
فراز جبلی- كليد انتخابات اتاق بازرگاني مدتي هست كه زده شده و توجه بسياري بهنام گروهها و صحبتهاي انتخاباتي است اما قبل از هر چيز اين سوال مطرح است كه اصولا قرار است به كدام سمت حركت كنيم. به زبان سادهتر اتاق مطلوبي كه كانديداها تلاش دارند آن را ايجاد كنند چه اتاقي است و قرار است چه اهدافي در اين دوره از انتخابات در دستوركار قرار گيرد.
به همين مناسبت «تعادل» در ميزگردي ميزبان ابراهيم جميلي، رييس خانه اقتصاد ايران، احمد پورفلاح رييس كميسيون صنعت اتاق بازرگاني ايران و حميدرضا صالحي دبيركل و عضو هيات مديره فدراسيون صادرات انرژي و صنايع وابسته بود. تمامي اين افراد درحال حاضر عضو هيات نمايندگان اتاق بازرگاني ايران هستند و در اين ميزگرد به بررسي نقطه نظرهاي خود درباره اتاق مطلوب پرداختند.
«تعادل»: بحث انتخابات اين دوره زودتر از دورههاي قبل شروع شد و به همين دليل قبل از آنكه بحثهاي اساسي مانند اهداف مطرح شود موضوع مرزبنديهاي گروهي مورد بحث قرار گرفت. ميخواهيم يك گام به عقب برويم و به بحثي جدا از گروهبنديها بپردازيم. سوال اساسي اين است امروز كه صحبتها درباره تغيير در اتاق بازرگاني و تغيير چهره اعضا ميشود واقعا ميخواهيم به كدام سمت حركت كنيم؟ به عبارت سادهتر اتاق مطلوبي كه ميخواهيم آن را بسازيم چيست و چه ويژگيهايي دارد؟
ابراهيم جميلي: تغيير هميشه خوب است. تاريخ براين مبنا است كه اگر يكنواخت بود بشر هيچوقت به اين همه دستاورد نميرسيد. در اتاق هم به همين شكل است اما متاسفانه برخي از دوستان تغيير را در آمدن خود ميدانند، يعني فكر ميكنند اگر خودشان باشند تغيير اتفاق افتاده است و اگر خودشان نباشند تغيير اتفاق نيفتاده است. اين ديدگاه غلط است. ما در خانه اقتصاد ايران بهدنبال تغيير هستيم و اين تغيير را به اين شكل تعبير ميكنيم كه حضور بيشتر دارندگان كارت بازرگاني در اتاق بايد اتفاق بيفتد. نبايد فقط در دوران انتخابات برخي كارها را انجام دهيم و به محض انتخاب شدن رايدهندگان را فراموش كنيم.
بايد بررسي كنيم كه چطور ميشود دارندگان كارت بازرگاني را علاقهمند به مشاركت در كارهاي اتاق كرد. دارندگان كارت را بايد جز وقتهايي كه بهدنبال تمديد كارت خود هستند به اتاق كشاند. مبناي تغيير حضور بيشتر بخش خصوصي در اتاق بازرگاني است. اينكه فقط بخواهيم جايگاه اتاق را براين مبنا بگذاريم كه عدهيي هيات نمايندگان انتخاب شوند و آنها حضور داشته باشند يا نداشته باشند نامش تغيير نيست. تغيير يعني اولا همين تعداد دارندگان كارت بازرگاني را مشاركت دهيم و دوما تعداد زيادي از كساني كه عضو اتاق نشدهاند و كارت بازرگاني دريافت نكردهاند بيايند و عضو اتاق شوند. اكنون چون صادركنندگان و واردكنندگان براي تجارت اجبار به اخذ كارت بازرگاني دارند به اتاق ميآيند درحالي كه عضويت در اتاق نبايد براين مبنا باشد.
اگر در كشورهاي ديگر كارت بازرگاني و ثبت سفارش وجود ندارد ولي داراي اتاقهاي بازرگاني پويا هستند، بايد ببينيم كه آنها چه كردهاند. ما بايد راهمان را به اين سو ببريم و فكر نكنيم كه تغيير فقط زماني حاصل ميشود كه گروه جديدي بيايد. ما بايد بهدنبال كساني باشيم كه بخش خصوصي واقعي و صاحبنظر هستند. اين افراد بايد وقت بگذارند و در اتاق منشأ اين باشند كه بخش خصوصي واقعا تقويت شود، نه اينكه ما بياييم و عنوان از اتاق بگيريم. بايد بهدنبال اين باشيم كه ارزش اتاق در جامعه و دستگاههاي حكومتي و نظام جايگاهش بالا برود. اتاق هم وظايف ديگري دارد. ما بايد بلافاصله بعد از اين انتخابات به فكر تغيير در قانون اتاق بازرگاني باشيم. با قانون فعلي رشد به همين اندازه است و نبايد انتظار معجزه داشت. بزرگترين كاري كه در اتاق بايد رخ ميداد و كمتر اتفاق افتاده اين است كه همدلي كاهش يافته و تهاجمهاي انتخاباتي افزايش پيدا كرده است. در شرايط فعلي كشور نيازمند همدلي و دست در دست يكديگر دادن براي حل مشكلات است. نبايد با ايجاد جو و توهين به ساير افراد به اتاق آسيب بزنيم. ضمن اينكه توجه داشته باشيد تا افرادي در اتاق تربيت شوند كه جاي بزرگان فعلي را در آينده بگيرند به همين دليل نياز داريم كه جوانان را به اتاق بياوريم. اينكه اتاق فقط جاي باتجربهها است حرف بسيار اشتباهي است. ما بايد خودمان جوانان را بياوريم، به آنها آموزش دهيم و بتوانيم فضا را براي جايگزينان آينده آماده كنيم. من اسم اين موضوع را تغيير ميگذارم.
احمد پورفلاح: من به تغيير از زاويه ديگري نگاه ميكنم. تعويض يا تغيير چهرهها بخشي از تغيير است. چشمانداز من در تغيير، دگرگوني واقعي و كلي در ساختار بخش خصوصي است. روشها ديدگاهها و ساختار بايد تغيير كند. دگرگوني در ساختار يعني بعد از اين همه سال بالاخره خردمندي كامل به سراغمان بيايد و عاقلانه تصميم بگيريم. حال كه دولت بخشي از بدنه بخش خصوصي است و در اتاق تهران يكسوم كرسيها را در اختيار و در اتاق ايران هم حضور دارد بايد بسيار منسجمتر و همگنتر عمل كنيم. در دوره قبل انتخابات دو گروه موثر در انتخابات نمايندگاني انتخاب كردند و جلسات متعددي گذاشتيم كه باعث شد تا حدي به اين انسجام كامل نزديك شويم.
حتي تا 95درصد پيش رفتيم ولي در دقيقه 90 بحثهاي حاشيهيي باعث شد به اين موفقيت نرسيم. به نظر من براي اينكه بخش خصوصي وزن لازم را بعد از اين همه بيوزني پيدا كند بايد كمي از منيتها و خودخواهيها فاصله بگيريم و به مصلحت بخش خصوصي و مملكت فكر كنيم. اينكه هر روز ميبينيم يك پرچم جديد بلند ميشود و گروهي براي انتخابات اعلام حضور ميكند اتفاق خوبي است به شرط اينكه براي اعتلاي بخش خصوصي باشد نه براي مطرح كردن خود. از يك طرف اين پرچمهاي جديد ميتواند عاملي منفي باشد چرا كه ممكن است باعث فاصله و شكاف بيشتر بين بخش خصوصي شود و بيش از پيش به اتاق آسيب بزند. انتظار من اين است كه بزرگان اين گروهها يك جلسه هماهنگي با هم داشته باشند.
هرچند اختلاف نظر زياد است و ديدگاههاي مختلف مطرح است اما اگر اتاق نتواند به يك همگني برسد بايد سيطره دولت را بپذيرد. بعضي از گروهها سعي ميكنند براي كسب قدرت بيشتر به بدنه دولت نزديك شوند. به بدنه دولت نزديك شدن از نظر همفكري، هماهنگي و تبادل نظر و برنامهريزي مشترك بسيار خوب است. اما تحت سلطه قرار گرفتن و ايجاد انتظار براي دولت كه گروه نظر دولت را تاييد و اجرا كند خطرناك است. من بهعنوان يك عضو قديمي اتاق بازرگاني انتظار دارم از اين خودخواهيها و گروهخواهيها فاصله بگيريم و همگنتر حركت كنيم تا وزن لازم را براي معادلات داخلي ايران داشته باشيم.
امروز بخش خصوصي ايران در جاهاي مختلف حضور دارد اما در خروجيها تاثير مورد نظر را ندارد. بعضي وقتها در جلساتي مثل مجلس و دولت با اين موضوع روبهرو ميشويم كه به ما ميگويند اول حرف خودتان را يكي كنيد. اين يك ژست شده است كه اگر من از يك گروه در يك مورد اظهارنظري ميكنم از سوي ساير گروهها كه در انتخابات رقيب ما هست زيرسوال ميروم. تغيير اين است كه در اين ديدگاهها تغيير ايجاد شود تا اتاق به شكل ديگري اداره شود. منظورم اين نيست كه اتاق بد اداره شده است بلكه منظور تكامل است. در مورد صحبتي هم كه گفتيد فعاليت انتخاباتي زود شروع شده است من موافق نيستم. جريان دگرگوني بايد به صورت دايم در اتاق وجود داشته باشد.
فردا كه دوباره عدهيي از ما صندليها را اشغال ميكنيم از همان روز بايد به فكر بهتر كردن اتاق باشيم نه آنكه از دقيقه 90 هتلها را رزرو كنيم، سالن بگيريم، منابع را در اختيار بگيريم، تحليل انتخاباتي كنيم، قول دهيم، وعده دهيم و بعدها فراموش كنيم.
من اخيرا در جرايد براي دوستان و همكارانم نوشتم شما كه ميآييد صندلي اتاق بازرگاني تهران، شهرستان و ايران را اشغال ميكنيد چرا بعد از مدتي فراموش ميكنيد كساني به شما راي دادند كه از شما توقع و انتظار دارند.
من از هيات رييسه اتاق ايران خواستم كه در يكي از آخرين جلسات اعلام كنند اعضاي هيات نمايندگان در چند درصد جلسات هيات نمايندگان و كميسيونها حضور داشتند. به صرف اينكه من انتخاب شوم، عكس قدي من چاپ شود سپس كارت ويزيت چاپ كنم و هر جا ميروم بگويم من منتخب اعضاي اتاق بازرگاني هستم نميشود كار سازنده. بايد ببينم چقدر به مسووليتهايم عمل كردم. چقدر تاثير و وقت گذاشتم. چقدر ايده دادم و در جرايد و رسانهها حضور داشتم.
من خيلي خوشبينانه بگويم 10درصد اعضاي اتاق بازرگاني حضور فعال دارند. اينكه من از اين جلسه بيرون بروم فراموش كنم عضو هيات نمايندگان هستم تا جلسه بعد يكشنبه خاص دوباره بيايم اصلا كافي نيست.
امروز بار سنگين اداره اتاقها در همين حد كه اصلا رضايتبخش نيست روي دوش تعداد بسيار محدودي است. اينها هم خودشان خسته و فرسوده ميشوند و هم خطر اينكه هر كدام يك جا آسيب ببينند و بخشخصوصي آسيب ببيند هست. وقتي شما در 10 جبهه ميجنگيد خطر آسيب در يك جبهه وجود دارد و اين خطرناك است. همانطور كه آقاي جميلي گفتند بايد بگرديم و افراد جديد بياوريم. اصلا اصرار نداشته باشيم كسي كه تا ديروز بوده فردا هم باشد يا كسي كه تا ديروز بود و خوب عمل كرده فردا نباشد. اما واقعيت اين است كه بدنه اتاق بازرگاني به هيچوجه شاهد استفاده درصد بالايي از توان بخشخصوصي نيست. چهرههاي مطرح بخشخصوصي زيادي سراغ بخش خصوصي نيامدهاند. بايد بگرديم افرادي كه وزن دارند، سابقه خوب، فني و شفاف دارند بايد اينها را دعوت كنيم تا به يك اتاق بازرگاني قويتر و كارآ برسيم.
حميدرضا صالحي: بحث تغيير است و من فكر ميكنم بايد اول از همه مطرح كرد كه اتاق مطلوب چه شاخصههايي دارد و براي رسيدن به آن شاخصها آيا نيازي به تغيير هست يا خير. بعد از آن بايد پرسيد در دورههاي قبل چه تغييراتي رخ داده است. براي تغيير لازم است گروهها برنامه مشخص خود را ارايه دهند. ما شاهد اين واقعيت هستيم كه نزديك انتخابات مرزبنديها مشخص ميشود ولي بعد از انتخابات فعاليتي در راستاي اينكه استراتژي و پلني داده شود و مشخص شود چه ابزارهايي نياز داريم و گروهها با اهداف مشترك با يكديگر متحد شوند رخ نميدهند.
در واقع براي رسيدن به شاخصهاي اتاق مطلوب هيچكس به قول و قرار با موكلين خود پايبند نيستند. مثل همين بحثي كه دوستان مطرح كردند بحث شنيدن تمام صداها در اتاق است. آيا ما كاري كرديم كه نمايندگي تمام اتاقها در اين نهاد حضور دارند؟ آيا اگر اجبار كارت بازرگاني نبود شرايطي داشتيم كه امتيازهايي براي فعالان اقتصادي ايجاد كنيم كه در اتاق با شوق شركت كنند؟ بايد كاري كنيم كه تمام صداهاي فعالان در حوزههاي مختلف شنيده شود. من حتي به دنبال تهيهكنندگان فيلم و سينما هم بودم كه در اتاق حضور داشته باشند. صنعت احداث كه 50 سال است سنديكا دارند به اتاق نميآيند. اكثر افراد فكر ميكنند اتاق فقط براي بازرگانان است. بخش مهمي از ايجادكنندگان GDP كشور خارج اتاق قرار گرفتهاند. اتاق اگر ميخواهد نمايندگي همه را داشته باشد نياز به تغيير در ديدگاهها دارد و فقط بحث تغيير چهرهها نيست.
براي رسيدن به اين هدف نياز به يك برنامه و استراتژي داريم. نياز به ساختاري جديد داريم كه بتوانيم به اهداف برسيم و براي اين موضوع هم ابزار ميخواهيم. امروز در اتاق بازرگاني يك نامه از طبقه دوم ميخواهد به طبقه ششم برود 3ماه طول ميكشد. اين يعني اينكه ما ابزار لازم را نداريم. اينكه ما برنامه داشته باشيم ولي در اتاق بگويند نظر فلان شخص يا دولت چيز ديگري است پس نميشود اين برنامه بيارزش ميشود.
اگر واقعا عدهيي دست در دست هم دهند براي ارتقاي اتاق ديگر نبايد احتياط كنند. موكلان ما از ما ميخواهند كه اتاق را به اتاق مطلوب برسانيم. البته من در اين راستا بگويم كه در برخي شهرستانها واقعا كارهاي مهمي انجام دادهاند. اتاق بعضي شهرستانها محور توسعه شده و حتي استاندار از بخشخصوصي انتخاب ميشود. واقعا چنين تجربهيي را بايد در ساير اتاقها تكرار كرد. مشكل اين است كه دغدغهها اين نبوده است.
يكي از ويژگيهاي مهم اعتقاد به كار گروهي است. البته مشكل آن است كه در شعار ميگوييم ولي درجمع نميپذيريم هركدام يك راي داريم و بايد بهنظر جمع احترام بگذاريم. به همين دليل انحصار ايجاد ميشود و ميبينيم بعضي جاها يك فرد 20سال رييس است و اگر قرار است تشكل يا سنديكايي ايجاد شود، ميخواهد همان شكلي كه دوست دارد باشد
درباره اتاق چابك اين واژه در دولت و بخش خصوصي فرق ميكند. وقتي بهدولت ميگوييم بايد بدنه را كوچك كني و چابك شوي بهدليل سنگيني آن و جذب و بلع بودجه زياد آن است. اما در اتاق بحث بر سر كوچكسازي اتاق نيست. من معتقد هستم كه بدنه اتاق نسبت بهحجم اقتصاد اين مملكت كه حدودا بيستم است كوچك است
تعادل: در دوره قبل وعدههاي زيادي داده شد كه بسياري عمل نشد. برداشت من اين است كه مشكل از وعدههايي بود كه بدون در نظر گرفتن شرايط آن روز داده شد. امروز اتاق بازرگاني شرايط متفاوتي از نظر برنامههاي دولت، شرايط اقتصادي و اجتماعي نسبت به 4سال پيش دارد. اتاق ايدهآل در اين دوره از جنبههاي مختلف مانند هيات نمايندگان و هيات رييسه، وضعيت تشكلها و ارتباط با دولت از طريق شوراي گفتوگو و كميته ماده 76 چگونه بايد باشد؟
ابراهيم جميلي: اينكه وعدهها عمل نشده است برميگردد به اينكه متاسفانه شاهد اين بوديم كه حضور در انتخابات بر اساس مانيفست گروهها نبود و وعدههاي داده شده بيشتر فردي بوده است. اگر نگاه كنيم تعداد كساني كه كانديدا شدند اداره اتاق تفاوتهاي زيادي داشت. مشكل آنجا بود كه خودمان هنوز نقش اتاق را نميدانيم كه چقدر بايد موثر باشد. قانون و آييننامههاي اتاق را قبل از شركت در انتخابات نميشناسيم. مثلا اتاق را آنقدر بالا ميبريم كه نام آن را پارلمان بخشخصوصي ميگذاريم در حالي كه مصوبات اين پارلمان هيچ قدرت اجرايي ندارد.
من در مصاحبهام با «تعادل» گفتم كه پارلمان بخشخصوصي نيستيم. شايد پارلمان مشورتي باشيم ولي مصوبات كميسيونهاي اتاق چه ميشود؟ اگر بررسي كنيم ميبينيم اكثر مصوبات كميسيونها ميآيد به هيات رييسه و بايكوت شده است. كدام مصوبه كميسيون به صحن هيات نمايندگان مطرح و به راي گذاشته شده كه خروجي اتاق شود؟ اتاق رشد كرده اما به اندازه نياز نبوده است. اتاق نسبت به دورههاي قبل تفاوت زيادي كرده است. همين كه اتاق تهران مستقل شد به خاطر افكار جديد بود. رقابتهايي كه به وجود آمد تاثير مثبت گذاشت. يك جاهايي اثرات سويي داشت اما نگاه به اتاق بهتر شد و همين موفقيت است. ما نبايد نقش تخريبي داشته باشيم. مثلا ميگوييم حضور دولتيها در اتاق خوب است يا بد. مثل اين است كه ميگوييم نفت مايه بدبختي ما شده است. نفت مايه بدبختي نيست، ما بلد نيستيم از نفت و منابعمان درست استفاده كنيم. حضور دولتيها اگر درست استفاده شود موقعيتي براي اتاق است. درست است كه 85درصد اقتصاد كشور دست دولت است اما 85درصد دارندگان دولتي نيستند و بيش از 85درصد دارندگان كارت بازرگاني بخشخصوصي هستند. دولتيها و شبهدولتيها در اقليت قرار دارند. پس اين حق بخشخصوصي است كه در اتاق راي بيشتري داشته باشد.
حميدرضا صالحي: پرانتزي داشته باشم كه در اتاق تهران در دولت قبل افراد دولتي كه در هيات نمايندگان بودند و مصوبات هيات نمايندگان را وتو ميكردند. همان يك دولتي در هيات رييسه اتاق تهران مصوبات هيات نمايندگان را در هيات رييسه وتو ميكرد. حضور و مشاركت دولتيها خوب است اما وقتي راي بخشخصوصي را لغو ميكنند چه ميگوييد؟
احمد پورفلاح: آقاي جميلي ميگويند ما نحوه تعامل لازم با دولتيها را پيدا نكردهايم و گاهي اجازه ميدهيم يك دوست دولتي در يك هيات رييسه 5نفره ميآيد و كل مصوبات را تحت تاثير قرار ميدهد. اين ضعف و ناهماهنگي ما است نه مشكل حضور دولتيها. آنها خيلي وقتها از ما هم پشتيباني كردهاند اما گاهي به دلايل شخصي يا جناحي وامدار دولتيها ميشويم و همين باعث ميشود كه گاهي در مقابل مواضع دولتسالارانه سكوت ميكنيم. اين وامدار شدن به همه اتاق آسيب ميزند.
ابراهيم جميلي: خواستهها بايد از دولت مشخص باشد. ما شوراي گفتوگو راه مياندازيم و در قانون ميآوريم كه هر 15روز بايد تشكيل شود. بعد خود اتاق چون ميبيند كه نميتواند بهجاي هر 15روز، ماهي يكبار شوراي گفتوگو را تشكيل ميدهد. در واقع خود اتاق دارد قانون را زيرپا ميگذارد. ما بايد سالي 24بار شوراي گفتوگو را تشكيل ميداديم كه سالي 12بار تشكيل دادهايم. بايد به منافع ملي فكر كنيم. خط قرمز ما منافع ملي باشد. گروههايي كه در اتاق هستند چپ و راست نيستند كه يكي فكر كند دولت بايد تقويت شود و ديگر بگويد بخش خصوصي. همه ميگويند بخش خصوصي. فقط درباره راهكارها تفاوت داريم. ما صحبت از اتاق چابك ميكنيم ولي همانطور كه آقاي صالحي گفتند وقتي ميخواهيم از يك طبقه نامهيي الكترونيكي به طبقه ديگري برود 6 ماه بهطول ميانجامد. آيا يك كليك كردن يا تصميمگيري نياز به 6 ماه زمان دارد؟ ما اگر ميخواهيم انتقاد كنيم بايد بگوييم در اتاق بخشخصوصي نتوانسته نيروهايي را تربيت كند كه نياز به بازنشستگان دولت نداشته باشد.
اتاق نبايد سالن انتظار بازنشستگان دولت بشود. ما اتاقي را ميخواهيم كه بتواند نيرويي را تربيت كند كه اين نيرو بتواند در اداره كشور و بخش خصوصي نقش موثر داشته باشد. در چارچوب مديريتهاي درون اتاق، بايد به كاركنان بها دهيم. اگر ميخواهيم مدير بياوريم از كاركنان استفاده كنيم. وقتي كه مديران اتاق از دورههاي قبل از خارج اتاق ميآيند مطمئن باشيد بدنه كارشناسي اتاق انگيزه لازم را پيدا نميكند. اتاق نياز بهتربيت مديران قوي براي خود، بخش خصوصي و دولت دارد. الان كه دولت ميگويد آماده همكاري هستم چند نيرو داريم كه برود در دولت مسووليت بگيرد و تفكر بخش خصوصي را در آنجا ايجاد كند. اتاق بايد زمينهساز حضور بخشخصوصي در مجلس باشد. تا زماني كه 20نماينده بخش خصوصي در مجلس نداشته باشيم كه قوانين را بر اساس منافع بخش خصوصي تنظيم كند اتاق بهرسالت خود عمل نكرده است. حضور در مراكز تصميمگيري يكي از وظايف اتاق است.
احمد پورفلاح: بهنظر من اگر به همدلي و يك ليست مشترك از همه گروهها ميرسيديم نشانه رشد و بلوغ فكري ما بود. فارغ از رنگها و گروهها بايد فعالان تاثيرگذار روانه اتاق شوند. واقعيت اين است كه بعد از انتخابات اكثر افراد فراموش ميكنيم كه از چه كريدوري به اتاق آمدهايم. من خودم ميديدم تفكرم به بعضي از افراد از گروههاي ديگر نزديكتر است نسبت به افرادي كه با قايق ما به اتاق وارد شدند. مشكل جايي است كه برخي افراد وزندار در اقتصاد اصلا در اتاق حضور ندارند. بايد فضايي باز شود كه حداقل نيمي از اتاق را در اختيار نيروهاي جديد گذاشت؛ اعم از جوان، ميانسال و عصا بهدست. درباره اتاق چابك اين واژه در دولت و بخش خصوصي فرق ميكند. وقتي بهدولت ميگوييم بايد بدنه را كوچك كني و چابك شوي بهدليل سنگيني آن و جذب و بلع بودجه زياد آن است. اما در اتاق بحث بر سر كوچكسازي اتاق نيست. من معتقد هستم كه بدنه اتاق نسبت بهحجم اقتصاد اين مملكت كه حدودا بيستم است كوچك است. ما در اتاق چهرههاي توانمند و كارا ميخواهيم.
يكسري كارشناس و مشاور براساس شايستگي انتخاب شوند و نه بر اساس خط و ربطها و هر كس كه ميآيد يك مينيبوس با خودش بياورد و وقتي ميرود كسان ديگري بيايند. همانطور كه آقاي جميلي اشاره كردند از پتانسيل نيروهاي اتاق درست استفاده نميشود. ما گاهي شاهد آن هستيم كه براي نيروهاي قديمي اتاق يك سقف تعيين شده است و اجازه رشد بيش از آن به آنان داده نميشود. ما هر روز مواجه ميشويم با چهرههاي جديد و مديران جديد اتاق كه توجيه نميشوند كه جايگاه هيات نمايندگان چيست. گاهي برخوردها بهصورتي است كه انگار ما كارمند آنها هستيم و جوري رفتار ميكنند انگار ما مثل عدهيي سرباز در پاسدارخانه نشستهايم و آنها دستور ميدهند كه ما چه كار كنيم.
بخشي از اعتراضها اين است كه نيروهايي را ميآوريد بر مبناي سطح هيات نمايندگان آنها را توجيه كنيد كه بايد ديدگاه هيات نمايندگان را اجرا كنيد نه آنكه خط دهيد و هيات نمايندگان مطرح شود. درباره شوراي گفتوگو بهعنوان يك عضو آن ميگويم در آن شورا نمايندگان بخش خصوصي حرفهاي خود را بدون ملاحظه زدهاند. حتي اعتراض نسبت بهحضور پيدا نكردن برخي وزرا پيشنهاد شد و اين سياست را در پيش گرفتيم كه اگر وزيري نميآيد در دفتر وي جلسه بگذاريم. اما بههر حال شوراي گفتوگو يك هسته جوان است و براي دولتي كه در طول چند دهه بخش خصوصي را نميديد و حرف آنها را نميشنيد امروز شاهد آن است كه بخش خصوصي همعرض وي مينشيند با دولتيها و مجلسيها بحث ميكند. اين موضوع طول ميكشد تا آنها بپذيرند. اما وقتي در كميسيونها و هيات نمايندگان ضعف داريم و كارها كند است طبيعي خواهد بود در شوراي گفتوگو كه نهادي كلانتر و با حضور نهادهاي بسيار بيشتري است كارها كندتر پيش برود. با اين وجود شوراي گفتوگو نبايد تضعيف شود. شايد اين شورا بزرگترين دستاورد بخش خصوصي باشد و نبايد آن را تضعيف كنيم بلكه بايد در مسير تكامل آن حركت كنيم.
من بهعنوان يك عضو نسبتا قديمي اتاق بازرگاني معتقد هستم كه اتاق بايد در برگيرنده فعالان مطرح و قوي بخش اقتصاد باشد. آدمهاي ضعيف اتاقي ضعيف ايجاد ميكنند. اتاق بايد ارتباط قوي و تنگاتنگ با ساير نهادها و تشكلهاي بخش خصوصي داشته باشد و مقبوليت مورد انتظار بين آنها را ايجاد كند. امروز ميبينيم كه اتاق تعاون، اتاق اصناف و خانه صنعت هر كدام بخشي از بخش خصوصي را اداره ميكنند ولي گاهي با زاويه زياد از يكديگر حركت ميكنند.
اگر تفكري قالب شود كه مديريت اين نهادها همسو شود وزن زيادي به بخش خصوصي ميدهند و در نهايت در مقابل دولت و مجلس اعتبار زيادي پيدا ميكنند. تشكلهاي مختلف مثل خانه اقتصاد ايران و انجمن مديران صنايع بايد هم جهت حركت كنند. هيات رييسه اتاقها بايد بعد از انتخاب فراموش كنند كه منتخب كدام جناح هستند كه به آنها راي دادهاند بلكه بايد براساس خرد جمعي حركت كنند. اين ديدگاه بايد در بخش خصوصي فراموش شود كه فراموش كنند از كدام جناح آمدهاند. استخدامهاي اتاق بايد براساس نيازهاي واقعي و به دور از خط و ربطها باشد. نبايد گروهي بيايد و آدمهاي خودش را بياورد بلكه كساني كه براي آنها هزينه شده بايد مورد استفاده قرار گيرند. در اتاق گاهي ما دليل رفتن يك مدير را متوجه نميشويم در حالي كه من عضو هيات نمايندگان حق دارم بدانم چرا فلان فرد آمد و چرا فلان فرد نيامد. بايد از كارشناسان نخبه استفاده كرد و نه از وازدگان سازمانهاي مختلف. هيات نمايندگان نبايد فراموش كند كه منتخب فعالان اقتصادي است و پس از انتخاب و چاپ كارت ويزيت ايفاي تعهد و مسووليتها را فراموش نكنند. بعضي چهار خط در ميان هم در جلسات اتاق شركت نميكنند كه اين خيانت به ميثاق نمايندگي است. بايد اتاق در حدي برسد كه در سطح بينالملل تاثيرگذار باشد. در مساله تحريمها اتاق ميتوانست نقش پررنگتري ايفا كند. ما از بعضي ظرفيتها اصلا استفاده نكرديم. اتاقهاي مشترك كه مشروعيت خود را از اتاق بازرگاني گرفتهاند گاهي بهعنوان ناتنيها اصلا به بازي گرفته نميشوند. ضرورت نمايندگان دولت در اتاق بازرگاني تهران و بهتبع آن ايران قابل لمس است اما اينكه 20 نفر از يك وزارتخانه بيايند قابل بحث است. چون بخش خصوصي مرتبط با همه وزارتخانهها است بايد از تمام سازمانها و وزارتخانهها در اتاق حضور داشته باشند. مثلا نماينده بانك مركزي چرا نبايد در اتاق باشد. الان نهادهايي چون نفت و انرژي، مخابرات، وزارت كار و تامين اجتماعي حضور ندارند.
ابراهيم جميلي: من ايرادي به اين صحبت دارم. اگر قرار است نمايندگان از سازمانهاي مختلف دولتي بيايند چه اتفاقي ميافتد. ما بايد راهي بيابيم كه از اين جلسات هيات نمايندگان خروجي مطلوبي داشته باشيم. حضورنمايندگان دولت بيش از آنچه در هيات نمايندگان مورد نياز باشد دركميسيونها لازم است. در جايي مثل اتاق تهران يكسوم هيات نمايندگان دولتي است كه تاثير بسزايي دارد ولي در اتاق ايران خيلي تعداد 20نفر دولتيها اثرگذار نيست. ما بايد ترتيبي اتخاذ كنيم كه از اين دولتيها بهتر استفاده كنيم. اين مديران در دولت بسيار گرفتار هستند و بايد بهينه از آنها استفاده كنيم. اتاق پويا، اتاقي است كه از جلسات خود خروجي مطلوب داشته باشد و اين خروجي مطلوب بايد در اقتصاد ايران ديده شود. در اتاق ايران يكي از جاهايي كه كمتر دربارهاش صحبت ميشود، امور بينالملل اتاق است. 70درصد از كار اتاق ايران مربوط به اموربينالملل است. ما ميتوانستيم در تحريمها، جذب سرمايهگذاري خارجي و بسياري از موارد از امور بينالملل و امكانات اتاقهاي بازرگاني كشورهاي ديگر استفاده كنيم. فقط نق زدن، كاري را درست نميكند.
حميدرضا صالحي: براي رسيدن به نكاتي كه آقاي جميلي اشاره كردند و واقعا درد اتاق بازرگاني است بايد بحث را اجراييتر كنيم. ساختار اتاق و حتي تشكلهاي ما يك مشكل اساسي دارد. در اين تشكلها ساختار سياستگذاري و ساختار اجرايي با يكديگر ادغام شده است. يعني يك عضو هيات رييسه كه وظيفهاش فكركردن و سياستگذاري است در كارهاي اجرايي قرارميگيرد. مثلا در هيات رييسه فعلي بعضي كارهاي اجرايي ميكنند كه وظيفه دبيركل است. دبيركل مثل مديرعاملي است كه بايد سياستهاي هيات رييسه را بهخوبي اجرايي كند. بايد پايش شود كه دبيركل اين سياستها را چقدر موفق اجرا ميكند و اگر نكرد، تعويضش كنند. اما در اتاق ما و تشكلهاي ما همهچيز با يكديگر ادغام شده است.
هيات رييسه 7صبح تا آخر شب كارهاي اتاق را انجام ميدهد و اصولا كسب وكارهاي خود را تعطيل كردهاند. ولي اينقدر نياز و تقاضا در اتاق است كه كافي نيست. براي اين موضوع لازم است، شأن مصوبات كميسيونها را در حد شأن مصوبات هيات رييسه بالا ببريم. مثلا اگر مصوبهيي دركميسيون به راي گذاشته و تصويب ميشود بايد به هيات نمايندگان بيايد و اگر تصويب شد با يك صدا بيرون رود. ولي مثلا درباره موضوعي مثل نرخ ارز هميشه چند صدا داشتيم و دولت ما را جدي نميگرفت و ميگفت بايد اول حرف خودتان را يكي كنيد. متاسفانه برخي در هيات نمايندگان بهجاي رسيدگي به مسايل ملي به مسايل بنگاهي خود ميپردازند. ما كار نكرده زياد داريم. خيلي از تشكلها دبير ندارند و كارهاي دبير را همان منشي انجام ميدهد. اينها دردهايي است كه ميتوانيم حل كنيم.
رابطه اتاق و دولت وقتي اتاق وزن خود را بالا ببرد درست ميشود. براي بازتعريف رابطه خودمان با بخش خصوصي نياز به بازتعريف خودمان داريم. واقعا بايد مصوبات ارزشمند در هيات نمايندگان بررسي شود و بعد از آن هزينه كنيم تا حداقل يكي اجرا شود. اصولا پولي كه دراتاق ميآيد براي اين است كه به اهدافمان برسيم. اعضا حق عضويت ميدهند كه ما بتوانيم حق آنها را بگيريم. براي مثال در موضوع خسارت ديركرد چندين سال به پيمانكاران خسارت وارد شد. گرفتن اين حق شرعي كار سختي نبود و با وكيل گرفتن امكان گرفتن اين حق از طريق مجلس بود. اما اين كار را نكرديم. 8 سال پول فعالان دير داده شد و درعوض فعالان اقتصادي به بانكها جريمه دادند، ممنوعالخروج شدند و زندگي آنها نابود شد. نميگويم هيچ كاري انجام نشد. هميشه اين بحث درجلسات و شوراي گفتوگو مطرح شد اما به نتيجهيي نرسيد. در مقابل ما امكانات خوبي داريم. قانون بهبود مستمر فضاي كسب وكار واقعا امكانات خوبي به ما داده است.
احمدپورفلاح: مشكل ديگر مساله فقدان آمار هم بايد بگويم دردوره سوم هيات نمايندگان من پيشنهاد يك مركز آمار مستقل را مطرح كردم. در آن زمان گفتم نه اينكه به آمار بانك مركزي و مركز آمار بياعتماد باشيم ولي گاهي از زوايايي آمار ديده ميشود كه به درد ما نميخورد. مشكل ديگر اين است كه آمارها با تاخير است و به ما هم برخي آمارها را نميدهند. به همين دليل پيشنهاد ما اين است كه يك مركز آماري مستقل در اتاق تشكيل شود. امروز ما ميتوانيم خودمان آمار را پيگيري كنيم. درباره اموربينالملل در آخرين روزهاي آقاي نهاونديان گفتند، كمك كنيد كه اتاقهاي مشترك در بحث تحريم تاثير بگذارند و من جواب دادم اين يك جاده دو طرفه است و نياز داريم كه اتاق هم ما را جدي كند و به بازي بگيرد. براي نخستينبار ما بهصورت محدود از روساي برخي اتاقهاي مشترك استفاده ميكنيم و هستهيي را تشكيل داديم كه به اموربينالملل كمك كند. براي نخستينبار براي اتاقهاي بينالملل بودجه گذاشتهاند.
من درجلسه بودجه مطرح كردم كه اتاقهاي بينالملل بخشي از اتاق است و در عين حال بهخاطر مشكلات تحريمي اعضا پول كافي نميدهند. درباره اتاق تهران هم بگويم با وجود اينكه با بيمهري روبهرو ميشود اما بيشترين سهم حضور اتاق در وزارتخانهها را اتاق تهرانيها تحمل ميكنند. حضور ما جز خستگي، هزينه و دور شدن از واحدهاي خودمان چيزي ندارد. اتاق تهران كارهاي بسيار اساسي انجام داد.
برنامهيي كه دولت داد، برنامه اتاق تهران بود كه 2سال پيش تهيه كرد. يكي از اشتباهات ما در اتاق بازرگاني اين بود كه جانشينپروري نكرديم و فضا را به نيروهاي تحصيلكرده تازه نفس نداديم. امروز كه ميگوييم 50 درصد افراد را از نيروهاي جديد بياوريم ميبينيم خيلي بايد دنبال آنها بگرديم. در بحث تربيت تشكلها و انجمنها هم همين بحث است و اين يكي از وظايف اتاق است. اتاق وظيفه همگن كردن اتاقها را دارد؛ بحث اتاق تهران يا شهرستان واژهيي بسيار مخرب است. همه اينها بايد براي يك بدن كار كند. من معتقد هستم يك عضو بايد ويژگيهاي زير را براي عضويت در اتاق بازرگاني داشته باشد: پايبند اهداف اتاق باشد. روحيه كار گروهي و خرد جمعي داشته باشد. براي مسووليتهاي واگذار شده، وقت بگذارد. منفعت جمعي را بر شخصي ارجح بداند. تجربه تشكلگرايي داشته باشد البته با اين ديدگاه نيروي جوان جذب كردن سخت است و تشكلها عملا نيروهاي جوان را جذب ميكنند. بدون نيروهاي جوان تحصيلكرده تشكلها موفق نميشوند. عضو اتاق بايد به اصول اخلاقي پايبند باشد و كرامت و حقوق ديگران را رعايت كند. بايد معتقد به كاركارشناسي باشد. مايل به پيشرفت و نوآوري باشد و محبوبيت و وجهه در بين فعالان اقتصادي داشته باشد.
ابراهيم جميلي: عضو هيات نمايندگان بايد از جنس بخش خصوصي باشد. به خصوصي بودن افتخار كند و در تقويت بخش خصوصي گامهاي اساسي بردارد. خودش كارآفرين، سرمايهگذار و مديراقتصادي باشد. كسي باشد كه بخش خصوصي را از نزديك لمس كند و بداند حقوق چيست، مشكل با بانك چيست، قسط عقب افتاده يعني چه، طرح توسعه وتحقيق و توسعه به چه معني است. اينها را بايد بداند و به آن اعتقاد داشته باشد تا اينكه بخش خصوصي بهعنوان يك نهاد مورد احترام درجامعه باشد و دردستور كار قرار دهد؛ نه اينكه هم كار كنيم و هم بدنام باشيم. بخش خصوصي بايد اعتقاد به منافع ملي داشته باشد. در اوايل بحث هدفمند كردن يارانهها، دولت از بخش خصوصي خواست كه چند ماه قيمتها بالا نرود و بخش خصوصي قيمتها را بالا نبرد. اما دولت بدقولي كرد و وعدهاش بخش توليد را در مقابل افزايش قيمت حاملهاي انرژي ياري نكرد.
حميدرضا صالحي: يكي از ويژگيهاي مهم اعتقاد به كار گروهي است. البته مشكل آن است كه در شعار ميگوييم ولي درجمع نميپذيريم هركدام يك راي داريم و بايد بهنظر جمع احترام بگذاريم. به همين دليل انحصار ايجاد ميشود و ميبينيم بعضي جاها يك فرد 20سال رييس است و اگر قرار است تشكل يا سنديكايي ايجاد شود، ميخواهد همان شكلي كه دوست دارد باشد. دوم فرد بايد كار گروهي را تمرين كرده باشد. مساله ديگر اين است تشكل را ملي ببيند و وقتي به تشكلي ميآيد بايد بهدنبال منافع ملي باشد. يعني نبايد در يك تشكل بهدنبال كارهاي فردي خود باشد. متاسفانه ما قبلا با اين موضوع روبهرو شديم كه درجلسات رسمي افراد كارت ويزيت شخصي خود را ميدهند. فرد بايد روابط عمومي خوبي داشته باشد و بتواند با همه ارتباط موثري برقرار كند. فرد بايد خوشنام باشد و كسي كه از لحاظ اقتصادي بدنام بوده است، حق كسي را خورده، دركسب وكارش تكرو بوده و در يك كلام خوشنام نيست نبايد وي را به اتاق آورد. نماينده بايد از مسايل كلان اقتصادي مطلع باشد و بتواند بهصورت كلان مسايل را تحليل كند و نه بهصورت بخشي. هر نماينده بايد چند پروژه را در اتاق دنبال كند و بگويد آمدهام و اين چند پروژه را ميخواهم پيگيري كنم. مثلا خود من ميخواهم به پروژه خسارت ديركرد پيمانكاران كه بتوانم آن را قانون كنم تا دولتها هر پروژهيي ميگيرند، موظف به پرداخت بهموقع هزينه آن باشند. اميد اين است كه در آينده اعضا بهخاطر خود اتاق و نه اجبار كارت بازرگاني به اتاق بيايند.
از سوي ديگر بايد به نقش تشكلها در اتاق مطلوب هم پرداخت. اين موضوع جدي گرفته نشد و تمام تمركز روي توزيع پول براي آنها بود و فقط اخيرا تحركاتي انجام شد. هيچكدام از گروههايي كه در انتخابات قبلي تابلويي داشتند، استراتژي و پلن براي اداره اتاق ارايه نداند. صرفا براي اينكه جلو رقيب بتوانند صفآرايي كرده و منسجم عمل كنند سازماندهي شدند و اين سازماندهي بعد از انتخابات فروكش كرد و در طول مسير حركتها فراموش شد تا وقتي دوباره به بحث انتخابات رسيديم. اين دوره دولتي آمده است كه باور دارد بايد مشكلات يك به يك برداشته شود و در اقتصاد در شرايطي هستيم كه اقتصاد ايران براي سالها كوچك نگه داشته شد اما زيرساختها آماده يك رشد سريع است. اگر دولت به سمت بخشخصوصي فعال حركت كند اين بخشخصوصي در اتاق بازرگاني پاسخگوي اين كار بزرگ اقتصاد ايران نيست.
حالا اشاره شد كه اتاق جايگاه واقعي براي نمايندگي بخشخصوصي را ندارد. بايد به اتاقي فكر كنيم كه در 4سال آينده بتواند با تمام بخشهاي مختلف اقتصادي در كشور در ارتباط باشد و همه را بسيج كنيد تا با برنامههاي دولت هم راستا شوند. يك تعريف و نقش كلي براي NGO در دنيا وجود دارد كه اين نهادها بايد اولا قدرت تصميمسازي داشته و در عين حال قدرت پايش اقدامات همان تصميمات را داشته باشد. مثلا وقتي من در سنديكاي برق بودم بندي درباره كاهش تلفات در صنعت برق را در قانون برنامه پنجم گذاشتيم كه كسب و كار بزرگي را ايجاد ميكرد اما 3سال است كه اين تصميم اجرا نميشود. بايد يك تشكل قوي بتواند كاري كند كه اين قوانين پايش شود تا بالاخره اجرا شود تا موكلان منتفع شوند. كسب و كار اعضا بايد رونق بگيرد. اگر اينگونه به شرايط نگاه كنيم ميتوانيم اميدوار باشيم كه شرايط بهتر شود. امروز نگاه نسبت به اتاق بازرگاني 4سال پيش بهتر شده است. 4سال پيش خيليها به من ميگفتند كه چرا به اتاق ميروي، آنجا جاي افراد خاصي است اما همان افراد امروز فعال شدهاند و بهدنبال حضور در اتاق هستند. در اين دوره افرادي به اتاق ميآيند كه طي سالهاي گذشته منتقد بوده و معتقد بودند كه اتاق كاركردي براي بخشخصوصي ندارد.