با توجه به وضعیتی که در بازار ارز شکل گرفته و ما در فاصله دو هفته اخیر شاهد هستیم دلاری که در کانال ۲۶هزار تومان قرار داشت با ریزشی ۶هزار تومانی به نرخ ۲۰هزار تومان رسید و دوباره تا نزدیک ۲۴هزار تومان بازگشته است میتواند هر اتفاقی را به دنبال داشته باشد. این رفتارهای بانک مرکزی بسیار پرریسک است. چون این وضعیت میتواند بستر را برای وقوع برخی مسائل و تحولات اجتماعی و خیزشهای جامعه فراهم آورد. به دیگر معنا، وضعیت کنونی اقتصادی کشور به یک نقطه بحرانی رسیده است. حال چرا بانک مرکزی و دیگر مسئولان با اشراف بر این مسائل و التهابات کنونی به دنبال این رفتارهای پرریسک هستند باید از آنها سوال کرد؟! چون از نگاه من مسائل اقتصادی و معیشتی داخلی کشور اکنون به پارامتر بسیار مهمتری از مسائل دیپلماتیک و تنشهای سیاسی بدل شده است که میتواند از سوی آمریکا برای پیگیری برخی منافع و اهدافش مورد سوءاستفاده قرار گیرد. اتفاقا با توجه به همین شرایط است که شاید واشنگتن بخواهد از این طریق به دنبال پیگیری برخی مسائل خود قبل از انتخابات ریاستجمهوری باشد. معتقدم که اگر به دلار ظرف چند هفته آینده و حتی چند روز آینده به ۳۰ یا ۴۰هزار تومان هم رسید نباید تعجب کرد. چون هیچ اقتصاددانی نمیتواند یک قیمت مشخص برای نرخ ارز، سکه، مسکن، خودرو و کالاهای مصرفی عنوان کند و ذیل آن ادعا داشته باشد اگر ما به این قیمت برسیم شاهد فروپاشی اقتصادی خواهیم بود. لذا با وجود آنکه سیستم بانکی، بیمهای و مسائل معیشتی و اقتصادی کشور با چالشهای جدی روبهرو است، ولی از نگاه من فروپاشی اقتصادی زمانی روی خواهد داد که دهکهای بالای درآمدی با چالش اقتصادی و معیشتی روبهرو شوند؛ در صورتی که طی ماههای گذشته شاهد افزایش درآمدها و داراییهای این طبقه بهخصوص سه دهک بالای درآمدی بودهایم. یعنی آنکه افزایش نرخ دلار، مسکن، زمین، خودرو، اجارهبها و مسائلی از این دست عملا سبب افزایش درآمدها و بیشتر شدن ارزش داراییهای این طبقه شده است. یعنی این دهکها به جای نگرانی از وضعیت کنونی اقتصادی اتفاقا از به وجود آمدن این وضعیت بسیار راضی هستند. البته این مساله از آن طرف میتواند به درآمدزایی برای دهکهای میانی و پایینی منجر شود. پیرو این نکته چون وضعیت اقتصادی کشور بهشدت متفاوت از وضعیت اقتصادی اروپا و آمریکاست نمیتوان فروپاشی اقتصادی را مطرح کرد. چرا که اگر شما به کشورهای اروپایی و آمریکا نگاه کنید میبینید که اکنون شرکتهای متعددی در این کشورها که متعلق به قشر، طبقه و طیف ثروتمند است به دنبال کاهش پرسنل، تعدیل نیروها و اخراج افراد هستند. یعنی شرکتهای بزرگ اقتصادی در اروپا و آمریکا با بحران روبهرو شدهاند. پس اینجا میتوان از مساله بحران اقتصادی یا فروپاشی اقتصادی برای کشورهای اروپایی و آمریکا سخن گفت، در صورتی که وضعیت اقتصادی کشور متفاوت است. آن هم در شرایطی که ما در کشور با چالش بیکاری، تورم، رکود و مسائلی از این دست روبهرو هستیم. تمام این مسائل باعث نمیشود که نگران وضعیت اجتماعی دهکهای پایین جامعه بهواسطه وضعیت ناگوار اقتصادی و معیشتی نباشیم.
آرمان ملی