Performancing Metrics

سد شفارود، آزمون محیط زیست | اتاق خبر
کد خبر: 166007
تاریخ انتشار: 16 آبان 1394 - 11:55

عبدالحسین طوطیایی / پژوهشگر کشاورزی

مطالعه فاز یک سد شفارود در شش‌کیلومتری شهر رضوان‌شهر استان گیلان در سال‌١٣٥٣ کلید خورد. سالی که درآمد نفتی دولت وقت پس از جهش‌های افزایشی سال‌١٣٥٢، بیش از توان مدیریتی‌اش بالا رفته بود. استان گیلان هم آن زمان از بکرترین مناطق طبیعی کشور به شمار می‌آمد و بدیهی بود مدیریت‌های آن در رقابت با استان‌های مختلف که به دنبال اعتبارات، برای موجِ جدیدِ سدسازی بودند، از پرآب‌بودن ناحیه خود راضی نباشند؛ چراکه ناحیه پرآب، خیلی نیازی به سد و ذخیره آب ندارد. در چنین مناسبات و فضایی بود که پیشنهاد بررسی احداث سد روی رودخانه شفارود مطرح شد. جالب اینکه مطالعات فاز یک این پروژه که به شرکت مشاور آلیس واگذار شده بود، به جای حداکثر یک سال، هفت سال طول کشید. البته آن زمان فضای استان گیلان هنوز آکنده از عطر برنج‌زارهایی بود که در جوار دریا، جنگل و زیتون نوید ادامه زندگانی را می‌داد. ادامه مطالعات در فاز دو نیز از سال‌١٣٦٠ (اوج مشکلات بخش اجرائی در جنگ تحمیلی و...) تا ١٣٦٩ طول کشید. متأسفانه از آن سال به بعد هم تاکنون با وجود انبوهی از هشدار‌ها، حدود ٢٠ درصد عملیات سازه‌ای آن انجام گرفته است. اگرچه توجیهات اقتصادی بسیاری از سدسازی‌ها؛ از‌جمله پروژه مد‌نظر را بازخوانی کنیم، از نتایج رؤیایی در منطقه و پس از بهره‌برداری از هر سد دورنماهای شیرینی می‌بینیم؛ اغراق‌هایی که تنها به مذاق کارفرمایانی خوش می‌آید که علاقه‌ای به شنیدن چیزی جز آن ندارند. اکنون و پس از بیش از ٤٠ سال، از گیلان، آن عروس زیبا‌روی طبیعت ایران، جز چهره‌ای دژم و انباشتی از بتون و آلودگی و هزاران ویلای خالی‌از‌سکنه چیزی به جای نمانده است. در این سال‌ها سوداگران، زمین‌هایی گرانبهاتر از طلا را به قیمتی کمتر از مس خریدوفروش کرده‌اند و متولیان توزیع منابع آب، برق، گاز و تلفن با دست‌ودلبازی پیش‌پای ویلاسازان فرش قرمز گسترانیده و انبوهی از شهرداری‌ها با دریافت جریمه، بر هر خلافی مهر تأیید زده‌اند. سرانجام هم چرخه فرسایش با رفت‌وآمد ناایستای میلیون‌ها اتومبیل بی‌هدف، تکمیل شد تا شاید ما تنها مردمی در این کره خاکی باشیم که توانسته‌ایم مرزهای بین ایام عزا و جشن را در سفرهای طبیعت‌ستیزانه خود کم‌رنگ کنیم، اما اراده‌ای که هنوز می‌خواهد بر این سیمای چروکیده، رگه‌هایی از زندگانی را از طریق تخریب ١٧٥ تا سه‌هزارو ٥٠٠ هکتار (بر‌اساس طیف متنوعی از مستندات) جنگل‌های هیرکانی بیابد، متأسفانه در توجیهات خود به جای روشن‌ساختن مسائل، بر ابهامات می‌افزاید. اخیرا شرکت منطقه‌ای آب گیلان جوابیه‌ای به اعتراضات فنی ٧٠ تشکل حمایت از محیط زیست داده است. اتفاقا جوابیه مذکور بیش از دلایل این تشکل‌ها، بی‌اساس‌بودن مزایای از‌تاریخ‌گذشته احداث این سد را برای مخاطبان ثابت می‌کند.

از بندهای ‌تأمل‌انگیز این پاسخ این است که ٣,٣ درصد جمعیت کشور در استان گیلان زندگی می‌کنند، ولی فقط ٧.١ درصد آب تجدیدشونده را در اختیار دارند که باید با ایجاد زیرساخت‌های مناسب از این داشته ارزشمند، بهترین استفاده مؤثر و بهنگام صورت پذیرد! خوشبختانه دولت محترم یازدهم، برای جست‌وجوی بهترین شیوه مدیریت کشور، دشواری کمتری پیش‌ِرو دارد. این دولت وارث کارکردهایی از گذشته است که جبران آنها در حقیقت یک نقشه راه مدون برای سال‌های پیش‌ِروی آن است. به خاطر داریم رئیس دولت نهم در سال ‌١٣٨٥ در سفر به استان گیلان و در پاسخ به نامه از‌پیش‌برنامه‌ریزی‌شده استانداران شمال کشور و به بهانه افزایش اشتغال‌زایی دستور تغییر کاربری ٣٠٠ هکتار از جنگل‌های لاکان را داد. دستوری که خوشبختانه در برابر موج اعتراضات مدنی و رسانه‌ای متوقف شد. امیدواریم دولت تدبیر و امید با دستور توقف تخریب آخرین کانون‌های حیات، حداقل زمینه‌ای فراهم کند که در مطالعات فاز یک و دو این سد به وسیله جمعی از صاحب‌نظران و متخصصان بازنگری شود و شرایطی فراهم آید که این‌گونه طرح‌های ملی در آینده با سازوکاری بررسی شوند که تنها منافع ملی، معیار ارزیابی و تصمیم برای اجرای آنها باشد. مخاطب کلام آخر این نوشتار نیز سازمان حفاظت محیط زیست است. سازمانی که در تمامی پروژه‌های طبیعت‌ستیزانه ٥٠ سال اخیر، نقشی بیش از یک ناظر را نداشته است، اما این‌بار قرار است تصمیم نهایی را برای سرنوشت ادامه یا توقف کامل سد شفارود به عهده گیرد. اکنون مدیریت این سازمان بر سر دوراهیِ صراحت و قاطعیت یا تصمیماتی به رنگ خاکستری، باید به فردای گیلانی فرسوده‌تر از حالا بیندیشد. فرسایشی که آینده کشور خشک ما، اثر انگشت مقصران را بر صفحات خود ثبت می‌کند و هرگز آن را نخواهد بخشید.

 منبع: شرق

مطالب مرتبط
نظرات
ADS
ADS
پربازدید