به گزارش اتاق خبر، "من- مده آ" برداشتی آزاد از "مدهآ" اوریپید یونان باستان است. آن نمایش کهن امروز به شیوهای دیگر که بیانگر زمانه ماست، با دراماتورژی نوین همخوان و هماهنگ شده است. البته همچنان پای بندی به آن قصه هست و در واقع آن پیرنگ تبدیل به ضد پیرنگی شده و از آن حالت خطی به حالت برهم ریخته و نئواکسپرسیونیستی در آمده است.
در حاشیه پارچه است و گل و شاید تداعیگر شب عروسی جیسون با دختر پادشاه کرئون است و اینجا –صحنه- خانۀ مدهآ ست که با یکی از کلفتهایش در تدارک غذایی برای بچههاست. این زن که به خاطر جیسون هر کاری کرده و حتی برادر و پدرش را کشته و آواره دیار غربت شده است، حالا با خیانت مردش روبروست و برای تلافی کردن به دنبال انتقام جویی است. مده آ باید که دو پسرش را بکشد و داغ به دل شوهرش بگذارد البته پیش از آن هم کرئون و دخترش را با دادن هدایای زهرآلود میکشد و برای این مقصودش خودش را به موش مردگی میزند که هیچ مشکلی با این ازدواج ندارد و برای این منظور هدایایی هم در نظر گرفته است و... حالا هر آن امکان دارد که جیسون عروس مردهاش را ببیند و رهسپار خانه مدهآ شود و باید که این بار هم قربانی شدن هر دو پسرش را به تماشا بنشیند.
مده آ یکی از غمگینترین و در عین حال ترسناکترین بانوان است که در ابتدا وسوسههای عاشقانه او را سر راه جیسون قرار میدهد و بعد وسوسه خشم او را به انتقام جویی بیرحمانه سوق میدهد.
سالومه یوگیلدزه میخواهد و میتواند خوانش دگرگونهای را به نمایش بگذرد. او اتکایش به روایتگری است و برای این منظور مدهآ را در مرکز ثقل روایتها میگذارد و در دو راس دیگر این مثلث پر هیاهو عروس تازه و یکی از کلفتها را میگذارد. همۀ اینها راوی بخشهایی از مدهآ اوریپید هستند و البته آن منطق و روال خطی وجود ندارد بلکه هر کدام به صورت پراکنده و سیال در این مکان که باید خانۀ مده آ باشد حضور دارند و از این متن میگویند. واگویههایی که دردانگیز است چون نه خیانت زیباست و نه انتقام و ای کاش سویهای از این ماجراجوییها گذشت میبود و شاید این پایان آن جاذبه کلاسیک را نداشته باشد اما طور دیگری نگاه ما را در مواجهۀ با نیروی شر موجود در انسان رهنمون میکرد. یعنی جای خالی این حس وجود دارد که بشود آدمها را طور دیگری مقابل این همه ترس و تهدید آگاه کرد.
"من- مده آ" روایتی تازه است به این دلیل که مواجهه رودر رو نیست مگر در یک صحنه که مدهآ به کمک کلفت هدایا را میفرستد و بعد بازنمایی این قتل به صورت رودر رو خواهد بود. وگرنه اینها در فضا معلقاند و هر یک روایت خود را از رویدادها به زبان میآورد و چه بسا خود را نیز بر حق میدانند. اینکه زنان راویاند و دلالتهای آشکار را برایمان واگویه میکنند و در آن کنشگری به معنای دقیقاش کمرنگ شده است، حتما دلیلی دارد. یعنی ابعاد اندیشمندانه و بار فلسفیاش بیشتر است از آنچه در اتکای به رویدادها پیش خواهد رفت. البته گاهی هم که قرار است عملی باشد در شکلی غیر متعارف ارائه میشود؛ برای مثال، در صحنهای که از آینه استفاده میشود که نور چالش مدهآ را در دل تاریکی بیشتر نمایان میکند. یعنی به راحتی نمیشود پی برد که این تاریکی تا کجای مدهآ میتواند ریشه بدواند که او را از فطرت با محبت و انسانیاش دور گرداند و این غفلت بزرگ منجر به انتقام و خشونت و خون ریختن شود وگرنه در حالت معمول انسان چندان رغبتی به جنگ و بلوا ندارد.
در نمایش میبینیم که در دو سو دو تلویزیون گذاشتهاند و گاهی در آن تصویر گل و گیاه دیده میشود و بیش از این هم کارکردی ندارد. شاید نبودنش بهتر از بودنش بود یا اینکه با یک تلویزیون در حد معمولیتر میشد منطقی برای این حضور یافت. وگرنه این وسایل زیادی و کم کاربرد چون اشباع صحنه کارکرد دیگری ندارد. اما در این مختصر چیدمان میز و وسایل و ظرف و ظروف آشپزی میتواند حال و هوای دیگری به مدهآ ببخشد. انگار این مدهآ از آن حالت اشرافیگری و گونه خشن و قلدر بیرون آورده شده و بیشتر یک مادر با وسایل طباخی و چهره معمولی میخواهد به یک مرد در مقام همسر بسنده کند و نه کمتر و نه بیشتر که در این سهمخواهی همه چیزش را از دست داده و حالا نه راه برگشت به کشورش را دارد و نه ماندنش در این غربت قابل تحمل است و در این بلاتکلیفی باید که فقط انتقام بگیرد و بعد هم بگریزد!
رضا آشفته
منبع:هنر آنلاين