براي اينكه انسجام و وحدت در ميان اصلاحطلبان تنها به انتخابات خلاصه نشود و پس از آن نيز شاهد اين انسجام باشيم، چه اقداماتي بايد انجام داد؟چرايي اينكه شاهد عدم انسجام در برخي موارد و براي مثال عدم راي اعتماد به آقاي بيطرف در مجلس و يكپارچه نبودن راي فراكسيون اميد هستيم چيست؟
اگر گمان كنيم كه اصلاحطلبان يا هر جريان ديگر آنقدر بايد وحدت و انسجام زيادي داشته باشد كه درباره جزييترين مسائل يكسان فكر و رفتار كنند اين انتظار كاملا نابجا، نشدني و حتي نامطلوب است. هميشه يك حدي از تنوع آرا وجود دارد و انسجام اصلاحطلبان بايد راجع به مسائل كلان باشد؛ مسائلي كه آنها را در مواجهه با مسائل اصلي مملكت در كنار هم قرار ميدهد. در غير اين صورت اگر فكر كنيم براي راي اعتماد دادن اصلاحطلبان حتما بايد كاملا يك شكل فكر كنند و يك جور نظر بدهند اين شدني نيست و بهتر است روي همان مسائل اصلي اتحاد داشته باشند كه من فكر ميكنم تا حدودي اين اتحاد وجود دارد.
اما براي افزايش اتحاد و انسجام لازم است كه ميان خودشان آزادانه گفتوگوي بيشتري داشته باشند و بهجاي گفتوگوهاي موردي، گفتوگوهايي صريحتر و رودررو همراه با تحليلهاي كلان ارايه شود و همين موضوع به وحدت و انسجامشان كمك ميكند. اما اينكه فكر كنيم در هر موضوع جزيي نيز بايد اين وحدت وجود داشته باشد به نظر بنده نه اين موضوع عملي است و اگر عملي هم باشد، مفيد نيست.
البته موضوع راي اعتماد را به عنوان مثال مطرح كردم، فكر نميكنيد براي حفظ وحدت و ماندگاري بيشتر اصلاحطلبان ميان مردم، جامعه و اركان قدرت نيازمند يك سازمان يا تشكيلاتي منسجم براي گردهم آمدن باشند؟ يا اينكه به همين شكل امروز كه گعدههايي زيرنظر برخي بزرگان شكل ميگيرد، كفايت ميكند؟
قطعا اصلاحطلبان نياز به يك تشكيلات دارند البته منظور تشكيلات آهنين نيست كه نميتواند هم باشد. اصلاحطلبان بهناچار وظيفه دارند كه خودشان را سازماندهي كنند و از اين وضعيت بيرون بيايند و ترديدي در آن نيست كه هر روز تاخير در آن هم خسارت قابل توجهي را به بار ميآورد.
سازوكارهاي اين سازمان و تشكيلات چگونه باشد؟ منظور اين است كه اركان و ساختارش خارج از اصلاحطلباني باشد كه در حال حاضر در قدرت هستند؟
به نظر بنده سازوكار تشكيلاتي آن ميتواند به اين شكل باشد كه نمايندگان تعدادي از احزاب شناخته شده و همچنين نيروهايي كه بيرون از احزاب هستند به صورت يك تفاهم عام يك شوراي مركزي را شكل بدهند و مشابه آن را در استانها نيز پياده كنند و براي مسائل اساسي همين جمع تصميمگيري كند و همه از آن تبعيت و حمايت كنند.
با توجه به اينكه تجربه شوراي عالي سياستگذاري را داريم كه در برخي مقاطع مانند انتخابات شوراها بالاخره به مشكلاتي برخورد، حالا تشكيل چنين شورايي اولا تجربه شوراي عالي را به ياد نميآورد؟ ثانيا چطور ميتوان همه افراد حاضر در جريان را زير اين چتر بياوريم و آيا قايل به اين تشكيلات خواهند بود؟
به نظر بنده شوراي عالي عملا غيرشفاف عمل ميكرد و افرادشان چون منتخب از نيروهاي پايين نبودند مسووليتپذيري درستي از خودشان نشان نميدادند و چون مسووليتپذيري نشان نميدادند عوارضي پيش ميآيد كه در جريان انتخابات شوراها شاهد آن بوديم بنابراين مساله اصلي اين است كه نيروهايي كه جمع و انتخاب ميشوند اركانش مشخص و شفاف باشد و بر همين اساس نيز مسووليتپذيري وجود داشته باشد تا در صورت هرگونه تخلفي بتوان از آنها سوال و احيانا آنها را جابهجا كرد.
به نظر شما تشكيل چنين ساختاري نيازمند يك ليدر يا يك بزرگتر كه بتواند حرف آخر را در اين تشكيلات بزند، هست يا خير؟
به هيچوجه فكر نميكنم اين ساختار نيازمند به يك ليدر باشد كه حرف آخر را بزند و در اين صورت عملا تشكيلات بلاموضوع ميشود. اما در ميان اصلاحطلبان آقاي خاتمي و افراد ديگري وجود دارند و اميدواريم تا سالهاي سال هم باشند. اين افراد در مواقع ضروري ميتوانند به عنوان فردي كه حرفشان پذيرفته ميشود در موضوعاتي كه تفاوت آرا زياد است حرف آخر را بزنند. كسان ديگري هم ميتوانند اين نقش را ايفا كنند و فكر ميكنم كه از اين نظر نيرويي كه در مواقع ضروري و البته نه هر موضوعي، حرف آخر را بزند وجود دارد و نيازي نيست اين افراد در تشكيلات حضور داشته باشند.
براي ۴ سال آينده كه اصلاحطلبها در قدرت حضور دارند چه برنامهريزي مشخص و منظمي براي رسيدن به چنين سازمان و تشكيل چنين سازمانيافتگي بايد انجام دهند؟ در راستاي چنين ساختار و تشكيلاتي چه برنامهريزي بايد انجام شود؟
پاسخ به اين سوال نيازمند گفتوگو است و چيزي نيست كه بنده يا يك شخص ديگري نظري بگويد و انجام شود. اگر معتقدند و به اين نتيجه برسند كه بدون داشتن چنين تشكلي امكان ندارد كه به اهدافشان به صورت پايدار برسند و لازم است كه يك جمعي تشكيل شوند و در اين مورد گفتوگو كنند. چه از احزاب و چه با كساني كه آقاي خاتمي معرفي ميكند و چه شخصيتهاي غيرحزبي جمع شوند و ايدههايي هم در اين زمينه وجود دارد كه آنها را پيگيري و اجرا كنند. جزييات اين سازمانيافتگي از خلال گفتوگو و مفاهمه به دست ميآيد نه اينكه يك نفر از بيرون چنين طرحي را به آنها ارايه كند.