*عضو هيات نمایندگان اتاق بازرگاني ايران
کد خبر:
33584
تاریخ انتشار: 12 آذر 1391 - 12:08
ابراهيم جميلي در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت:
در روزهای اخیر موضوع ممنوعیت برخی اقلام وارداتی مثل موبایل و لپتاپ در فضای اقتصادی و رسانهای کشور به یکی از مباحث اصلی بدل شده است. موضوعی که فارغ از جنجالهای موجود بر سر آن نیازمند بررسی دقیق است. در قانون برنامه چهارم، نوعی سیاستگذاری برای تجارت خارجی ترسیم کرده بودند که ابزارهای کنترل واردات در آن محدود بود و بیشتر از طریق رقابت در بازار پیش میرفت.
در دنیا برای کنترل واردات پنج ابزار مرسوم است که گاهی دولتها بیش از این ابزارها نیز برای کنترل واردات استفاده میکنند؛ ابزارهایی مانند تعرفهگذاری، استانداردگذاری و تعیین ضوابط، مبارزه با دامپینگ و منع واردات به دلیل دامپینگ دیگر کشورها و سهمیهگذاری. مورد دیگر هم تشخیص کشورها است برای اینکه کالایی وارد شود یا نه. منع واردات و ابزارهای دیگری مثل واردات در مقابل صادرات یا مشابه آن از دیگر موانع در مقابل واردات است که در سایر کشورها وجود دارد. در 50 سال گذشته شاخص تولید ناخالص جهانی و شاخص صادرات کالا نه تنها به موازات یکدیگر حرکت کردهاند که نرخ رشد صادرات همواره بیش از نرخ رشد تولید ناخالص (GDP) بوده است؛ یعنی رشد تولید جهانی با رشد بیشتر تجارت جهانی همراه بوده است. به اين ترتیب ظرف سالهای متمادی، سیاست توسعه صادرات، کارآیی و اثربخشی خود را به نمایش گذاشته و به طور کامل منجر به کمرنگ شدن نظریه «جایگزینی واردات» شده است. به طور مثال متوسط نرخ رشد صادرات کالا در جهان طی سالهای 2000 تا 2008 برابر با 12 درصد بوده و در بعضی از کشورها مانند چین اين نسبت به 24 درصد هم رسیده است. همچنین متوسط نرخ رشد صادرات خدمات تجاری طیاين دوره 12 درصد بوده که در برخی کشورها از جمله چین به 22 درصد رسیده است. [اکونومیست]. بنابراین آمارها هم به درستی گویای اين نکته هستند که برون نگری در سیاستهای تجاری باید به عنوان پارادایم تجاری مطرح شده و در عین حال سیاستهای اقتصادی در راستای توسعه صادرات تنظیم شود. باید به خاطر داشته باشیم که ذات جنس صادرات نیاز به نگاه بروننگر دارد. متاسفانه بروننگری فرصت كميبرای بروز و ظهور در صحنه واقعی اقتصاد پیدا كرده و ذهنیت درونگرایی در اقتصاد عمر زیادی از كشور ما را گرفته و تمام آثار و عللی كه در حوزههای مختلف میبینیم، ناشی ازاين دروننگری است. تا زمانی كه در اقتصاد، جهانی نشویم و ادبیات جهانی، تكنولوژی و فرآیند و سلیقه جهانی در حوزه صادرات و اقتصاد حاكم نشود، نمیتوانیم به نقطه بهینهای دست یابیم؛ چرا كه صادرات؛ یعنی تامین محصول مورد نیاز بازارهای جهانی با سلایقی که خریداران جهانی دارند. باید با ادبیات جهانی کالا تولید کنیم و سلایق، فرآیندها و سیستمها و تكنولوژیهای جهانی را در نظر بگیریم تا بتوانیم در زمینه توسعه صادرات موفق عمل کنیم. به عبارت دیگر شرایط باید به گونهاي باشد که با برنامهریزی برای حمایت از تولید داخل با اين نگاه که قرار است از این تولید، صادرات صنعتی سرچشمه بگیرد، شرایط را برای رشد و توسعه اقتصادی فراهم کنیم.
کلید واژه ها :