
طی سالیان گذشته، شاهد وجود شایعاتی برای مصرف نکردن محصولات صنایع غذایی داخلی بوده ایم، علت چیست؟ امروزه مصرف کنندگان ما از طریق فناوری های روز همچون شبکه های اجتماعی و ماهواره ای و مسافرت های خارج از کشور که در سال های اخیر روند رو به صعودی داشته است، آگاهی های لازم را از این صنایع به دست آوردند که در نتیجه باعث می شود، قیمت و کیفیت محصولات داخل را با کالاهای خارجی مقایسه کنند و با توجه به قیمت غیرمنطقی و کیفیت پایین تر محصولات داخلی، دیگر راغب به خرید و مصرف آن ها نباشند. گهگاه نظارت هایی هم از جانب دولت صورت می گیرد که نشان می دهد میزان درآمد حاصل از تولید توسط کارخانه ها با قیمت تمام شده همخوانی ندارد؛ درهرصورت تناقضاتی که در اطلاعات و قیمت های منتشر شده از طرف دولت، تولید کننده و مصرف کننده وجود دارد، منجر به بروز اینگونه شایعات بی پایه و اساس می شود. البته در بعضی اوقات بروز این شایعات ناخواسته است؛ یعنی به عنوان مثال گاهی از بدنه دولت یک کارشناس واحد بازرگانی و واردات درخصوص افزایش استفاده از پالم در محصولات لبنی شایعه ای را ایجاد می کند که صحت ندارد. این درحالیست که کاربرد این ماده رواج دارد و تنها باید میزان آن توسط دولت کنترل شود. همین شایعه باعث می شود جراید، خبرگزاری ها، دولت و کارشناسان وقت زیادی را برای بررسی این موضوع تخصیص دهند. در این شرایط، تمام منابع مصرفی مورد هجمه قرار می گیرد. میزان زیادی از محصولات هدر می رود و مردم نگرانی بسیار زیادی از مصرف این محصولات پیدا می کنند. متاسفانه برخی تولیدکنندگان که تعدادشان هم اندک نیست در محصولاتشان تخلف و تقلب می کنند که برای مثال، این مورد را در تولیدکنندگان فرآورده های پروتئینی فرآوری شده در موارد بسیاری شاهد هستیم که البته دولت برندهای آن ها غیر استاندارد معرفی می کند. این تولیدکنندگان از گوشت های غیر استاندارد حتی گاهی از حیوانات خارج غیر معمول استفاده می کنند که به شایعات دامن می زند، این موضوع در نهایت سایر تولیدکنندگان که دارای برند مشخص و معتبری هم هستند دچار چالش می کند و این شایعات گریبان آن ها را هم می گیرد بدون آنکه در دایره تخلف و تقلب قرار بگیرند یا حتی از آن اگاهی و اطلاعی داشته باشند. بدین ترتیب مردم آن ها را نیز به چشم خلافکار خواهند دید. دولت، تولیدکنندگان و مردم با درج اطلاعات نادرست به شایعاتی دامن می زنند که به سرعت از طریق اینترنت در سطح جامعه رواج پیدا می کند. در حال حاضر ایران با بحران کم آبی روبرو است، چه سیاستی باید بین تخصیص بهینه آب و استفاده بهینه از پتانسیل های کشاورزی ایران داشت؟ پاسخ به این سوالات وقت زیادی را می طلبد؛ ولی بطور مختصر در حال حاضر بحران آب بسیار جدی است و حتی زمزمه هایی مبنی بر واردات آب توسط دولت شنیده می شود. این درحالی است که حتی در سال های قبل بحث فروش آب در کشور مطرح بوده است و آب تهران در وضعیتی قرار داشت که بدون تصفیه قابل آشامیدن بود. بخش مهمی از هدررفت آب به حوزه کشاورزی برمی گردد. باتوجه به اینکه کشور ایران یک اقلیم مناسب برای کشاورزی و دامپروی است و این حوزه سابقه طولانی در ایران دارد، نمی توانیم به جهت اینکه با بحران کم آبی روبرو هستیم، صنعت کشاورزی خود را تعطیل کنیم. بلکه باید سیاست هایی در پیش بگیریم که با مصرف بهینه آب، جلوی هدررفتن آن را را بگیریم. 70 درصد هدر رفت آب به بخش کشاورزی و حدود 20 تا 25 درصد هم به شبکه فاضلاب فرسوده و غیر بهینه کشور در رساندن آب به مصرف کننده مربوط می شود و 5 تا 10 درصد هم، مصارف مردم است که به نسبت دو رقم قبل ناچیز به حساب می آید. با توجه به این مصارف، راهکاری که من پیشنهاد می کنم این است که کشاورزی را در مناطق مختلف کشور، ارزیابی مجددی کرده و طرح مناسبی را پی ریزی کنیم. بایستی با هماهنگی مرکز پژوهش های مجلس و وزارت جهاد کشاورزی کمیته مشترکی را تشکیل بدهیم تا درکمترین زمان ممکن و با صرف هزینه کمتر، بررسی مجددی از استان ها و مناطق مختلف کشور صورت دهیم تا هر استانی محصول بهینه خود را تولید کند. علاوه براین، باید نظارت ویژه ای صورت گیرد تا محصولات در مکان مناسب خود کشت شوند. درحال حاضر تعدادی از استان های کشور همچون گیلان، مازندران و حتی اصفهان و کهگیلویه و بویر احمد برنج کشت می کنند که با توجه به اینکه این محصول آب زیادی را می طلبد باید تدابیری در این زمینه اندیشید. حتی این آب، به دلیل استفاده از سموم شیمیایی و آفات دفع نباتی دیگر قابل استفاده نیست. البته منظور من این نیست که مزارع برنج و برنجکاری را تعطیل کنیم، بلکه باید برنامه ریزی جامعی برای رسیدگی به این امر طراحی کرد. باید براساس دستاوردهای علمی و امکانات موجود در هر منطقه از نظر آب، آب و هوا، امکانات سخت افزاری و تعدادی بخش های دیگر کشت محصولات را در مناطق مختلف انجام دهیم. به دلیل اینکه محصولات برای کشاورزان اهمیت بسیاری دارد و هزینه و وقت زیادی را صرف می کنند تا به نتیجه برسند، از بین رفتن این محصولات، بسیار برای آن ها گران تمام می شود. این گونه مسائل باید به صورت پروژه در نظر گرفته شود تا تعیین کنند چه مناطقی برای چه نوع محصولاتی به صرفه تر و مفید تر است. با توجه به شعارهای خودکفایی در 3 دهه گذشته، برخی کارشناسان سیاست غذایی ایران را سیاست جایگزینی واردات می دانند، اصولا چگونه می توان این سیاست را به توسعه صادرات تغییر داد؟ محصولات کشاورزی ایران از دیرباز محصولات بسیار باکیفیتی بوده است در سال های اخیر ممکن است به جهت سیاست نادرست چندان مورد توجه قرار نگرفته باشد. منظور من از سیاست، تنها اقدامات دولت نیست، بلکه این کلمه حوزه وسیعی از دولت، مردم و سایر نهادها را شامل می شود. در سیاست گذاری هایی که در چند سال اخیر صورت گرفته است، شاهد هستیم که تمام ارکان جامعه تنها به دنبال سوددهی بوده اند و وقتی را برای برند سازی و احیاء و برگشت جایگاه ایران در جهان صرف نکرده اند. من معتقدم که جایگزینی واردات، سیاست بسیار خطرناکی است نمی توان درهای ایران را به سوی کشورهای دنیا بست. قطعا محصولاتی وجود دارند که شرایط تولید آن ها با کیفیت و قیمت مناسب در کشور نیست. باید تلاش لازم انجام شود تا نقایص حل و فصل گردد و بستر لازم برای تولید این محصولات در داخل آماده شود. برای اجرای سیاست توسعه صادرات، باید کیفیت محصولات را درعین اینکه قیمت تمام شده پایین است ارتقا داد و نیز دولت باید سیاست های تشویقی برای صادرکنندگان درنظر بگیرد؛ به عنوان مثال نزدیک به سی سال پیش کشور چین در شرایط فعلی قرار نداشت. در این کشور شاهد بودیم که کشاورزی سنتی با حداقل امکانات انجام می شد، صنایع درسطح پایینی قرار داشتند و محصولات این کشور جایی در بازار جهانی به خود اختصاص نداده بودند اما با اقدامات کارشناسی شده، چین پیشرفت قابل توجهی کرد و کشورهای مختلف برای سرمایه گذاری وارد این کشور شدند. ما هم باید این سیستم را در کشور پیاده و محصولاتی با کیفیت بالا و قیمت تمام شده پایین با حمایت دولتی تولید کنیم. دولت باید انگیزه لازم را برای صادرات بیشتر فراهم کند تا تولیدکنندگان تمایل زیادتری برای تولید محصولات در داخل و سپس صادرات آن پیدا کنند. به دلیل اینکه اقتصاد ما فراز و نشیب های زیادی را طی کرده است، صادرکنندگان و واردکنندگان با مشکلاتی روبرو هستند. از طرفی صادرکنندگان تمایل دارند که قیمت دلار همچنان بالا باشد و از طرف دیگر واردکنندگان از این افزایش نگران هستند چون قیمت تمام شده محصولات افزایش پیدا می کند. با توجه به اینکه اقتصاد و به ویژه حوزه کشاورزی و صنایع تبدیلی پیچیدگی زیادی دارند، تخصص و مهارت ویژه ای را می طلبد که این مهم، با همکاری دولت و بخش خصوصی تحقق پیدا خواهد کرد.