Performancing Metrics

دور دوم انتخابات می تواند جای اكثریت و اقلیت مجلس دهم را عوض كند | اتاق خبر
کد خبر: 337525
تاریخ انتشار: 8 اردیبهشت 1395 - 22:32
سخنگوی حزب كارگزاران سازندگی:
سخنگوی حزب كارگزاران سازندگی پیروزی لیست امید در انتخابات 7 اسفند را ناشی از هوشیاری مردم در تشخیص موقعیت می داند. حسین مرعشی دور دوم انتخابات را بسیار مهم می داند و می گوید نتیجه آن می تواند جای اكثریت و اقلیت مجلس دهم را با یكدیگر عوض كند.

اتاق خبر - گفت و گوی مفصل با حسین مرعشی رئیس دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی در دوران ریاست جمهوری، در ادامه می آید:

** از هفتم اسفند شروع كنیم. بسیاری از نامزدهای اصلاح طلبان و اعتدالیون به دلیل رد صلاحیت از رقابت بازماندند. چه شد كه باز هم پیروز شدند؟
من مهمترین آن را هوشیاری مردم می دانم. مردم اهمیت كار را خوب شناختند. این هوشیاری هم تحت تاثیر شبكه اطلاع رسانی غیر دولتی و فضای مجازی بود . مردم كنار رئیس جمهور خود ایستادند. آنها اصلا بسته سیاسی و انتخاباتی ما را باز نكردند و همین كه دیدند با بسته رقیب متفاوت است به آن رای دادند.
** چرا اصولگرایان نتوانستند به لیست واحدی برسند؟
اصولگرایان با مشكلی مواجه هستند و آن جبهه پایداری است. آنها نتوانستند در مود حذف این جبهه به توافق برسند. آقای ناطق نوری و لاریجانی اعتقاد به كنار گذاشتن پایداری ها داشتند ولی آقای حداد عادل و دوستانش برخلاف این فكر می كردند.
** سراغ انتخابات دور دوم مجلس برویم. اهمیت آن چیست؟
26 درصد كرسی ها هنوز باقی مانده است كه می تواند جای اكثریت و اقلیت مجلس را با یكدیگر عوض كند.
** پیش بینی تان از دور دوم چیست؟
رقابت ها در همه حوزه های انتخابی بسیار نزدیك است. امید داریم مانند مرحله اول حداقل 57 درصد كرسی ها از آن اصلاح طلبان و حامیان دولت شود.
** تركیب هیات رییسه مجلس دهم را چطور می بینید؟ آقای كرباسچی از احتمال مطرح شدن گزینه سوم علاوه بر آقایان عارف و لاریجانی سخن به میان آورده اند نظرتان چیست؟.
تا الان كسی غیر از این دو برادر بزگوار اعلام آمادگی نكرده است. آقای عارف در تهران سرلیست ما بودند و تشخیص ما از رای مردم تهران این است كه ساكنان پایتخت خواهان تغییرند. آقای عارف نماد تغییر و آقای لاریجانی سمبل تثبیت هستند. ولی قرار نیست گروهی از بیرون تعیین كند كه چه كسی رئیس می شود. فراكسیون امید و حامیان دولت در اولین فرصت بعد از برگزاری مرحله دوم انتخابات تشكیل جلسه می دهند و با بحث هایی خیلی صریح و روشن تصمیم نهایی خود را به صورت جمعی در این باره خواهند گرفت.
** قبلا اشاره كرده بودید كه روز بعد از اعلام صلاحیت ها تنها 5 نامزد در تهران داشتید. چگونه به لیست 30 نفره امید رسیدید؟
بلافاصله ستاد استان تهران مامور شد و یك اطلاعیه داد تا تمام افرادی كه تفكر اصلاح طلبی دارند و خود را آماده نامزدی می دانند اعلام آمادگی كنند. 110 نفر آمادگی خود را ابراز كردند. بعد فرمی تهیه شد به نام فرم ارزیابی مجلس . این فرم 1000 امتیاز داشت. همه موضوعات در آن پیش بینی شده بود: سابقه فعالیت روزنامه نگاری و حزبی، فعالیت اصلاح طلبانه،سابقه جنگ و ایثارگری،آراستگی ظاهر،قدرت سخنوری، تحصیلات دانشگاهی و پژوهشی و غیره. در جلسه هیات رئیسه این گزارش ها ارائه و مقرر شد افرادی كه هر 8 عضو جلسه روی آنها اتفاق نظر دارند را قبول كنیم و اگر كمتر از 30 نفر شد در مورد نفرات بعدی صحبت كنیم. با این كار به یك لیست 35 نفره دست پیدا كردیم. یعنی 5 نفر هم زیاد آمد. در گام بعدی با حزب اعتدال و توسعه وارد مذاكره شدیم و آنها تعدادی را اضافه كردند تا لیست به حدود 50 نفر رسید. در نهایت با بحث و بررسی به یك لیست 30 نفره رسیدیم كه مورد اجماع بود. از این رو با توجه به اینكه تمام اطلاعات این نامزدها را كنترل كردیم باید بگویم این 30 نفر از نظر سابقه و اصالت سیاسی هیچ چیزی كم ندارند.
** یعنی احتمال ندارد این افراد گرایش های ژله ای داشته باشند و در مجلس تغییر موضع دهند؟
مطلقا در مورد لیست تهران چنین پیش بینی ای ندارم.
** در شهرستان ها چه؟
وضع آنجا متفاوت است. به غیر از شهرهای بزرگ مثل اصفهان، شیراز ، تبریز و مانند آن كه مردم سیاسی رای دادند در بقیه موارد آرا بعضا تحت تاثیر مسائل قومی و قبیله ای بود.
** ابزار نظارتی شما بر مجلس دهم چیست؟ مجلس سایه تشكیل می دهید یا برنامه دیگری دارید؟
این نظارت ما مختص مجلس نیست و دولت را هم در بر می گیرد. دولت یازدهم مشكلاتی دارد كه بخشی از آن ناشی از عدم یاری مجلس نهم است. بعد از استقرار مجلس دهم انتظار داریم دولت آقای روحانی قوی تر وارد عرصه اداره كشور شود.
مجلس دهم نباید مشابه مجالس هفتم، هشتم و نهم از دولت زیاده خواهی كند. به دقت رفتار این مجلس را زیر نظر داریم اگر مشاهده كنیم نماینده ای می خواهد با استفاده از ابزار سئوال و استیضاح و غیره از وزرا امتیاز بگیرد بدون تعارف یقه اش را می گیریم. چرا كه این را برخلاف وعده ای می دانیم كه در انتخابات به مردم داده است.
** ابزارتان برای این كار چیست، بالاخره نماینده پس از تایید اعتبار نامه از جایگاه قانونی و قدرت برخوردار است؟
از طریق افكار عمومی. قضیه را رسانه ای می كنیم.
** در مورد پارلمان در سایه چه؟
بعید می دانم اجماعی بر سر تشكیل آن وجود داشته باشد.
** یعنی با توجه به جوان بودن مجلس، نیازی به آن وجود ندارد؟
بیش از 35 درصد نمایندگان مجلس دهم با تجربه اند یعنی قبلا نماینده مجلس بوده یا مسئولیت اجرایی داشته اند.
** سراغ خبرگان برویم .بعد از فوت آیت الله مهدوی كنی، عده ای تمام تلاش خود را كردند كه هاشمی رفسنجانی رئیس خبرگان نشود. جنابعالی هم نقل قول كرده بودید كه آقای مهدوی كنی گفته بودند هاشمی ریاست خبرگان را به من تفویض و هدیه كرده بود. علت این مخالفت ها چه بود؟
عده ای در كشور هستند كه فكر می كنند آقای هاشمی باید تابع آنها باشد تا فردی ارزشمند و مهم باشد. این در مورد ایشان همیشه صادق بوده است. در دهه 60 كسانی كه بعدا با نام اصلاح طلبی شناخته شدند هم علاقه مند بودند هاشمی هر جور كه آنها می خواهند رفتار كند ولی نكرد. مدتی بعد هم جناح راست این تفكر را داشت ولی باز هم موفق نشد. ببینید این درخواست ها با واقعیت شخصیت آقای هاشمی مغایر است. ایشان خودش است. همین الان هم لزوما آن كسی نیست كه اصلاح طلبان یا اعتدالیون بخواهند. ایشان خودش شاخص اعتدال است نه اینكه هر چه اعتدالیون بخواهند وی همانطور عمل كند. در مورد مخالفین وی هم باید گفت كه رفقای ارزشی ما از اینكه هاشمی مستقل از آنهاست و به آن چیزی كه خودش تشخیص می دهد عمل می كند ناراحتند.
آنها هیچ وقت به این فكر نیفتادند كه بیاییم ببنییم تشخیص هاشمی در این باره چیست شاید این تشخیص درست باشد.
آنها از این ناراحتند كه كه چرا هاشمی به تشخیص آنها عمل نكرده است. از این رو در مورد خبرگان هم چون این شناخت را از ایشان داشتند می دانستند هاشمی كسی نیست كه هر چه از بیرون بگویند یا یك كمیسیون در خارج خبرگان به وی ابلاغ كند به آن عمل كند. آنها می گفتند هاشمی خودش است و خودش با ما نیست. نقطه افتراق این طور به وجود آمد.
** تحلیلتان از خبرگان اخیر چیست؟ هاشمی نامزد ریاست آن می شود؟
تا آنجا كه من می دانم هاشمی دنبال ریاست این مجلس نیست. انتخابات خبرگان اخیر پیام های روشنی داشته كه باید درك شود. بالاخره اعضای این مجلس باید بپذیرند كه هاشمی محبوبترین عضو آن است و بیش از دو میلیون و سیصد هزار رای دارد؛ آنهم با این حجم تخریبی كه علیه ایشان صورت گرفت. باید متوجه جایگاه و نقش ایشان باشند. من نمی گویم هاشمی رئیس مجلس خبرگان باشد اما رئیس خبرگان باید از كشمكش های سیاسی فارغ باشد. باید حداقل، انتخاب رئیس و اگر بشود تمام هیات رئیسه خبرگان با اجماع صورت گیرد. شخصیت هایی در مجلس خبرگان پیش رو هستند كه بتوان درباره آنها اجماع كرد.
خبرگان جایی نیست كه صلاح باشد كه جناحی كه در آن اكثریت دارند ولی در جامعه در اقلیت قرار دارند آن را اداره كنند. چون وظیفه تعیین رهبر برعهده آنهاست و ممكن است خدای ناكرده در یك لحظه لازم باشد رهبر كشور را تعیین كنند. رهبر هم باید رهبر همه مردم باشد و حداقل باید اكثریت مردم از این انتخاب قانع شوند. چون رهبری در ایران بر قلوب حكومت می كند. تاكنون این قضیه هم در مورد امام خمینی (ره ) و هم در مورد آیت الله خامنه ای صادق بوده است و از این به بعد هم باید چنین باشد. رهبری نمی خواهد با زور اسلحه و نیروهای امنیتی بر مردم حاكم باشد بلكه او می خواهد بر قلب ها حكومت كند. چرا كه لازم است با صحبت هایش مردم را ارشاد و راهنمایی كند و گاهی به مسئولین تذكراتی بدهد. اگر می خواهیم این خصلت را برای رهبری حفظ كنیم هیات رئیسه خبرگان باید اجماعی باشد.
به نظرم انتخابات هیات رئیسه خبرگان همچنین فرصت بسیار خوبی است كه به همگرایی روحانیون تبدیل شود.
** چه گزینه هایی شانس ریاست دارند؟
این مساله داخلی خبرگان است و چون روحانی نیستم اجازه بدهید دخالت نكنم.
** اكثریت خبرگان پنجم دست چه طیفی است؟
اگر از بیرون دخالتی صورت نگیرد و همه چیز روند طبیعی خود را داشته باشد خبرگان پنجم معتدل است.
** بزرگترین تصور نادرستی كه از حسین مرعشی وجود دارد چیست؟
جامعه یك دست نیست. جمعی كه مخالف ما هستند مرا مخالف نظام و رهبری می دانند كه تصور بسیار نادرستی است. موافقین هم مرا آدم بسیار موفقی در مسائل اقتصادی می دانند كه آنهم چندان درست نیست. من نه موفقیت چندانی در مسائل اقتصادی دارم و نه آدم غیر ارزشی و معاند هستم. یك آدم كاملا معمولی هستم.
آدمی كه انقلاب را دوست داشتم. در جنگ از اینكه صدام به خاك كشورمان حمله كرده خیلی عصبانی بودم. رزمندگان و ایثارگران را تا می توانستم همراهی كردم. در مسائل اجرایی و اقتصادی كارهایی كردم و فوق العاده برای آبادی ایران حریصم. در وجودم یك عشق فراوانی به آبادی ایران موج می زند و دلم می خواهد كمك كنم گوشه گوشه ایران آباد شود. توانایی هایم هم فوق العاده نیست و آدمی معمولی هستم. در سیاست هم خیلی كشته مرده كسی نیستم و با هیچ شخصی هم دشمنی خاصی ندارم. همه انسان ها را قابل احترام و وجود همه آنها را برای جامعه ضروری می دانم. معتقدم خداوند هیچ كس را بدون دلیل و اضافی خلق نكرده است. حتی نیروهای افراطی هم برای ماموریتی خلق شده اند. شاید برای اینكه كارها سامان بهتری پیدا كند و بتوان راه حل های بهتری پیدا كرد. ولی حق حتما راه میانه است. این خلاصه ای اجمالی از حسین مرعشی است. **و بزرگترین تصور نادرستی كه از حزب كارگزاران سازندگی وجود دارد؟
تصور نادرستی درباره این حزب ندیدم.
** افكار عمومی آن را حزب سرمایه دارها می داند.
این نگاه یك زمانی پررنگ بود ولی الان دیگر نه. مردم حزب كارگزاران را موثر می دانند كه درست است. كارگزاران حزب سرمایه دارها نیست ولی به مسائل اقتصادی اهمیت می دهد. معتقد به تقدم توسعه سیاسی بر اقتصادی یا بالعكس نیست. اینها را موضوعاتی قدیمی می داند و معتقد است توسعه واقعی باید اتفاق بیفتد. اگر توسعه اقتصادی رخ دهد طبقه متوسط قوی و دموكراسی و آزادی خود به خود تقویت می شود و اگر آزادی و دموكراسی تقویت شود خود به خود اقتصاد هم رشد می كند.
** چرا این حزب همیشه از سوی مخالفین خود به عنوان حزبی اشرافی تلقی شده و مورد حمله قرار گرفته است؟
ما در ایران مشكلی داریم به نام رقابت یك مشت آدم بی هنر با یك مشت آدم هنرمند. این آدم های بی هنر هیچ كاری از دستشان برنمی آید. هیچ بنا و نهادی را نه می توانند بسازند نه چشم دیدن ساخته شدن آن توسط دیگران را دارند. لذا روی بنای ساخته شده عیب و ایراد می گذارند تا زحمت سازندگان در چشم مردم كوچك شود. هر وقت هم هر كاری انجام می شده با آن مخالف بوده اند چرا كه خودشان از پس آن برنمی آمدند. پس از قبول قطعنامه كشور دچار مشكلات حادی بود. روزانه 4 تا 5 ساعت دركشور خاموشی بود.آب آشامیدنی به اندازه كافی در شهرها نبود. صنعت خوابیده بود. تولید نفت و گاز ناچیز بود. شبكه گاز و برق گسترش نداشت. اتوبانها، جاده ها و خیابان های شهرها در وضعیت نامناسبی بود. لاستیك برای كامیون هایمان به اندازه كافی نداشتیم. بنادرمان نیمه فعال بود. فروشگاهها و مغازه ها خالی از جنس بود. در آن شرایط یك جمعی حدودا 400 نفره آمدند در دولت آقای هاشمی مسئولیت پذیرفتند. پول كه نبود. ابتكار كردند و پول جور كردند. گاز كشور را راه انداختند.آب را سامان دادند. مخابرات را گسترش دادند اتوبان ها و جاده ها را ساختند. صنایع را راه انداختند. صنعت پتروشیمی را كه سالانه 3 میلیون تن تولید داشت را به جایی رساندند كه الان 40 میلیون تن در سال تولید دارد.تولید نفت را از نیم میلون بشكه در روز به 4و نیم میلیون بشكه رساندند.دانشگاهها را گسترش دادند. سینما ومطبوعات را رونق بخشیدند و در یك جمله كشور را دوباره سرپا كردند.
ولی اگر شما سراغ برخی از این رفقا بروید می بینید هیچ كدام از این جمع 400 نفره را قبول ندارند. از دید این رفقای بی هنرمان این 400 نفر آدم های بدی هستند و همه شان یك گیری دارند. از این رو به یكی گیر اخلاقی دادند به دیگری گیر سیاسی و غیره ولی این چیزها برای ما مهم نیست. خود من هر وقت بخواهم كاری را انجام دهم مطلقا به قضاوت دیگران توجه نمی كنم. فقط یك موضوع اصیل و مهم است و آن رضایت پرودگار است.
** از دولت كارگزاران گفتید. رئیس این دولت و خانواده اش همیشه از سوی منتقدین خود به اشرافیگری متهم شده است. چقدر این اتهام را وارد می دانید؟
آقای هاشمی تفاوت هایی با ما همه كسانی كه در انقلاب هستند دارد. وی تشخیصش به عنوان یك مجتهد سیاسی این است كه ریا بدترین آفت برای یك نظام و حكومت دینی است. لذا عادی زندگی می كند. اگر قرار است با خانواده اش برای استراحت به كیش برود سعی در پوشاندن آن نمی كند. یعنی سمیناری صوری در كیش برگزار نمی كند تا به آنجا رفته و یك روز هم بیشتر آنجا بماند. به عنوان كسی كه از نزدیك با ایشان و خانواده اش آشنا هستم می گویم آقای هاشمی و خانواده اش در زندگی شان هیچ چیز اضافه ندارند و كاملا عادی زندگی می كنند. ولی ایشان به هیچ چیزی رنگ و لعاب ریاكارانه نمی دهد. خودش هم معتقد است مردم باید خوب زندگی كنند.
یادم هست ایشان تازه رئیس جمهور شده بود. ساختمانی از زمان شاه به جا مانده بود جایی كه اكنون مسئولین جمهوری اسلامی در آنجا می نشینند. ساختمان قالی های بزرگی داشت كه بعد از انقلاب آنها را جمع كرده و در انبار ریخته بودند. نگهداری قالی هم در انبار سخت تر از وقتی است كه پهن می شود. آقای هاشمی دستور دادند این قالی ها را بیرون آورده و دوپاره پهن كنند. همین شد مظهر كل اشرافیت آقای هاشمی. وگرنه دقتی كه آقای هاشمی در مسائل بیت المال داشته و دارند برای خیلی ها قابل تصور نیست.
** مثل جریان لیموزین ها؟
بله. كشور دو بنز لیموزین داشت كه از زمان شاه به جا مانده بود. آنقدر فرسوده و قدیمی بودند كه دیگر قطعات آنها نیز گیر نمی آمد. یك روز آقای علی اف رئیس جمهور آذربایجان به تهران آمده بود. آقای هاشمی در فرودگاه مهرآباد به استقبال ایشان رفته و با هم سوار بنزها شده و به سمت سعد آباد حركت كردند. هوا داغ بود. یادم هست سه بار این لیموزین ها در اتوبان چمران داغ كرده و دو رئیس جمهور پایین آمده و در رادیاتور آن آب ریختند. بعد ها به ایشان گفتم من دو لیموزین بنز می گویم از آلمان بخرند و بیاورند اینها زشت است و در شان رئیس جمهور نیست. گفتند نه همین ها خوب است و آخر هم زیر بار نرفتند تا اینكه خودم به سفیر ایران در آلمان نوشتم كه دو بنز لیموزین بخرد و بفرستد. هاشمی خیلی در این چیزها سخت گیر است. اصل مخالفت ها با ایشان ناشی از حسادت است . نمی توانند ببینند آقای هاشمی بزرگ فكر می كند و در دنیا اعتبار دارد.
خاطره ای دیگر بگویم یك بار رئیس جمهور یكی از كشورهای آفریقایی میهمان آقای هاشمی بود. سه خواسته كوچك داشت. یكی اینكه برای تعمیر نمازخانه ای كه در كاخ ریاست جمهوری داشت 20 هزار دلار پول می خواست. دیگر اینكه 10 میلیون دلار پول برای آسفالت تنها جاده ای كه از فرودگاه به پایتخت كشیده شده بود می خواست. درخواست آخر هم پول برای ساخت مسجدی در پایتخت. آقای هاشمی با هر سه درخواست بنده خدا مخالفت كرد. گفتم آقای هاشمی یك رئیس جمهور پا شده آمده اینجا لااقل اجازه بدهید 20 هزار برای نمازخانه به وی بدهیم. وی گفت پول مملكت را بدهیم برای چه؟ همینكه آمده پذیرایی اش كرده ایم بس است. آخر من خودم نامه ای به سفیرمان در آن كشور نوشتم كه 20 هزار دلار بابت آن نمازخانه هزینه كند و اسنادش را بفرستد تا پرداخت كنیم. یا در مورد راه اندازی روزنامه ایران. تمام هزینه های راه اندازی این موسسه، اجاره ساختمان،خرید كامپیوتر و دیگر ملزومات مبلغ سیصد میلیون تومان شد كه دانه به دانه از حساب 222 كه در اختیار رئیس جمهوری بود پرداخت می شد. در تمام این دستور پرداخت ها آقای هاشمی نوشته شده بود پس از اقتصادی شدن موسسه به حساب دولت بازگردانده شود. هاشمی در این مسائل خیلی سخت گیر و دقیق بود. وی و خانواده اش زندگی معمولی دارند و از امكاناتی كه دارند استفاده می كنند و هیچ چیز اضافه ای در زندگی آنها نیست.
** شما پیش از این گفته بودید 'ما اصلاح طلبها نباید به این پیروزی خود مغرور شویم و اشتباهات پیشین نباید تكرار شود'، منظورتان از این اشتباهات دقیقا چه بود؟
دو آفت هم برای ما و هم برای اصولگرایان وجود دارد. یكی آفت یاس موقع شكست و دیگری غرور هنگام پیروزی. اینها سرمایه سوز هستند. چرا كه شكست، فرصتی برای بازسازی است. ما شكست های سنگینی در 12، 13 سال گذشته داشته ایم. از شورای شهر دوم، مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم به بعد شكست های بزرگی خوردیم. ولی هیچ كدام از اینها ما را ناامید نكرد. این پیروزی اخیر هم نباید ما را مغرور كند.
بعد از پیروزی دوم خرداد و شوراها و مجلس ششم، اصلاح طلبان آن زمان كه به دوم خردادی مشهور بودند به خود مغرور شدند و این به ضررشان شد. ما نباید گمان می كردیم كه چون دو قوه مهم دولت و مجلس را در اختیار گرفته ایم باید رقیب شكست خورده را تضعیف و تخریب كنیم. تضعیف بیش از حد آقای ناطق نوری كه هیچ خطایی نكرده بود و فقط در یك انتخابات رقابتی از رقیب اصلاح طلب خود شكست خورده بود كار اخلاقی و درستی نبود. تازه ایشان بلافاصله شكست را پذیرا شده و به نامزد پیروز تبریك گفته بود. ما به خاطر این شكست آنقدر آقای ناطق و اصولگرایان را تحت فشار گذاشتیم تا رقیب صالح و نجیبی مانند ایشان را خانه نشین كردیم و كارمان دست برخی رقبای بی هویت افتاد. باید در سیاست این را بفهمیم كه زمانی قوی هستیم كه رقیبمان هم قوی باشد. نباید هنگامی كه پیروز شدیم به فكر حذف سیاسی رقیب می افتادیم بلكه باید حق وی را نیز به رسمیت می شناختیم.
** این فشار سیاسی كه اشاره می كنید چگونه از سوی اصلاح طلبان بر جریان مقابل اعمال شد؟
ما از همه امكانات استفاده كرده و آقای ناطق را مظهر یك جریان ضد مردمی كردیم. قتل های زنجیره ای چه ربطی به ناطق نوری داشت؟ كس دیگری در دستگاه امنیتی این كار را كرده بود و ربطی به جریان ناطق نداشت.
نه تنها ایشان بلكه آقای هاشمی كه در انتخابات با دوستان ائتلاف كرده بود هم دیدیم كه برخی دوستان با وی چه كردند.
** چه اتفاقی افتاد كه در اواخر دهه 70 میانه روهای جناح راست جای خود را به تندروها دادند؟
دموكراسی 70 به 30، دموكراسی خوبی نیست. 2 خرداد ما 70 شدیم جناح رقیب 30. در مجلس ششم هم تقریبا همین طور بود.این نوع دموكراسی همیشه ضایعه دارد. آنكه 30 می شود خود را خیلی می بازد و كسی كه 70 است به خود مغرور می شود. ما نیاز به دو جناح رقیب متعادل داریم.
** در بسیاری موارد جریان اصلاحات از سوی برخی اصولگرایان به بی دینی و ضدیت با انقلاب متهم شده اند، نظر شما چیست؟
تهمت است. آنها به ما می گویند ضد دین، ما هم به آنها می گوییم ضد مردم. اما نه ما ضد دین هستیم نه آنها ضد مردم.
** اصولگرایان چقدر به رای مردم اعتقاد دارند؟
بدنه اصولگرایی مشكلی با رای مردم ندارد. اما تفكری خاص در میان عده ای از انها وجوددارد كه رای مردم را زینتی می داند. البته این تفكر در میان اصولگرایان فراگیر نیست.

ایرنا

94110

 

 

نظرات
ADS
ADS
پربازدید