تهران امروز- در تمام دنيا براي اينكه اقتصاد كشوري پيشرفت كند،بازرگاني ملي حمايت ميشود.بازرگاني ملي به اين معني است كه هر چه براي توليد دركشور نياز است براي توليدكننده تهيه ميبينند و از طرف ديگر محصولش را براي فروش توزيع ميكنند
درسالي كه با نامگذاري مقام معظم رهبري «حمايت از توليد ملي،سرمايه وكارايراني»ناميده شد،مقوله توليد ملي محور اصلي بسياري از برنامهها وتصميمگيريها بود اما چنان كه بايد به آن پرداخت نشد و توليد داخلي همواره با چالش روبهروست. به گفته بسياري از كارشناسان اقتصادي، وضعيت توليد ملي در سالجاري با موانع و مشكلات بسياري مواجه بود؛از يك طرف تحريمها و فشارهاي خارجي و از طرفي هم موانع داخلي كه آسيب جدي به توليد زد.در اين خصوص رئيس خانه صنعت، معدن وتجارت معتقد است كه بانكها بخصوص بانك مركزي از تاثيرگذارترين مراكزي بود كه در داخل براي توليدكنندگان موانع بسياري به وجود آورد. حال كه در روزهاي پاياني سال حمايت از توليد ملي قرار داريم بنا گذاشتيم تا نگاهي كلي به مقوله توليد در اين سال داشته باشيم و به اين خاطر به خانه صنعت،معدن وتجارت رفتيم.ساختماني دوطبقه و قديمي در انتهاي خيابان سهروردي جنوبي كه سالهاست محل بررسي وضعيت صنعتگران كشور است.
«دكتر هادي غنيميفرد» در سال 1379 بنيان اين خانه را بنا نهاد و حال كه خود 76 سالگياش را سپري ميكند، ميگويد: تنها راهي كه بتوان وضعيت اقتصاد و دركل حوزههاي ديگر را بهبود بخشيد، اهميت دادن به جوانان و بالابردن دانش فني در كشور است.او همچنين درخصوص وضعيت توليد انتقاد شديدي نسبت به وضعيت بهره بانكي در كشور دارد و خواستار از بين رفتن آن و كمك به توليد داخلي است.
مهمترين مانع برسر توليدكنندگان در سال 91 چه بود؟
ابتدا بگذاريد به اواخر سال 90 برگرديم.اولين ضربهاي كه در آن سال به بدنه توليد زده شد، افزايش بهره بانكي از 11 درصد به 21 درصد بود.
يعني ميتوان گفت مهمترين ظلمي كه به توليدكنندگان ما در سال 90 وارد شد، اين مسئله بود كه يك عده كه متاسفانه شوراي پول و اعتبار هم جزو آنها بود، مسرور از اينكه نبودن بهره بانكي در حد بالا،باعث شده است مردم پولهايشان را به جاي سپردهگذاري در بانكها،تبديل به سكه و دلاركرده و اينگونه بهطور كاذب سرمايهگذاري می کنند و با اين اتفاق قيمت سكه، ارز و طلا بالا میرود، با اين تحليل به اين نتيجه رسيدند كه بايد بهره بانكي را از 11درصد(آن زمان) به 21 درصد رسانده تا اين معضل حل شود، يعني قيمت ارز پايين بيايد.
آيا اين كار، تاثيري در قيمت ارزوسكه گذاشت؟
خير،با اين اتفاق نه تنها قيمت ارز پايين نيامد كه در سال 91 به 4برابر افزايش يافت و به عبارتي اين اتفاق، اولين پتكي بود كه در سال 90 بر سر توليد كوبيده شد.
خانه صنعت چه واكنشي در اين باره نشان داد؟
ما اعتراض كرديم و از مسئولان خواستيم كه اين كار انجام نشود اما متاسفانه اين شكايتها به گوش كسي نرسيد و به حساب گرفته نشد.
ريشه اصلي به وجود آمدن چنين مواردي به كجا ميرسد؟
وقتي آقايان بهطور واضح ميگويند (در يك مصاحبه) كه«قدم بعدي قحطي است» اين جمله تبعاتش به جايي رسيد كه مردم درسوپرماركتها وميادين ترهبار،صف كشيده وهرآنچه ازنخود،لوبيا،برنج،مرغ و ... را توانستند، خريدند.
و عكسالعمل شما به اين موارد چه بود؟
اين افراد دارندگان ارزهايي هستند كه چندين سال با قيمت 800 و 900 تومان خريدند و انباشت كردند و از طرفي درآمد صادراتشان را در بانكهاي خارج از كشور ذخيره ميكردند كه دراينجا ارتباط تنگاتنگ و مستقيم آنها با خارج از كشور را به وضوح مشاهده كرديم،بنابراين چنين خيانت بزرگي به توليد شد.
پس مهمترين عامل، افزايش بهره بانكي بود؟
بله، از سوي ديگر بانك مركزي ما،ضررهاي بزرگي بر بدنه توليد وارد آورد.در ابتداي سال براي حل بحران ارز،بحث بورس ارز را به ميان آوردند كه اين اتفاق با واكنش شديد مردم روبهرو شد.بعد از آن،گزينه اتاق مبادلات ارزي با اين رويكرد كه قيمت ارز را 2درصد زير قيمت بازار سياه ميگذاريم انتخاب شد. در تمام دنيا، خط دهنده اصلي براي قيمت ارز و نرخ بهره،بانك مركزي است و حالا در كشور ما بانك مركزي براي تعيين قيمت ارز از بازار سياه خط ميگيرد.واي بهحال ما با چنين مسئولان دولتي كه تصميمگيريهاي اصلي اقتصاد برعهده آنهاست.
آيا مركز مبادلات توانست مشكلي را حل كند؟
وجه اثري نداشت. بانك مركزي در ابتدا اعلام كرد كه با جهش ارز موافق نيست اما در عمل نشان داد نه تنها موافق است بلكه خودش عكسالعمل محكمي نشان نميدهد.از طرفي در مركز مبادلات هم شاهد اين بوديم كه مثلا شركت ملي نفت با قيمتي گران،درآمد نفتي را ميفروشد. مگر چنين چيزي درست است؟ مگر ارز 1226 تومان نرخ صحيحي بود كه مشخص شد؟ اينها برچه اساسي نرخ ارز را تعيين ميكنند؟!
نرخ ارز چگونه بايد تعيين ميشود؟
طبق قدرت خريد پول مردم تعيين ميشود.مثلا ارزش يك سبد خريد در ايران شامل:خيار،گوجه فرنگي،روغن و... يك رقمي در ميآيد، همان سبد را در آمريكا با دلار محاسبه ميكنند، اين دو را باهم مقايسه كرده ومقدار ريال را بخش برمقدار دلار ميكنند ودر نهايت ارزش هر دلار محاسبه ميشود،اما در ايران نرخ ارز در بازار سياه مشخص ميشود كه بسيار تاسفانگيز است.
و با اين اتفاق توليد صدمه ديد؟
براي توليد بدترين وضعيت به وجود آمد و متاسفانه فرصتها به راحتي از بين ميرود و در طرف مقابل هم توليدكنندگاني كه در حال زياندهي هستند.
آيا وزارت صنعت قدمي براي حل اين موضوع برداشتد؟
خوشبختانه در دوران وزارت وزير صنعت فعلي كه كمي منصف است، براي اين بحران تمهيداتي پيشبيني كردند و براي حل بحران توليد در سال حمايت از توليد ملي، تفاهمنامهاي با صندوق توسعه ملي امضا كردند كه بنا بر آن صندوق توسعه ملي 10 ميليارد دلار در اختيار وزارت صنعت قرار دهد.
آيا به انجام رسيد؟
بله،اما چه انجامي؟!بعد از اينكه به امضا رسيد ما به تمام استانها اعلام كرديم هر كه ميخواهد بيايد از اين پول سرمايه در گردش براي راهاندازي توليد استفاده كند.بعد از آن تقاضاها را بررسي كرديم و به صندوق فرستاديم و صندوق توسعه هم اعلام آمادگي كرد كه مبلغ تعيين شده آماده پرداخت است اما... متاسفانه بانكها تا جايي كه توانستند كارشكني كردند و نگذاشتند كه اين كارعملي شود.
بانكها آنقدر دستشان باز است كه ميتوانند كارشكني كنند؟
بانكها قدرت بسياري دارند؛ ببينيد پول مثل نخهاي خيمه شب بازي است كه به دست و پاي عروسكها ميبندند، اگر درسازماندهي يك كشور يا يك موسسه، بيايند چنين سيستمي را برقرار كنند كه مثلا يك زمان ميخواهيم مردم به سمت خريد لباس بروند، پول بايد در صنعت نساجي تزريق شود و اگر زماني تشخيص دادند وضعيت مسكن نامناسب است و مردم بايد در اين حوزه سرمايهگذاري كنند، بايد پول در اين حوزه تزريق شود و به اين طريق بهطور متعادلي بر اساس برنامهريزيهاي كارشناسي شده ميتوان وضعيت اقتصاد را مديريت كرد و سروسامان داد.
آيا اين نظريه درايران مطرح شده است؟
من خودم بارها درهمايشها،جلسات و برنامههاي مختلف به مسئولان چنين نظرياتي را پيشنهاد دادهام اما متاسفانه كجاست گوش شنوا!به صراحت ميتوانم بگويم كه در كشور مقداري پول در اختيار داريم و عدهاي به جان هم افتادهاند و فقط دعوا ميكنند و از طرف ديگر بازرگاننماها هستند كه سود ميكنند بهجاي بازرگاني ملي و واقعي.
بازرگاني ملي؟
بله،در تمام دنيا براي اينكه اقتصاد كشوري پيشرفت كند،بازرگاني ملي حمايت ميشود.بازرگاني ملي به اين معني است كه هر چه براي توليد دركشور نياز است براي توليدكننده تهيه ميبينند و از طرف ديگر محصولش را براي فروش توزيع ميكنند. يعني حمايت كامل، هم در توليد و هم فروش،اما در ايران بازرگانان ما دكان باز كرده و هر چه توليد ميشود به جاي اينكه از داخل و به صورت حمايتگونه توزيع كنند، از كشورهاي چين و... با قيمتي بسيار پايين وارد كرده و همچنين كيفيتهاي پايينتر از توليد داخلي، توزيع ميكنند و روز به روز بازار را به سمتي مشكلات بيشتري ميكشانند ؛ اينها بازرگاننما هستند به جاي بازرگانان ملي.
خانه صنعت و معدن در ابتداي سال بيانيهاي مبني بر اينكه اگر از توليد حمايت نشود، برخورد و واكنش نشان خواهد داد،صادر كرد؛ آيا در اين خصوص واكنشي داشتيد؟
در مجموع به دليل اينكه ديديم اين چنين به كشور فشار وارد شده انصاف نديديم كه دولت را به چالش بكشيم بر خلاف آنچه در ابتداي سال گفته بوديم كه در سال حمايت ازتوليد ملي،دولت بايد حمايت جدي از توليد داشته و در صورت كوچكترين اشكال،خانه صنعت،معدن وتجارت،مسئولان را بازخواست كرده و نوعي استيضاح مردمي انجام ميدهيم. اما به دليل تحريمهاي خارجي اين كار را نكرديم.فقط در روز صنعت و معدن اعلام كرديم اگر به اين ترتيب جلو برويد، ديگر كسي از شما وام نخواهد گرفت و مثل سابق پولمان را زير تشكهايمان ميگذاريم!
اين عمل شما چه فايده و نتيجهاي در پي داشت؟
متاسفانه عدهاي از مسئولين،به غير از تحريمهاي خارجي كه داشتيم بهنوعي با رفتارهايشان به تحريم داخلي دامن زدند.در اينجا بايد بگويم كه بانك مركزي بداند، گاهي اوقات بايد به مردم پول بدهد تا توليد راه بيفتد، اشتغال ايجاد شود و قدرت خريد جديد ايجاد شود.
بنابراين مشكل اصلي ما، بانكها هستند؟
تمام چيزي كه ميتواند زندگي هر فردي را از لحاظ اقتصادي سياه يا سفيد كند،به عبارتي جيبش است، بانك هم جيب مردم است. وقتي در جيب را بدوزي يا چيزي درآن نباشد، نيازمند ميشوي و در حال حاضر بانكهاي ما جيب مردم را قفل كردهاند وسيستم بانكي در ايران بايد معالجه شود.ازطرفي ديگر درسالجاري مثلا بانك به توليدكننده وامي پرداخت كرده بود اما اگر در اين سال (كه تحريمها كمر توليد را شكسته)توليدكننده نميتوانست چند قسط بپردازد، بانك ميآمد و در كارخانه را پلمب ميكرد و اين نكته را بايد در نظر بگيريم كه در سالجاري جنسي وارد نميشد تا توليدكننده بتواند توليد كند.
پس توليدكنندگان در سالجاري وضعيت نامناسبي داشتند؟
موافقم اما اين را هم بايد در نظر گرفت كه در مورد اين مسئله تا اندازهاي هم اغراق و بزرگنمايي شده است.در عمر 76 سالهاي كه سپري كردهام از 19 سالگي وارد عرصه اقتصاد شدم و 27 سال هم است كه مستقيم همراه با جامعه اقتصادي فعاليت ميكنم. در تمام اين مدت هيچ سالي را به ياد ندارم كه توليدكنندگان بگويند وضعمان خوب است؛ چه بازرگانان و چه توليدكنندگان،هر سال مينالند.اما ناگفته نماند كه روش رفتار با توليدكننده در كشور ما هم بسيار اشتباه است. در تمام دنيا بعد از برقراري شرايط تحريم، مردم جمع ميشوند تا تحريمها را خنثي كنند؛ مطابق همان بيان مقام معظم رهبري كه اقتصاد مقاومتي را اعلام كردند اما مسئولان ما از اقتصاد مقاومتي كه ايشان ميگويند، چيزي نميدانند.متاسفانه مسئولان ما فقط از اين واژه به برگزاري سمينارها وهمايشهاي اقتصاد مقاومتي بسنده كردند و اصل و مفهوم پيام را درك نكردند.
براي بهبود اقتصاد در آينده چه بايد كرد؟
درنهايت ما ناچارهستيم طبق ضوابط جهاني عمل كنيم و بهره بانكي بايد از بين برود و توليدكننده بايد كار كند. در تمام دنيا 20 درصد سرمايه اوليه را توليدكننده ميآورد و 80 درصدش را بانكها و موسسات اعتباري با بهره حداكثر 1.5 درصد درسال فراهم ميكنند.از طرفي بايد نيروي متخصص و كارآمد تربيت كرد. دانشگاهها بهجاي وادار كردن دانشجو به از بر كردن كتابهاي قطور 50 سال گذشته، آنها را به تامل وادارند نه اينكه مغزها را با كتابهاي قديمي خالي و پوچ كنند.رابطه صنعت با دانشگاه بايد عميقتر و تخصصيتر شود. دانش فني مهمترين ابزاري است كه متاسفانه در كشور ما به آن اهميتي داده نشده است.
کد خبر:
38875
تاریخ انتشار: 26 اسفند 1391 - 11:36
تهران امروز- در تمام دنيا براي اينكه اقتصاد كشوري پيشرفت كند،بازرگاني ملي حمايت ميشود.بازرگاني ملي به اين معني است كه هر چه براي توليد دركشور نياز است براي توليدكننده تهيه ميبينند و از طرف ديگر محصولش را براي فروش توزيع ميكنند
درسالي كه با نامگذاري مقام معظم رهبري «حمايت از توليد ملي،سرمايه وكارايراني»ناميده شد،مقوله توليد ملي محور اصلي بسياري از برنامهها وتصميمگيريها بود اما چنان كه بايد به آن پرداخت نشد و توليد داخلي همواره با چالش روبهروست. به گفته بسياري از كارشناسان اقتصادي، وضعيت توليد ملي در سالجاري با موانع و مشكلات بسياري مواجه بود؛از يك طرف تحريمها و فشارهاي خارجي و از طرفي هم موانع داخلي كه آسيب جدي به توليد زد.در اين خصوص رئيس خانه صنعت، معدن وتجارت معتقد است كه بانكها بخصوص بانك مركزي از تاثيرگذارترين مراكزي بود كه در داخل براي توليدكنندگان موانع بسياري به وجود آورد. حال كه در روزهاي پاياني سال حمايت از توليد ملي قرار داريم بنا گذاشتيم تا نگاهي كلي به مقوله توليد در اين سال داشته باشيم و به اين خاطر به خانه صنعت،معدن وتجارت رفتيم.ساختماني دوطبقه و قديمي در انتهاي خيابان سهروردي جنوبي كه سالهاست محل بررسي وضعيت صنعتگران كشور است.
«دكتر هادي غنيميفرد» در سال 1379 بنيان اين خانه را بنا نهاد و حال كه خود 76 سالگياش را سپري ميكند، ميگويد: تنها راهي كه بتوان وضعيت اقتصاد و دركل حوزههاي ديگر را بهبود بخشيد، اهميت دادن به جوانان و بالابردن دانش فني در كشور است.او همچنين درخصوص وضعيت توليد انتقاد شديدي نسبت به وضعيت بهره بانكي در كشور دارد و خواستار از بين رفتن آن و كمك به توليد داخلي است.
مهمترين مانع برسر توليدكنندگان در سال 91 چه بود؟
ابتدا بگذاريد به اواخر سال 90 برگرديم.اولين ضربهاي كه در آن سال به بدنه توليد زده شد، افزايش بهره بانكي از 11 درصد به 21 درصد بود.
يعني ميتوان گفت مهمترين ظلمي كه به توليدكنندگان ما در سال 90 وارد شد، اين مسئله بود كه يك عده كه متاسفانه شوراي پول و اعتبار هم جزو آنها بود، مسرور از اينكه نبودن بهره بانكي در حد بالا،باعث شده است مردم پولهايشان را به جاي سپردهگذاري در بانكها،تبديل به سكه و دلاركرده و اينگونه بهطور كاذب سرمايهگذاري می کنند و با اين اتفاق قيمت سكه، ارز و طلا بالا میرود، با اين تحليل به اين نتيجه رسيدند كه بايد بهره بانكي را از 11درصد(آن زمان) به 21 درصد رسانده تا اين معضل حل شود، يعني قيمت ارز پايين بيايد.
آيا اين كار، تاثيري در قيمت ارزوسكه گذاشت؟
خير،با اين اتفاق نه تنها قيمت ارز پايين نيامد كه در سال 91 به 4برابر افزايش يافت و به عبارتي اين اتفاق، اولين پتكي بود كه در سال 90 بر سر توليد كوبيده شد.
خانه صنعت چه واكنشي در اين باره نشان داد؟
ما اعتراض كرديم و از مسئولان خواستيم كه اين كار انجام نشود اما متاسفانه اين شكايتها به گوش كسي نرسيد و به حساب گرفته نشد.
ريشه اصلي به وجود آمدن چنين مواردي به كجا ميرسد؟
وقتي آقايان بهطور واضح ميگويند (در يك مصاحبه) كه«قدم بعدي قحطي است» اين جمله تبعاتش به جايي رسيد كه مردم درسوپرماركتها وميادين ترهبار،صف كشيده وهرآنچه ازنخود،لوبيا،برنج،مرغ و ... را توانستند، خريدند.
و عكسالعمل شما به اين موارد چه بود؟
اين افراد دارندگان ارزهايي هستند كه چندين سال با قيمت 800 و 900 تومان خريدند و انباشت كردند و از طرفي درآمد صادراتشان را در بانكهاي خارج از كشور ذخيره ميكردند كه دراينجا ارتباط تنگاتنگ و مستقيم آنها با خارج از كشور را به وضوح مشاهده كرديم،بنابراين چنين خيانت بزرگي به توليد شد.
پس مهمترين عامل، افزايش بهره بانكي بود؟
بله، از سوي ديگر بانك مركزي ما،ضررهاي بزرگي بر بدنه توليد وارد آورد.در ابتداي سال براي حل بحران ارز،بحث بورس ارز را به ميان آوردند كه اين اتفاق با واكنش شديد مردم روبهرو شد.بعد از آن،گزينه اتاق مبادلات ارزي با اين رويكرد كه قيمت ارز را 2درصد زير قيمت بازار سياه ميگذاريم انتخاب شد. در تمام دنيا، خط دهنده اصلي براي قيمت ارز و نرخ بهره،بانك مركزي است و حالا در كشور ما بانك مركزي براي تعيين قيمت ارز از بازار سياه خط ميگيرد.واي بهحال ما با چنين مسئولان دولتي كه تصميمگيريهاي اصلي اقتصاد برعهده آنهاست.
آيا مركز مبادلات توانست مشكلي را حل كند؟
وجه اثري نداشت. بانك مركزي در ابتدا اعلام كرد كه با جهش ارز موافق نيست اما در عمل نشان داد نه تنها موافق است بلكه خودش عكسالعمل محكمي نشان نميدهد.از طرفي در مركز مبادلات هم شاهد اين بوديم كه مثلا شركت ملي نفت با قيمتي گران،درآمد نفتي را ميفروشد. مگر چنين چيزي درست است؟ مگر ارز 1226 تومان نرخ صحيحي بود كه مشخص شد؟ اينها برچه اساسي نرخ ارز را تعيين ميكنند؟!
نرخ ارز چگونه بايد تعيين ميشود؟
طبق قدرت خريد پول مردم تعيين ميشود.مثلا ارزش يك سبد خريد در ايران شامل:خيار،گوجه فرنگي،روغن و... يك رقمي در ميآيد، همان سبد را در آمريكا با دلار محاسبه ميكنند، اين دو را باهم مقايسه كرده ومقدار ريال را بخش برمقدار دلار ميكنند ودر نهايت ارزش هر دلار محاسبه ميشود،اما در ايران نرخ ارز در بازار سياه مشخص ميشود كه بسيار تاسفانگيز است.
و با اين اتفاق توليد صدمه ديد؟
براي توليد بدترين وضعيت به وجود آمد و متاسفانه فرصتها به راحتي از بين ميرود و در طرف مقابل هم توليدكنندگاني كه در حال زياندهي هستند.
آيا وزارت صنعت قدمي براي حل اين موضوع برداشتد؟
خوشبختانه در دوران وزارت وزير صنعت فعلي كه كمي منصف است، براي اين بحران تمهيداتي پيشبيني كردند و براي حل بحران توليد در سال حمايت از توليد ملي، تفاهمنامهاي با صندوق توسعه ملي امضا كردند كه بنا بر آن صندوق توسعه ملي 10 ميليارد دلار در اختيار وزارت صنعت قرار دهد.
آيا به انجام رسيد؟
بله،اما چه انجامي؟!بعد از اينكه به امضا رسيد ما به تمام استانها اعلام كرديم هر كه ميخواهد بيايد از اين پول سرمايه در گردش براي راهاندازي توليد استفاده كند.بعد از آن تقاضاها را بررسي كرديم و به صندوق فرستاديم و صندوق توسعه هم اعلام آمادگي كرد كه مبلغ تعيين شده آماده پرداخت است اما... متاسفانه بانكها تا جايي كه توانستند كارشكني كردند و نگذاشتند كه اين كارعملي شود.
بانكها آنقدر دستشان باز است كه ميتوانند كارشكني كنند؟
بانكها قدرت بسياري دارند؛ ببينيد پول مثل نخهاي خيمه شب بازي است كه به دست و پاي عروسكها ميبندند، اگر درسازماندهي يك كشور يا يك موسسه، بيايند چنين سيستمي را برقرار كنند كه مثلا يك زمان ميخواهيم مردم به سمت خريد لباس بروند، پول بايد در صنعت نساجي تزريق شود و اگر زماني تشخيص دادند وضعيت مسكن نامناسب است و مردم بايد در اين حوزه سرمايهگذاري كنند، بايد پول در اين حوزه تزريق شود و به اين طريق بهطور متعادلي بر اساس برنامهريزيهاي كارشناسي شده ميتوان وضعيت اقتصاد را مديريت كرد و سروسامان داد.
آيا اين نظريه درايران مطرح شده است؟
من خودم بارها درهمايشها،جلسات و برنامههاي مختلف به مسئولان چنين نظرياتي را پيشنهاد دادهام اما متاسفانه كجاست گوش شنوا!به صراحت ميتوانم بگويم كه در كشور مقداري پول در اختيار داريم و عدهاي به جان هم افتادهاند و فقط دعوا ميكنند و از طرف ديگر بازرگاننماها هستند كه سود ميكنند بهجاي بازرگاني ملي و واقعي.
بازرگاني ملي؟
بله،در تمام دنيا براي اينكه اقتصاد كشوري پيشرفت كند،بازرگاني ملي حمايت ميشود.بازرگاني ملي به اين معني است كه هر چه براي توليد دركشور نياز است براي توليدكننده تهيه ميبينند و از طرف ديگر محصولش را براي فروش توزيع ميكنند. يعني حمايت كامل، هم در توليد و هم فروش،اما در ايران بازرگانان ما دكان باز كرده و هر چه توليد ميشود به جاي اينكه از داخل و به صورت حمايتگونه توزيع كنند، از كشورهاي چين و... با قيمتي بسيار پايين وارد كرده و همچنين كيفيتهاي پايينتر از توليد داخلي، توزيع ميكنند و روز به روز بازار را به سمتي مشكلات بيشتري ميكشانند ؛ اينها بازرگاننما هستند به جاي بازرگانان ملي.
خانه صنعت و معدن در ابتداي سال بيانيهاي مبني بر اينكه اگر از توليد حمايت نشود، برخورد و واكنش نشان خواهد داد،صادر كرد؛ آيا در اين خصوص واكنشي داشتيد؟
در مجموع به دليل اينكه ديديم اين چنين به كشور فشار وارد شده انصاف نديديم كه دولت را به چالش بكشيم بر خلاف آنچه در ابتداي سال گفته بوديم كه در سال حمايت ازتوليد ملي،دولت بايد حمايت جدي از توليد داشته و در صورت كوچكترين اشكال،خانه صنعت،معدن وتجارت،مسئولان را بازخواست كرده و نوعي استيضاح مردمي انجام ميدهيم. اما به دليل تحريمهاي خارجي اين كار را نكرديم.فقط در روز صنعت و معدن اعلام كرديم اگر به اين ترتيب جلو برويد، ديگر كسي از شما وام نخواهد گرفت و مثل سابق پولمان را زير تشكهايمان ميگذاريم!
اين عمل شما چه فايده و نتيجهاي در پي داشت؟
متاسفانه عدهاي از مسئولين،به غير از تحريمهاي خارجي كه داشتيم بهنوعي با رفتارهايشان به تحريم داخلي دامن زدند.در اينجا بايد بگويم كه بانك مركزي بداند، گاهي اوقات بايد به مردم پول بدهد تا توليد راه بيفتد، اشتغال ايجاد شود و قدرت خريد جديد ايجاد شود.
بنابراين مشكل اصلي ما، بانكها هستند؟
تمام چيزي كه ميتواند زندگي هر فردي را از لحاظ اقتصادي سياه يا سفيد كند،به عبارتي جيبش است، بانك هم جيب مردم است. وقتي در جيب را بدوزي يا چيزي درآن نباشد، نيازمند ميشوي و در حال حاضر بانكهاي ما جيب مردم را قفل كردهاند وسيستم بانكي در ايران بايد معالجه شود.ازطرفي ديگر درسالجاري مثلا بانك به توليدكننده وامي پرداخت كرده بود اما اگر در اين سال (كه تحريمها كمر توليد را شكسته)توليدكننده نميتوانست چند قسط بپردازد، بانك ميآمد و در كارخانه را پلمب ميكرد و اين نكته را بايد در نظر بگيريم كه در سالجاري جنسي وارد نميشد تا توليدكننده بتواند توليد كند.
پس توليدكنندگان در سالجاري وضعيت نامناسبي داشتند؟
موافقم اما اين را هم بايد در نظر گرفت كه در مورد اين مسئله تا اندازهاي هم اغراق و بزرگنمايي شده است.در عمر 76 سالهاي كه سپري كردهام از 19 سالگي وارد عرصه اقتصاد شدم و 27 سال هم است كه مستقيم همراه با جامعه اقتصادي فعاليت ميكنم. در تمام اين مدت هيچ سالي را به ياد ندارم كه توليدكنندگان بگويند وضعمان خوب است؛ چه بازرگانان و چه توليدكنندگان،هر سال مينالند.اما ناگفته نماند كه روش رفتار با توليدكننده در كشور ما هم بسيار اشتباه است. در تمام دنيا بعد از برقراري شرايط تحريم، مردم جمع ميشوند تا تحريمها را خنثي كنند؛ مطابق همان بيان مقام معظم رهبري كه اقتصاد مقاومتي را اعلام كردند اما مسئولان ما از اقتصاد مقاومتي كه ايشان ميگويند، چيزي نميدانند.متاسفانه مسئولان ما فقط از اين واژه به برگزاري سمينارها وهمايشهاي اقتصاد مقاومتي بسنده كردند و اصل و مفهوم پيام را درك نكردند.
براي بهبود اقتصاد در آينده چه بايد كرد؟
درنهايت ما ناچارهستيم طبق ضوابط جهاني عمل كنيم و بهره بانكي بايد از بين برود و توليدكننده بايد كار كند. در تمام دنيا 20 درصد سرمايه اوليه را توليدكننده ميآورد و 80 درصدش را بانكها و موسسات اعتباري با بهره حداكثر 1.5 درصد درسال فراهم ميكنند.از طرفي بايد نيروي متخصص و كارآمد تربيت كرد. دانشگاهها بهجاي وادار كردن دانشجو به از بر كردن كتابهاي قطور 50 سال گذشته، آنها را به تامل وادارند نه اينكه مغزها را با كتابهاي قديمي خالي و پوچ كنند.رابطه صنعت با دانشگاه بايد عميقتر و تخصصيتر شود. دانش فني مهمترين ابزاري است كه متاسفانه در كشور ما به آن اهميتي داده نشده است.
