طی دهههای اخیر تغییراتی در اقتصاد دنیا رخ داده که موجب توجه بیشتر به بنگاههای خرد، کوچک و متوسط شده است. امروزه در اکثر کشورهای پیشرو در اقتصاد روی این ساختارهای اقتصادی سرمایهگذاری ویژهای صورت گرفته است. این بنگاهها منبع اصلی کارآفرینی و نوآوری در اقتصاد هستند. بخش بزرگی از اشتغال در این بنگاهها ایجاد میشود، ذاتا از انعطاف و چابکی بسیاری برخوردارند و سریعا با تغییرات تطبیق مییابند، در ارتقای سرمایه انسانی کشور موثر هستند و بسیاری از ناکارآمدیهای بازار از طریق این بنگاهها پوشش داده میشود.
در متون اقتصادی اشارات زیادی به مزایای بنگاههای خرد و کوچک برای اقتصاد شده است که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- درصد بالایی از نیروی کار هر کشور در بنگاههای کوچک و متوسط فعالیت میکنند و همین دلیل کافی است تا دولتها با حساسیت بالایی به عملکرد بنگاههای کوچک و متوسط نظارت داشته باشند؛ اما آنچه درباره بنگاههای کوچک و متوسط حائز اهمیت است، ظرفیت آنها در خلق فرصتهای شغلی جدید و به کارگرفتن نیروهای بیکار در کشورهاست که این مکانیزم منجر به تعدیل نرخ بیکاری میشود.
۲- یکی از راهبردهای مهم برای هدایت بخش غیررسمی بازار به بخش مولد اقتصاد، توسعه و حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط است و رونق این بنگاهها منجر به کاهش نرخ مشارکت نیروی کار در شغلهای کاذب و غیررسمی میشود. این راهبرد، بهخصوص در مورد کشورهای کمتر توسعهیافته، بهدلیل نسبت بالای بخش غیررسمی، میتواند موثر واقع شود.
۳- ایدههای کارآفرینی و دانشمحوری در بستر بنگاههای کوچک و متوسط رشد و گسترش پیدا میکنند. به همین دلیل یک رابطه معنادار بین رونق بنگاههای کوچک و متوسط و توسعه کارآفرینی وجود دارد. به عبارت دیگر اگر کارآفرینی را یک فرآیند در نظر بگیریم، بنگاههای کوچک و متوسط ابزار اجرایی آن در بخشهای مختلف اقتصاد هستند که حمایت از بنگاهها به رشد و گسترش کارآفرینی منجر خواهد شد.
۴- رقابتپذیری در بازارهای جهانی کالا و خدمات یکی از مهمترین مزیتهای تجارتبینالمللی کشورهاست که بنگاههای کوچک و متوسط با تولید کالاهای جدید و متنوع در این باب نقش بیبدیلی بر عهده دارند.
۵- خلق کانالهای متنوع و کارآ برای هدایت پساندازهای خرد به سمت تولید در اقتصاد یکی از مهمترین دغدغههای اقتصادی دولتها است. بنگاههای کوچک و متوسط بهخوبی میتوانند ضمن تجمیع پساندازهای پراکنده در اقتصاد، زمینههای تزریق منابع مالی خرد به تولید را فراهم کنند.
۶- علاوه بر موارد پیشین ترویج و گسترش فعالیت اقتصادی در قالب بنگاه خرد و کوچک کارآمد، گامی در راستای اقتصاد مردممحور موردنظر اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری است.
در ایران نیز بخش بزرگی از واحدهای اقتصادی کشور مشمول تعریف این بنگاهها بهویژه بنگاه خرد و کوچک میشوند، و مانند سایر نقاط دنیا توقع میرود که این بنگاهها دستاوردهای مشابهی را برای اقتصاد به بار آورند، که منجر به پویایی بیشتر اقتصاد و دینامیک صنعتی شود. اما برای آنکه این نتایج از جانب این نوع بنگاهها برای اقتصاد حاصل شود، شرایط و مقدماتی لازم است، که بدون آنها نمیتوان از این بنگاهها توقع ایجاد اشتغال، نوآوری و... داشت. موارد زیر ویژگیهای بنگاههای خرد و کوچک در ایران را نشان میدهد:
۱-بنگاههای خرد و کوچک(کمتر از ۹ نفر شاغل) بخش عظیمی از فعالیت بخشخصوصی را به خود اختصاص میدهند و بیشترین سهم از اشتغال را دارند.
۲- برخی از بنگاههای کوچک و متوسط بدون اخذ مجوزات قانونی فعالیت میکنند. (اکثر بنگاههای خرد و کوچک بهصورت خانوادگی و خوداشتغالی تاسیس شدهاند)
۳-بخش بزرگی از بنگاههای خرد و کوچک و متوسط از ناچاری و براساس ضرورت ایجاد شدهاند. بنابراین مالکان آن ریسکپذیری پایینی دارند و همین امر دلیلی بر عدم گسترش و توسعه کسبوکارهای خرد و کوچک است. چراکه در شرایط اضطراری، درآمد ثابت بدون ریسک بر درآمد بالای ریسکی مرجح است.
۴- بنگاههای خرد و کوچک در دامنه متنوع و وسیعی از جمله کشاورزی، خدمات مدرن و تولید سنتی فعالیت میکنند، اما بیشترین آنها در خردهفروشی و قسمت بزرگی از آنها در تولید کالای مصرفی کوچک مانند پارچه، پوشاک، غذا، نوشیدنی، صنایع چوبی و... فعالیت میکنند.
۵- اکثر بنگاههای خرد و کوچک بر بازارهایی تمرکز دارند که به شدت اشباع شده و سهولت ورود، مقیاس فعالیت ناکارآمد و بهرهوری کم مشخصه آن است. بسیاری از آنها بهجای بهرهمندی از مزایای رقابتی فعالیت با مقیاس بزرگ و مکمل بنگاههای بزرگتر، به رقابت با محصولات دارای مزیت رقابتی روی میآورند.
۶- از آنجایی که بنگاههای خرد و متوسط معمولا خانوادگی تاسیس میشوند، معمولا در بحث استخدام نگاه کاسبکارانه نداشته و بیشتر اوقات شاغلان آنها بیشتر از حد نیاز است؛ که باعث عدم تناسب سرمایه و نیروی کار و در نتیجه کاهش بهرهوری و دریافتی شاغلان میشود.
۷- اکثر بنگاههای خرد و کوچک مستقیما محصولات خود را به مصرفکننده نهایی میفروشند. ارتباط با سایر بنگاهها و بازارها بسیار محدود است. فقدان استانداردهای کیفی محصولات و خدمات بنگاههای خرد و کوچک مانعی در برابر همکاریهای اقتصادی مانند پیمانکاری فرعی، زنجیره عرضه و... با تجار و بنگاههای بزرگتر است.
۸- خوشهبندی و تجمیع مکانی در میان این بنگاهها بهخصوص بنگاههای تولیدی وجود دارد، اما این تقسیمبندی ارتباط داخلی کمی را ایجاد میکنند که ممکن است ناشی از بیاعتمادی باشد.
با این اوصاف ایران بهرغم برخورداری از این نوع بنگاهها هنوز راه طولانی برای دستیابی به مزایای آنها دارد. بنگاههای خرد و کوچک بهطور مداوم درحال تولد، گسترش، انقباض و مرگ هستند. اکثر آنها هرگز دستخوش یک رشد قابل توجه نمیشوند و تا زمانیکه از بازار خارج شوند، خرد میمانند. مشاهدات نشان میدهد که چرخه حیات پر جنبوجوشی برای این بنگاهها وجود ندارد. ناتوانی در ارتقای بهرهوری و تحولات ساختاری، فقدان تامین مالی یا استراتژی قابلاعتماد کسبوکار مانع رشد بنگاههای دارای پتانسیل موفقیت میشود که نهایتا منجر به افزایش نرخ شکست در میان بنگاههای خرد و کوچک میشود. واحدهای ورودی جدید اغلب به اندازه بنگاههای حاضر یا بنگاههای خارج شده ناکارآمد و غیررقابتی هستند که منجر به نرخ بالای ورود و خروج بنگاهها میشود.