
بهار-
یک: گاهی اوقات که از کارگران سخن به میان میآید، برخی از اهالی اقتصاد و در راس آنها مدیران دولتی اقتصادی دچار بدگمانیهایی نه چندان کوچک میشوند. به زعم آنها کارگران و پرداختن به آنها علامت ناخوشایندی به لحاظ فکری در حوزه اقتصادی محسوب میشوند. چنین برداشتی بهطورحتم کجفهمی در مفاهیم اقتصادی است چون در دنیای امروز کارگران و کارفرمایان، انسانهای اقتصاد محسوب میشوند و پردازش وضع اقتصادی آنها در واقع تضمینی برای گسترش توسعه انسانی در حوزه اقتصاد محسوب میشود. از همین منظر به کسانی که کارگران را از حیث مفهوم به گرایشهای عجیب و غریب در اقتصاد میچسبانند شاید تنها میتوان گفت که بدون شک نگاه آنها فاقد مشخصههای انسانی در حوزه اقتصاد هستند. اکنون نزدیک به هشتمیلیون خانوار کارگری در ایران زندگی میکنند که با میانگین هر خانوار چهار نفر میتوان گفت که اقتصاد ایران 32میلیون نفر جمعیت کارگری دارد. این افراد بدون شک بخش انسانی اقتصاد را پر میکنند و اوضاع و احوال آنها گویای شرایط حاکم بر اقتصاد است.
دو: «آیا کارگران این روزها میتوانند از عهده تغییر شاخصهای قیمتی در اقتصاد بربیایند؟» این پرسشی است که بدون شک زیاد در محافل اقتصادی شنیده میشود. کارگران نماد صنعت و پیروزهای صنعتی در هر اقتصادی هستند. به عبارتی قدرت اقتصادی آنها بر گرفته شده از قدرت تولید و صنعت و سرمایهگذاریهای صنعتی در اقتصاد است و اگر سرمایهگذاریهای صنعتی و روند تولید صنعتی صعودی باشد میتوان گفت که کارگران نیز از حیث اقتصاد روزگار خوبی را مزهمزه میکنند. زندگی معیشتی کارگران در واقع با حال خوب سرمایهگذاران صنعتی ارتباطی مستقیم دارد. اما آمار و ارقام اقتصادی نشان میدهد که گره کار در این نکته نهفته است که تولیدکنندگان و سرمایهگذاران صنعتی حال خوبی برای فعالیت در تولید ندارند.
این روزها حتی زیاد شنیده میشود که بیش از 40درصد صنعت توانایی و پتانسیل برای کار ندارد. لاهوتی، سخنگوی کمیسیون عمران مجلس چند وقت پیش به ایلنا گفت: «اجرای نادرست قانون هدفمندی یارانهها تاثیرات منفی در تولید داشت و این تاثیر به گونهای است که در حال حاضر50درصد ظرفیت تولید ایجاد شده بیاستفاده مانده است.» این رقم به اندازه کافی گویای شرایط کارگان است. از سوی دیگر مرکز آمار نیز مینویسد که فقط بین سالهای 88 تا 89 اشتغال صنعتی 30درصد افت را تجربه کرده است. بانک مرکزی هم افزایش هزینه تولید را در سال 90 معادل 40درصد اعلام کرده است.
براساس آخرین آمارهای منتشر شده، حجم سرمایهگذاریهای صنعتی در 27 استان کشور در سال گذشته کاهش یافته است. وزارت صنعت، معدن و تجارت درباره 11ماه سال 1390 گزارش میدهد که در این مدت سرمایهگذاریهای صنعتی براساس پروانههای بهرهبرداری صنعتی صادر شده در 27 استان از مجموع 31 استان کشور با کاهش مواجه شده است. بر این اساس در سال قبل سرمایهگذاریهای صنعتی تنها در استانهای آذربایجان شرقی، اصفهان، تهران و خوزستان افزایش یافته و در سایر استانها با افت مواجه شده است. در 11ماهه سال قبل مجموع سرمایهگذاری صنعتی با کاهش بیش از 39درصدی به 117هزار و 178میلیارد ریال رسیده است. این سقوط بهرهوری در صنعت حتما نشانهای جز بیکاری کارگران ندارد.
سه: «آیا درآمد کارگران با قیمتهایی که اکنون ویترینهای اقتصادی را در مشت گرفتهاند هماهنگی دارد؟» این هم یکی دیگر از پرسشهایی است که کارشناسان اقتصادی مطرح میکنند و مدیران اقتصادی دولت نیز یا پاسخی برای آن ارائه نمیدهند یا پاسخهایی میگویند که شکل و شمایل اداری دارد. برای سالجاری مدیران دولتی اقتصاد میزان حداقل دستمزد کارگران را 389هزار تومان تخمین زدند ولی در بهترین حالت کارشناسان اقتصادی میگویند که خط فقر زیر یکمیلیون تومان نیست. خوشبینترین ارقام میگویند که کارگران هر ماه باید 600هزار تومان خط فقر را تحمل کنند. در پایان سال 90 نرخ تورم 5/21درصد اعلام شده است ولی حالا که کارگران حقوق 390هزار تومان را باید تحمل کنند خود دولتیها میگویند تورم 27درصد است. البته آمار و ارقام دیگری هم وجود دارد که شرایط کارگران را تا حد زیادی نامطلوب نشان میدهد. عضو هیاتمدیره کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران میگوید: «نرخ سبد هزینه خانوار کارگری هماکنون بیش از یکمیلیون و 600هزار تومان است.»
علی دهقانکیا ادامه میدهد: «دولت مدعی است، توانسته قیمتها را مهار کند اما چه ملاکی برای اثبات این ادعا وجود دارد؟ در سبد معیشتی خانوار کارگری اقلامی وجود دارد که تغییرات ماههای گذشته آن تاثیرات منفی زیادی در قدرت خرید کارگران داشته است.» به گفته وی، دستمزد کارگران فقط نیاز 10 روز خانوار کارگری را تامین میکند، این در حالی است که کارگر مجبور است مشاغل دیگری داشته باشد یا اینکه با کمبود شدید منابع مالی مواجه شود.» دهقانکیا افزود: «بحران در واحدهای تولیدی گریبان کارگران واحدهای صنعتی را گرفته و بسیاری از آنها چند ماه است که حقوق و دستمزد دریافت نکردهاند. هماکنون کارگران واحدهای نساجی، صنایع لبنی، قطعهسازی، موادغذایی، صنایع فلزی و پیمانکاران صنایع برق ایران ماهها است که برای دریافت مطالبات معوقه خود تلاش میکنند». دهقانکیا همچنین به ایلنا میگوید: «در حال حاضر ۷۰درصد کارگران زیر ۵۰درصد خط فقر روزگار میگذرانند.»
دهقان اضافه میکند: «متاسفانه تغییر قیمتها در بازار بهویژه در اقلام مصرفی خانوار، باعث افت 50درصدی ارزش درآمد کارگران شده است. هماکنون به دلیل مشکلات نقدینگی و تامین مالی، در بسیاری از بنگاهها اضافهکاریها کاهش یافته است و بعضا در دستگاههای دولتی نیز پرداخت آن به آینده موکول شده است.»
وی با اشاره به افت تولید در بسیاری از واحدهای تولیدی کشور، خاطرنشان کرد: « دولت باید یک فکر اساسی در مورد
بالا رفتن هزینههای تولید داشته باشد. هماکنون هزینههای مربوط به حملونقل در بسیاری از بخشها به صورت متوسط تا 40درصد افزایش یافته است.»
این مقام مسئول کارگری کشور افزود: «با اینکه شرایط برای کارفرمایان پس از هدفمندی یارانهها متفاوت شده است اما باید از کارفرمایان پرسید که چگونه در برابر افزایش شش تا 10 برابری قیمت گاز و برق و بالا رفتن هزینه واردات مواد اولیه سخنی نمیگویند اما برای افزایش 50هزارتومان حقوق کارگر، میگویند نمیتوانیم چون ممکن است واحد تعطیل شود!»
چهار: «آیا واقعا کارفرمایان از عهده دستمزد کارگران و افزایش آن برنمیآیند؟ » این هم از آن پرسشهایی است که زیاد در محافل اقتصاد و در میان کارگران مطرح میشود. ظاهر کار اینگونه است که کارفرمایان هزینههای تولید را تحمل میکنند ولی برای افزایش حقوق کارگران همیشه بهانههای الوانی دارند تا حقوق کارگران در سطوح پایین باقی بماند. این البته یک واقعیت است که کارفرمایان تمایلی برای بالا بردن حقوق کارگران ندارند ولی از سوی دیگر این مسئله را نیز نباید از یاد برد که در شرایط فعلی کارفرمایان صنعتی نیز باید گرههای زیادی را برای حفظ تولید تحمل کنند.
اکنون کار به جایی رسیده است که اکثر مدیران صنعتی از اینکه در حوزه تولید اشتغال دارند ابراز پشیمانی میکنند. «ای کاش تولیدکننده نبودیم» یا «ای کاش واردکننده بودیم.» جملههایی است که زیاد این روزها از سوی کارفرمایان صنعتی شنیده میشود و نشان میدهد که اهالی تولید روزگاری نه چنان خوشایند را تجربه میکنند. وقتی مرکز پژوهشهای مجلس مینویسد که از مهر90 تا مهر91 تولید و اشتغال در این تشکلها به ترتیب تا 40درصد و 36درصد کاهش و قیمت محصولات و مواد اولیه به ترتیب بیش از 87درصد و 112درصد افزایش یافته است، دیگر بدون شک نمیتوان کارفرمایان صنعتی را محکوم کرد که از زیر بار حقوق کارگران شانه خالی میکنند. ظاهرا در حال حاضر و در گردونه تولید دیگر زیاد فرق نمیکند که کسی کارفرما باشد یا تولید کننده، همه آنها میگویند: «اوضاع اقتصاد خوب است؛ غم نان اگر بگذارد...»