حقیقت این است که بسیاری از کشورها در خاورمیانه به خاطر جنگ هایی در حال افول و فروپاشی هستند. ما شاهد چنین فروپاشی در یمن، مصر و عراق هستیم که بخش هایی از این کشور تحت اشغال داعش است. در خصوص سوریه هم شاهد جنگ هستیم. این مسائل قطعا بیانگر یک تغییر و گذار است. گذاری از نظام های قدیمی دولت محور (state) به چیزی جدید. این گذار اغلب با درگیری و نزاع و خونریزی همراه است.
راهکار آقای کسینجر برای این مسئله که در کتابش آمده است این است که آنچه که ما نیازمند آن هستیم یک گروه از دولتمردان ارشد است که قابلیت انجام کارهایی را که در قرن ۱۷ از منظر وستفالی انجام گرفت را داشته باشند تا از این طریق بتوان مجموعه ای از کشورها را مجددا ایجاد کرد. البته این دیدگاه مقبول بود و من هم مشکلی با آن ندارم.
اما رسیدن از این نقطه به آن نقطه مسئله ای کاملا مجزا است که وی راهکاری عملی برای آن ارائه نکرده است. البته می توانم بگویم که هنوز هیچ کس دیگری هم برای این کار راهکاری ارائه نکرده است. حقیقت امر این است که ما در حال عبور از یک دوره گذار عمده هستیم که بسیاری از کشورهای منطقه که من فقط از تعداد کمی از آنها نام بردم در حال تجربه کردن این چالش در خصوص وضعیت موجود خودشان هستند. به احتمال بسیار زیاد در انتهای این روند که البته کسی نمی داند چه مدت طول خواهد کشید ما شاهد دولت های (governments) جدید و حاکمان جدید و احتمالا ایده های جدید حکومتی در منطقه خواهیم بود اما در این مرحله اکثرا شاهد مقولات فروپاشی، تجزیه و جنگ هستیم.
*مدتی است که در سوریه شاهد حضور نظامی روسیه هستیم. آیا چنین حضوری از سوی روسیه می تواند موجب ایجاد یک وضعیتی چندگانه شود تا زمینه را برای همکاری قطب های مختلف برای مبارزه با تروریسم هموار کند؟
ورود روسیه به سوریه یک تغییر عمده بود و درحقیقت یکسری وضعیت های جدید را ایجاد کرد. یکی از مشکلات مواجهه با این موضوع این است که بسیاری از کشورهای غربی هنوز دارای ذهنیت دوران جنگ سرد هستند و معتقدند هرگونه حضور روسیه درخاورمیانه «بد» است و باید با آن مقابله شود. اما در این مورد روس ها می گویند با داعش می جنگند یعنی همان کاری که ما در حال انجام آن هستیم.
بنابراین در واقع آنچه ما در حال حاضر با آن مواجه هستیم رقابت اولویت ها است. روس ها اساسا معتقد هستند که اول باید داعش را مورد هدف قرار داد و سپس به سوالات درباره بشار اسد و سوریه بطور دیپلماتیک پاسخ داد. اما غرب همچنان بر موضع برکناری اسد قبل از مقابله با داعش و یا همزمان با مقابله با داعش پافشاری می کند. این یک اختلاف مهم است. من خودم بر این باورم که داعش قریب الوقوع ترین تهدید است و تا زمانی که داعش وجود داشته باشد و شکست نخورده باشد راهی برای حل بحران سوریه وجود نخواهد داشت، اما در عین حال باید یک روند دیپلماتیک هم وجود داشته باشد.
در حال حاضر هم روند دیپلماتیک وجود دارد.
بله، در حال حاضر روند دیپلماتیک در جریان است. اخیرا نشست هایی جدی در وین داشته ایم که خواستار راهکارهای دیپلماتیک شده اند و در این نشست ها به دنبال راهی برای ایجاد یک دولت فراگیر در سوریه بوده که احتمالا شامل آقای بشاراسد نباشد. دولت فراگیر بایستی تضمین های لازم را به اقلیت های این کشور از جمله یزیدی ها، مسیحی ها، علوی ها و کردها و دیگران بدهد و راه را برای مشارکت آنها در دولت هموار کند. اما این روندی پیچیده و دشوار است.
*شما تاثیر حضور ایران در مذاکرات اخیر درباره سوریه را چگونه ارزیابی می کنید؟
اتفاق جدید که تا به حال رخ نداده بود این است که همه طرف ها به طور دیپلماتیک پشت یک میز جمع شده اند. به اعتقاد من ورود روسیه به مسئله موجب شده است تا این حقیقت نهادینه شود که بدون ورود روسیه و ایران به این معادله نمی توان بحران سوریه را حل و فصل کرد. در نشست های اخیر وین ایران و روسیه پشت میز بودند و به اعتقاد من این یک گام رو به جلو بود. چون دیگر هیچ کس نمی تواند بگوید که برخی راه ها برای حل بحران سوریه بسته بوده اند.
اولا رسیدن به هر نقطه ای از ثبات در سوریه لازمه اش حذف داعش است که موجب جنگ در داخل سوریه شده است. ثانیا حفظ دولت فعلی سوریه که شاید احتمالا بدون خود آقای اسد هم کم رنگ نشود. انجام این دو کار باید همزمان با در جریان بودن روند دیپلماتیک صورت گیرد. این کار بسیار سختی است و راهی طولانی تا حل و فصل مسئله وجود دارد. من این کار وزیر خارجه آمریکا، روسیه، ایران و عربستان را که پشت یک میز نشسته اند تا راهی دیپلماتیک بیابند را تایید می کنم.
آوردن ایران به مذاکرات گامی مثبت و خوب بوده است اما این لزوما به معنی حل مسئله نیست.
منبع:مهر