Performancing Metrics

متحد کُردها در خاورمیانه کیست؟ | اتاق خبر
کد خبر: 303870
تاریخ انتشار: 1 دی 1394 - 11:46
کُردهای عراق و حتی آقای بارزانی هم به خوبی می دانند که به ترکیه و اردوغان نمی توان اعتماد کرد اما …

اتاق خبر  طی دهه های اخیر مساله کردها در خاورمیانه همواره یکی از مسایل مورد توجه و در عین حال کانونهای بحران به شمار می رفته است، از زمان وقوع بهار عربی و بروز بی ثباتی و بحران در کشورهای مختلف، کردها بخصوص در دو کشور عراق و سوریه و تا اندازه ای در ترکیه تحت تاثیر قرار گرفته اند، و بعضاً خود به مثابه یک بازیگر منطقه ای به ایفای نقش پرداخته و همچنان می پردازند، در این بین سیاست کشورهای مختلف منطقه ای و فرامنطقه ای در قبال کُردها بسیار متفاوت است و همین امر روندها و نتایج مرتبط با وضعیت  و تحولات کردها را پیچیده تر و غیرقابل پیش بینی تر کرده است، برای بررسی هرچه بیشتر این مساله به سراغ «اردشیر پشنگ» از پژوهشگران مسایل خاورمیانه که بطور تخصصی تری بر روی مسایل و تحولات کُردها در سالیان اخیر مشغول تحقیق و پژوهش بوده و در این زمینه دارای آثار چندی است، رفته ایم. وی معتقد است که در فضای فعلی هم چند دستگی های داخلی در میان کردها و احزاب مختلف آنها و هم تضاد و رقابت تنش آلود در میان قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای و مشخص نبودن چشم انداز آتی بحرانهایی نظیر بحران سوریه و عراق، باعث هرچه پیچیده تر شدن مساله کُرد در خاورمیانه شده است که در عین حال بر اهمیت این مساله در مقایسه با گذشته افزوده است و به نظر می رسد برای سالهای طولانی مساله کُردها یکی از مسایل مهم و اولویت دار و تاثیرگذار منطقه خاورمیانه باقی خواهد ماند. مشروح گفت و گوی تحلیلی و مفصل شفقنا با اردشیر پشنگ در ادامه خواهد آمد:

*مطابق تحلیل برخی کارشناسان، ترکیه به دنبال حسرت تاریخی خود، در پی سهم خواهی در موصل است، از طرف دیگر کردها همیشه در مورد کرکوک دچار ماجراهایی بوده اند و حدس هایی مطرح می شود درباره توافق پشت پرده کردهای عراق و ترکیه بر سر موصل و کرکوک. این گمانه زنی ها به نظر شما چقدر جدی است؟ موضع کردهای عراق درباره حضور ترکیه در خاک عراق را چطور ارزیابی می کنید؟

ترکیه از بدو تاسیس اش تا کنون همواره با همسایگان مختلفش که روزگاری بخشی از امپراتوری عثمانی بودند دارای اختلافات مرزی ادعاهای مطروح ارضی بوده است و هریک از طرفین ادعاهایی در قبال مناطقی از هم داشته اند، در خصوص عراق هم از دیرباز ترکیه منطقه نفت خیز و بسیار پراهمیت کرکوک را به دلیل داشتن اقلیتی از ترکمنها متعلق به خود دانسته است همچنین در قبال موصل نیز یک ادعای تاریخی داشته است البته در گذشته هنگامی که عراق از عثمانی جدا گردید شامل ۳ ولایت عمده بود که ولایت موصل کُردنشین و شامل همه مناطق شمال عراق یعنی بخش عمده اقلیم کردستان کنونی می شد اما حضور فعلی ترکیه در شمال عراق یا اطراف موصل متاثر از این ادعاها نیست، بلکه عمدتاً تحت تاثیر رقابت با دیگر بازیگران قدرتمند منطقه ای و فرامنطقه ای و اهداف و جایگاهی است که در آینده برای خود در این منطقه ترسیم کرده است.

در خصوص نوع نگاه کردهای عراقی نسبت به ترکیه باید گفت اینک با توجه به بروز اختلافات جدی بر سر مساله رهبری در اقلیم کردستان و ورود به یک بن بست سیاسی، شاهد آن هستیم که در روابط خارجی احزاب در حال دور شدن از هم هستند یعنی حزب دموکرات کردستان به رهبری آقای مسعود بارزانی عمدتاً به آنکارا خود را نزدیک می کند و برعکس حزب اتحادیه میهنی روابط خود را بیشتر بر مبنای محور تهران –بغداد در حال تنظیم کردن است، همین امر باعث شده تا دیدگاههای این احزاب در قبال حضور نیروهای ارتش ترکیه در شمال عراق متفاوت باشد؛ البته حزب دموکرات بطور رسمی در این مورد اظهار نظر نکرده است اما برخی از رهبران اتحادیه میهنی مخالفت خود را با این حضور بصورت رسانه ای اعلام کردند. لذا در حال حاضر نمی توان گفت که نوعی توافق پشت پرده با عمومیت همه کردهای عراق با دولت ترکیه وجود دارد و در این بین طبق روال و روند رو به رشد سالهای اخیر این روابط حزب دموکرات است که با حزب عدالت و توسعه و رهبران آنکارا گرم و بسیار دوستانه است.

*در شرایطی که ترکیه همچنان با کردهای این کشور دچار تنش است اما به نظر می رسد روابط قابل قبول و گسترده ای با کردهای عراق دارد؛ آیا منافع ترکیه منجر به اتخاذ چنین سیاستی شده است و آیا احتمال همکاری و مشارکت کردهای عراق و ترکیه وجود ندارد؟

بطور کلی ترکیه سیاست های پرنوسانی در قبال کردها در نقاط مختلف خاورمیانه اعم از کردهای کشورش، عراق یا سوریه داشته و دارد، در کل دهه ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۰۷ بیشترین نگرانی آنها قدرت گیری بیش از پیش کُردها در شمال عراق و تبدیل شدن به الگویی برای کردهای خودشان بود، اما از سال ۲۰۰۸ ترکیه شروع به تنش زدایی با کردهای عراق کرد، انتخابات ۲۰۱۰ در عراق و ناکامی نهایی ائتلاف پیروز العراقیه برای تشکیل کابینه، که مورد حمایت ترکیه نیز بود دست به دست هم داد تا ترکیه کم کم موازنه قدرت در عراق را به نحوی دیگر دنبال کند، موازنه ای که در برابر شیعیان نزدیک به تهران، آنکارا کوشید اعراب سنی با محوریت اربیل را در سوی دیگر قرار دهد. از ۲۰۱۱ روابط آنکارا و اربیل وارد سطح بسیار قابل توجهی گردید این دو به رغم مخالفت آمریکا، دولت مرکزی عراق و حتی ایران، یک خط لوله نفتی جدید با ظرفیت روزانه یک میلیون بشکه نفت را کشیدند، روابط به نحوی بود که بسیاری از آن با عنوان روابط استراتژیک یاد کرده و می کنند، اما در سال گذشته شاهد بودیم در زمانی که اربیل در خطر سقوط بدست داعش قرار داشت، ترکیه تعللی تعمدی برای کمک به این متحدش از خود نشان داد در حالی که این ایران بود در کمترین زمان ممکن کمک های نظامی و تسلیحاتی را برای تقویت سد دفاعی اربیل به شمال عراق گسیل کرد.

در قبال کردهای ترکیه هم این نوسان بسیار دیده می شود، در ابتدای قدرت گیری حزب عدالت و توسعه می بینیم که رجب طیب اردوغان در قامت یک رهبر مصلح، اصلاح طلب و توسعه گرا تابوی مساله کُرد را بیش از پیش می شکند و اقداماتی جدی برای حل این مساله انجام می دهد، اما به ناگاه در سال ۲۰۰۹ این مذاکرات دچار سکته شد، در سال ۲۰۱۳ اما یکبار دیگر مذاکرات آغاز گردید و اینبار جدی تر نیز شد، همچنین وضعیت توسعه در مناطق کردنشین با رشد قابل توجهی مواجه شد، اما در فاصله کمی می بینیم آن چهره صلح جوی و خاص اردوغان با تغییری جدی در حوزه های مختلف مواجه می شود، سیاست تنش صفر با همسایگان عملا کنار گذاشته می شود و یک سیاست خارجی فعالانه و مداخله گرایانه را پس از آغاز موج بهار عربی در پیش می گیرد، در داخل هم بسیاری از میانه روها و متحدین سابقش نظیر فتح الله گولن و عبدالله گل را از قطار قدرت خارج می کند، و به ناگاه پروژه صلح را کناری نهاده و به سان دوران قدرت امرای ارتش، نیروهای نظامی را راهی مناطق کردنشین می کند، در همین دوره اتهاماتی جدی در خصوص حمایت از داعش یا دست کم چشم پوشی در قبال فعالیت گسترده این گروه در ترکیه به مقامات این کشور وارد می شود که اوج آن را در سیاست خارجی آنکارا در قبال کوبانی دیدیم در زمانی که گویی آنکارا برای سقوط این شهر کردنشین ثانیه شماری می کرد.

همه این مقدمات را گفتم تا تاکید کنم که سیاست در داخل ترکیه و در خارج از مرزهای این کشور بسیار پرنوسان و غیرقابل پیش بینی است، اردوغان اینک برای باقی ماندن در قدرت و رسیدن به نقطه ای که مد نظرش هست از هیچ اقدامی فروگذار نیست، بطور مثال وقتی در انتخابات بهار گذشته نتیجه لازم را بدست نیاورد، عملاً در یک سناریوی مشخص کشور را دچار بحرانی داخلی به بهانه جنگ با تروریسم (داعش و پ.ک.ک) کرد تا آخر امر از این آب گل آلود ماهی اش را صید کند. به همین دلیل نمی توان چندان روی روابط، اتحادها و رفتارهای ترکیه تکیه کرد قطعاً این موضوع را کردها و شخص مسعود بارزانی هم به خوبی می دانند اما در سیاست یک مساله را نباید فراموش کنیم و آن هم اصل امکانات و محدودیت هاست، در جایی که شما به شدت تشنه اید و ممکن است از تشنگی هلاک شوید وقتی لیوان شربتی می بینید که احتمال می دهید هم ممکن است شیرین و گوارا و هم در عین حال زهرآگین باشد، نهایتاً چاره ای ندارید و برای نجات و ادامه مسیر باید ریسک کنید و آن را بنوشید! شاید در این موقعیت دیگر بازیگران منطقه می بایست به کردها بصورت عملگرایانه تری نزدیک شوند و بر روی میزی که کُردها در یکسو و ترکها در سوی دیگرش هستند بجز لیوان شربت پیشنهادی آنکارا یک پیشنهاد جدید قرار دهند تا شاید روند و قاعده بازی موجود تغییر کند.

*ترکیه در راستای بهبود اوضاع کشورش در منطقه، روابط جدیدی با اسراییل برقرار کرده است که نگرانی هایی در منطقه به دنبال داشته است، موضع کردها در قبال این موضوع و رابطه با اسراییل چگونه است؟

اسراییل در قضیه کردهای ترکیه پیش از این نقش سازنده ای نداشته است و در طول سالهای طولانی کمک های اطلاعاتی و امنیتی زیادی به نظامیان ترکیه برای سرکوب کردها کرده است، اوج این مساله را در ربودن و دستگیری عبدالله اوجالان رهبر حزب کارگران کردستان ترکیه در سال ۱۹۹۹ شاهد هستیم، که البته در واکنش به این اقدام موساد، کردها در کشورهای مختلف اروپایی به سفارتخانه های اسراییل حمله کردند. در این مقطع حساس هم که ترکیه تحت فشارهای مختلفی است و سیاست های تهاجمی علیه کردهای سوریه و خودش آغاز کرده است، احتمالا تعاملات مجدد با تلاویو به مذاق کردها خوش نخواهد آمد و این در کوتاه مدت به ضرر کردها خواهد بود. البته در عین حال باید تاکید کرد که در شرایط فعلی خاورمیانه و بحرانهای جاری در آن، طبیعی است که تلاویو سیاست های چند بعدی و مختلفی را در پیش گرفته و دنبال می کند، به همین دلیل نمی توان به روشنی سیاست واقعی و عملی اش در قبال یک کشور یا گروه را مورد تحلیل دقیق قرار داد و میان سیاست های اعلامی و اعمالی اش باید تمایز جدی قائل شد!

*برخی کارشناسان معتقدند ژئوپلتیک آسیب پذیر منطقه اقلیم کردستان عراق در کنار بی اعتمادی کردها به سه حوزه تمدنی عرب و کرد و فارس و همینطور عدم اطمینان به سیاست های آمریکا باعث نگاه همگرایانه کردهای عراق به اسراییل به عنوان متحدی استراتژیک می‌شود، نظر شما در این زمینه چیست؟

در خاورمیانه فعلی هر رابطه و امکانی بین بازیگران مختلف ناممکن نیست، حتی بین کشورها و بازیگرانی که در ظاهر امر دشمن سرسخت یکدیگر محسوب می شوند ممکن است در مقاطعی روابط و همکاری های مخفی اما اثرگذاری را یافت اما یک سری واقعیات دیگر را هم نباید فراموش کنیم کردهای عراقی در قضیه فلسطین عمدتاً در کنار مردم فلسطین بوده اند، حتی نماد چفیه های فلسطینی که پیشمرگان و بسیاری از کردها از آن استفاده می کند، از زمان همرزم بودن کُردها در نبرد علیه اسراییل و به نفع مردم فلسطین به یادگار مانده است، به عبارتی دیگر از نظر ذهنی و شرایط تاریخی، کُردهای عراق خود را بسیار شبیه و هم سرنوشت با فلسطینی ها می بینند. مساله دیگر این است که تا کنون سندی و نشانه ای آشکار و واضح از وجود رابطه بین تلاویو و اربیل مشاهده نشده است و مقامات کرد عراقی هم به خوبی به حساسیت های تهران و بغداد و بسیاری از کشورها و حتی مردم خود برای چنین رابطه ای واقف هستند، لذا سعی نمی کنند از این طریق بهانه ای بدست آنها برای تحت فشار قرار دادن اقلیم کردستان بدهند.

اما بُعد دیگری هم وجود دارد و آن هم یک استراتژی ایدیالیستی و کلی تلاویو در قبال خاورمیانه است، در این استراتژی ایدیالیستی صهیونیست ها از بالکانیزاسیون و به عبارتی دیگر روندهای منجر به تجزیه کشورهای بزرگ اعم از دوست (ترکیه) یا دشمن (عراق، سوریه و ایران) استقبال می کنند، اگر این روند نیز آنگونه که آنها می خواهند روی ندهد، حداقل می کوشند وضعیت بحرانی و بی ثباتی موجود در این منطقه و برخی کشورها تشدید و بازتولید شود تا تمرکز و توجه خاورمیانه بر روی مساله فلسطین بیش از پیش دور شود، در این روند شاید بتوان نوعی همپوشانی اهداف بین کردهای عراق و سوریه با برخی استراتژی های ایدیالیستی اسراییل پیدا کرد اما تاکید می کنم این همپوشانی محتمل لزوماً نیازمند رابطه و ارتباط و به معنای آن نیست.

در رابطه با آمریکا هم باید گفت صداهای مختلفی از کاخ سفید در مورد مساله کُردها شنیده می شود و نوعی سردرگمی در این خصوص دیده می شود اما کاخ سفید همچنان در عراق و سوریه تاکید رسمی و سیاست اعلامی اش حفظ تمامیت ارضی این دو کشور است در حالی که از سوی دیگر مجبور است برای مقابله با داعش کردها را در عراق و سوریه مسلح کند و به آنها توجه بیشتری بکند که این امر خود باعث تضعیف دولت مرکزی می شود، اینها متقابلاً خود باعث سردرگمی کُردها برای تنظیم روابطشان با واشنگتن نیز شده است و آنها مجبورند نه خوشبینانه بلکه محتاطانه به روابطشان با این ابرقدرت فرامنطقه ای ادامه دهند.

*موضع گیری مناسب ایران در برابر چنین اتفاق احتمالی چیست و مذاکره با کردها و دولت ترکیه چه تأثیری در کنترل اوضاع و نزدیکی کمتر این همسایگان به اسراییل دارد؟

نباید فراموش بکنیم تا سال ۱۵۱۴ (نبرد چالدران) عمده مناطق کردنشین بخشی از ایران بزرگ بوده است و تا ۱۸۴۷ استان سلیمانیه و یا ۱۹۱۳ منطقه خانقین در عراق جزئی از خاک ایران بوده اند و از نظر فرهنگی، تاریخی و نژادی هم همپیوستگی های ناگسستنی میان ایرانیان و کردها در نقاط مختلف خاورمیانه وجود داشته و دارد و البته سیاست منطقه ای ایران در قبال کردها در چند سال اخیر قابل دفاع تر از دیگر کشورهای دارای جمعیت کُرد بوده است، این مساله را در حمایت سریع و موثر ایران از اربیل در قبال داعش مشاهده می کنیم که شخص آقای مسعود بارزانی هم در نامه تشکر آمیزش به آقای روحانی صراحتاً به آن اذعان داشت، همچنین گفته می شود بخشی از آزادی عمل کردها در سوریه و موقعیت کنونی شان بنا به دلایلی تحت تاثیر نظر ایران و توصیه اش به دولت سوریه بوده است. اما با این حال فکر می کنم ایران می توانست و می تواند بسیار بیش از اینها در قبال مساله کُرد در این سالها اقدام کند چون پتانسیل های زیادی دارد و باید از فرصت های موجود استفاده کند نه اینکه آنها را از دست بدهد یا آنگونه که شایسته است مورد استفاده قرار ندهد بطور مثال در مساله کوبانی هرچند شاهد موضع گیری های مناسب وزارت خارجه و رییس مجلس بودیم اما می شد بطور بارزتر و عینی تری به کُردهای تحت فشار داعش کمک می کردیم این نه تنها باعث افزایش نفوذ و قدرت ایران در بین کُردها در خارج از مرزها و نیز رضایت کردهای ایرانی در داخل مرزها می شد بلکه تلاش برای نجات کوبانی که در آن زمان تبدیل به یک نماد و سنگر ایستادگی در مقابل نیروهای داعش و به نوعی سپیدی و سیاهی شده بود وجهه و پرستیژ بین المللی بیشتری به ایران در راه مبارزه با تروریسم و رادیکالیسم داعشی می داد. همچنین بخشی بنام «دیپلماسی عمومی» در قبال کُردها به شدت ضعیف است یا بهتر است بگویم که چنین بخشی نداریم در حالیکه امکانات اولیه و تلویزیون های ۲۴ ساعته ای نظیر شبکه سحر کُردی را هم داریم! با این حال همچنان باور به این مساله دارم که ایران به عنوان یک قدرت تاریخی و واقعیت فعلی در منطقه به سان پرنده ای تیز چنگال دارای دو بال قدرتمند هویتی است، یکی از آن بالها متاثر از هویت مذهبی و شیعی گرایی اش است که در این زمینه بسیار فعال و حمایتگرایانه از شیعیان از جنوب لبنان، تا سوریه، عراق، یمن، پاکستان و افغانستان و حتی نیجریه حمایت می کند، اما بال دوم ناشی از هویت های تاریخی، نژادی و فرهنگی اش است که از دیوار چین و هند آغاز، از  افغانستان و آسیای میانه گذشته به قفقاز و آناتولی و مناطق کردنشین در عراق، ترکیه و سوریه می رسد، این بال در سالهای اخیر بسیار مهجور بوده و کمتر مورد توجه قرار داشته است، اگر پرنده ای که تشبیهش کردیم بخواهد بلندتر، قوی تر و در شعاع بیشتر به پرواز درآید قطعاً نیاز به توازن در هر دو بال دارد. یکی از مهمترین این مناطق همانطور که در سوال شما به آن اشاره شده است، اقلیم کردستان عراق است، ایران در حال حاضر هم با بغداد و هم با اربیل روابط گرم و نزدیکی دارد اما می بایست این گرمی و روابط کاملاً متوازن باشد، میزان و نحوه نزدیکی و کمک ها به گونه ای باشد که هر دو طرف برداشت یک متحد مشترک و میانجی بی طرف را از تهران در ذهن داشته باشند، نه کفه یکطرف سنگین تر و کفه طرفی دیگر سبک تر باشد، اگر اینگونه باشد، می توان امید داشت مجال کمتری برای رقبا و دشمنان ایران در این مناطق پیرامونی بوجود خواهد آمد مساله ای که نیاز به یک معماری و مهارت قابل توجه و کاملاً متوازن و البته درک واقع بینانه از شرایط فعلی منطقه و روندهای جاری بین المللی و منطقه ای دارد.

 

منبع:شفقنا

نظرات
ADS
ADS
پربازدید