رضی میری / عضو هیات نمایندگان اتاق تهران و عضو هیات رئیسه کنفدراسیون صادرات ایران
اگر بخواهیم خود را از بنبست اقتصادی فعلی خارج کنیم، هیچ راهی جز این ندارم که همهچیز را در اقتصاد واقعی کنیم؛ از جمله نرخ ارز. این موضوع فقط منحصر به ارز نیست. کشوری که سالهای متمادی است اموراتش با سوبسید گذشته و عامل اصلی این سوبسید پول نفت بوده، برای اینکه به سمت واقعی شدن حرکت کند، نیاز به شجاعت و شهامت دارد.
چون ما کشوری سیاستزده داریم و کسانی که عهدهدار مناصبی در سیستمهای دولتی میشوند، از نظر تبلیغاتی بر روی افکار عمومی خیلی حساب میکنند. بهگمان من برای بسیاری از افرادی که در مناصب حاکمیتی فعالیت میکنند خیلی مهم است که افکار عمومی درمورد عملکرد آنها چه نظری میدهد؛ صرفنظر از اینکه نظر افکار عمومی در کوتاهمدت، مطالعهنشده و بدون مآلاندیشی و دورنگری است یا نه. ممکن است در مقطعی از زمان تصمیمی گرفته شود که شوک وارد کند و مردم از این بابت ناراحت شوند اما در درازمدت منجر به فایده برای مردم شود. در همین مورد هم کمترکسی را داریم که شهامت انجام چنین حرکتی را داشته باشد. نرخ ارز در بسیاری از دورههای زمانی تابع همین طرز تفکر، قربانی شده است. حتی در دولت اصلاحات هم به نرخ ارز این گونه نگاه شد. گرچه مشاهده میکنم رویکرد در دولت آقای روحانی تغییر کرده است و در این یکی دوساله این تغییر رویکرد را نسبت به نرخ منصفانه میبینیم. خیلیها انتظار داشتند بعد از اینکه آقای روحانی انتخاب شد، برای اینکه یک علامت مثبتی به جامعهای که به او رای داده بود، نشان دهد، نرخ ارز را پایین بیاورد و به تعبیر غلطی که در اذهان وجود دارد، پایینآوردن نرخ ارز منجر به ارزانشدن و کمشدن تورم شود که این از نظر اقتصادی و علمی فرضیه درستی نیست. کسانی که در بخش اقتصاد دولت یازدهم کار میکنند این موضوع را به درستی درک کردند و تصمیمات درستی هم گرفتند که آن تصمیمات منجر به کنترل تورم و ثابتماندن نرخ ارز شد. با توجه به اینکه در آن شرایط ما از نقمتِ داشتن امتیازات نفتی هم برخوردار نبودیم یعنی نفت زیادی در اختیارشان نبود، پول قابل توجهی حاصل از فروش نفت به خزانه دولت واریز نمی شد. با وجود تمام این مشکلاتی که وجود داشت، دولت خود را کنترل کرد و نرخ ارز را به نوعی ثابت نگه داشت؛ به این امید و با این سیاست که ثبات در اقتصاد، نه فقط درمورد نرخ ارز بلکه درمورد مسائل دیگر نیز میتواند کمککننده باشد.
هیجانزدگی و گرفتن تصمیمات بدون مطالعه و بیشترتبلیغاتی صدمهزننده است. اما نکته مهم این است که آیا ثابتماندن نرخ ارز به نفع اقتصاد است یا واقعی شدن آن. ثبات نرخ ارز در شرایط فعلی مثبت است. اما آیا باید به همین صورت آن را حفظ کنیم؟ به نظر من از حالا به بعد حفظکردن نرخ ارز در میزان فعلی به نوعی باز کمکگرفتن و وامگرفتن از امکانات نفتی است. برای اینکه بدانیم نرخ واقعی ارز چقدر است، بایستی به تدریج نفت را از اقتصاد بیرون بکشیم و بگذاریم صادرات غیرنفتی تکلیف ما را روشن کند. به این ترتیب خواهیم دید نرخ واقعی ارز این نیست و باید افزایش پیدا کند. در قانون برنامه قبلی هم راجع به این موضوع تصمیمگیری شده بود که نرخ ارز با فرمولی، متناسب با مابهالتفاوت تورم داخلی و تورم بین المللی، سال به سال ارتقا پیدا کند. این کار به آن صورت انجام نشده گرچه دولت تاحدودی این کار را کرده است. یعنی خیلی نامحسوس اجازه داده نرخ ارز مقداری بالا رود. اما هنوز آن ترس و عدم شهامت وجود دارد و شاید هم نوعی خردمندی باشد که این کار نباید یکباره انجام شود. در عین حال همان تصمیماتی که درباره نرخ سوخت گرفتند که یکباره انجام دهند، درمورد نرخ ارز هم -نه به آن شکل- اما تا حدودی باید انجام دهند. اگر بگذارند نرخ ارز ثابت بماند باز هم آن مابهالتفاوت جمع میشود، آنوقت ناچار میشوند در یک تصمیمگیری ناگهانی این کار را انجام دهند که در این صورت باز آن تجربه تلخ تکرار میشود.
در شرایط فعلی هم باید اجازه داد نرخ ارز ارتقا پیدا کند. دونرخی بودن را برداریم و اجازه دهیم امکان سوبسید نیز به خاطر جلوگیری از فساد و بسیاری مسائلی که در اقتصاد کشور ما مطرح است، از بین برود. زمانی هم که ارز تکنرخی شد به تدریج براساس ضوابطی معقول و تاییدشده توسط متخصصین اقتصادی نرخ ارز بالا رود.
منبع: اتاق تهران