چند شب پيش، عليالظاهر، عطاءالله مهاجراني و عباس ميلاني، در بيبيسي فارسي، درباره مذاكره ايران و ترامپ، با هم گفتوگو كردهاند؛ به عبارتي مناظره كردهاند. فيلم اين مناظره را من در شبكههاي مجازي ديدهام، احتمالا شما هم ديدهايد. اين روزها خدا را شكر چيزي «ميسد» نميشود، به خصوص اگر دندانگير و جالب توجه باشد. ملت خودجوش دررسانهها ميچرخند و هرچيزي را تشخيص بدهند كه بقيه بايد از آن مطلع شوند، فيالفور تبديل به فايلش ميكنند و به استحضار عمومش ميرسانند. اين فايل مناظره هم حقيقتا فايل قابل توجهي بود و حيف ميشد اگر به اين شكل گسترده به سمع و نظر فارسيزبانها نميرسيد. من جاي تلويزيون خودمان بودم چنين فايلهايي را خودم بازپخش ميكردم و مهارش را خودم به دست ميگرفتم. بلكه ابتكار عمل را از بيبيسي و بقيه شبكهها ميگرفتم و چپ و راست را از اقصي نقاط عالم پاي كار ميآوردم تا اصل بحث از دستم در نرود و اجانب از آبي كه به هر دليلي گلآلود شده ماهي نگيرند. امروز ايرانيان خارج از ايران صدايشان رساتر است و ميتوانند كاري كارستان كنند و در اين بزنگاه تاريخي دينشان را به وطن ادا كنند. الان وقت خوبي نيست كه برويم گذشتهها را هم بزنيم و دعواهاي بيحاصل قديمي را رو بياوريم. حالا كه در معارضه جدي با نظام سلطه قرار گرفتهايم پس لازم است از همه امكانات و استعدادهاي ايران استفاده كنيم و حرف حق خودمان را به گوش عالم برسانيم. تاثير حرف مهاجراني و امثال مهاجراني صد برابر حرف من و امثال من در داخل است و آنها ميتوانند با ادبياتي غير رسمي و از موضع وطنپرستي جلوي بيمنطقي امريكا بايستند. بعد از ظهري كه خبر حمله مرصاد پخش شد، سي سال پيش، خاطرم هست كه راديو، بعد از يك دهه، براي اولينبار سرود ايايران را پخش كرد. سرود ايايران بيآنكه كسي دستوري داده باشد يا رهبران انقلاب حرفي زده باشند در زمره آهنگهاي ممنوعه درآمده بود و هر نوع تاكيدي بر ناسيوناليسم تعبير به ضديت با انقلاب و اسلام ميشد. خاطرتان باشد در تمام سرودهاي انقلابي و تبليغات جبهه و جنگ، تاريخ اسلام و واقعه عاشورا موضوعيت داشت و تنها نوحههاي آهنگران و امثال آهنگران بود كه جوانان را تهييج ميكرد به جبهه بروند و جلوي صدام بايستند. اما موقع مرصاد گفتمان جديدي رو آمد و به كمك شعر مرحوم گلگلاب و آهنگ روحالله خالقي سيگنالي مخابره شد كه امروز تماميت ارضي ايران در خطر است، علاوه بر بسيجيهاي حزباللهي ميطلبد كه همه مردم از هر قشر پا به ميدان بگذارند و از ايران دفاع كنند. امروز اقدامات خصمانه امريكا و متحدانش بيشباهت به مرصاد نيست. آنها نه فقط سوداي تغيير رژيم را در سرميپرورانند بلكه هدف اصليشان ايران است و ميخواهند با ايران دربيفتند. براي همين هم هست كه وطندوستان واقعي از هر طيفي، حتي آنها كه با انقلاب ميانه خوبي ندارند و به تعبير خود جزو زخم خوردگان انقلابند، احساس وظيفه كردهاند، در حد وسع به ميدان آمدهاند و تا آنجا كه امكانات برود كستينگ اجازه ميدهد صدايشان را بلند كردهاند تا جهان را از نقشههاي شوم ترامپ انذار دهند و به ياري هموطنانشان بشتابند. در اين ميان البته وطنفروشها هم در صف ايستادهاند تا از سعوديها و امريكاييها كمك مالي و فكري بگيرند و براي امريكا خوشرقصي كنند. از اينجاست كه نقش ايرانيان خارج از كشور خيلي پررنگ ميشود و چه در مقام وطندوستي و چه در موقعيت وطنفروشي ميتوانند كاري كنند و حرفي بزنند كه يا تا هميشه تاريخ، سرشان را بالا بگيرند و بابت قول و فعل خود، به خود ببالند يا فقط به خاطر چند دلار بيشتر تا ابد شرمسار باشند. امروز همه آنها كه صدايشان بلند است و تريبوني در اختيار دارند مسووليتشان سنگينتر از ديگران است. ما روزنامهنگاران بيش از گذشته بايد مراقب گفتهها و نوشتههاي خود باشيم. همچنين در نقل اقوال و اخبار هم بايد حواسمان را جمع كنيم. آنها كه علاوه بر تريبون، سمتي سياسي، اجتماعي و نظامي دارند، مسووليتشان سنگين است و بيش از گذشته بايد حرفشان را مزمزه كنند. اما علاوه بر همه اينها امروز ايرانيان خارج از كشور در برابر مسووليتي تاريخي قرار گرفتهاند و هر قول و فعلي كه از آنها صادر شود ميتواند تاثيري جدي بر مناسبات سياسي در منطقه بگذارد. آن گروه قليلي از ايرانيان كه پيشواز پمپئو ميروند و براي او هورا ميكشند و براي او و رييسش به هر شكلي كه اقتضا كند جاسوسي ميكنند، تكليفشان معلوم است. قبلا معلوم بوده امروز هم معلوم است. اما غير از اينها گروه كثيري هم وجود دارند كه دلشان با ايران است و اين جغرافيا را دوست دارند و مترصد موقعيتي هستند كه به ميدان بيايند و دينشان را ادا كنند. در ميان اين گروه كثير همه رقم طيفي ديده ميشود.
كافي است از جايي پاك و پاكيزه سرود اي ايران پخش كنيد تا حس ايران دوستي را در ايشان برانگيزاند و همه وطنپرستان را فارغ از گرايش سياسي و عقيدتي، به ميدان بياورد و در اين روزهاي سرنوشتساز، خبرها و عكسهاي جديدي از اين مرز پرگهر به جهان مخابره شود.