به گزارش اتاق خبر، به نقل از ایسنا، دکتر سعید میرترابی با اشاره به بازگشت فاز اول تحریمهای ناشی از قانون «اینارا» که در سال 89 علیه ایران وضع و در سال 92 تعلیق موقت و در سال 94 معلق شد افزود: در فاز اول که از امروز دوشنبه 15 مرداد ماه به اجرا گذاشته میشود مواردی همچون تجارت طلا و فلزات گرانبها، فلزات نیمه ساخته همچون آلومینیم و فولاد، خودرو، خرید و فروش با دلار، نقل و انتقال درآمدها و بخش هواپیمایی تحریم خواهد شد.
میرترابی افزود: فاز دوم این تحریمها نیز که از 13 آبان آغاز میشود بخش کشتیرانی و معاملات نفتی ایران را هدف قرار داده است. اگرچه این قانون در سالهای بین 89 تا 92 اجرا و در کنار آن تحریمهایی در بستر بینالمللی توسط سایر کشورها ایران را هدف قرار داد اما فضای کنونی مشابه فضای آن سالها نیست و این میتواند تا حدی به سود ایران باشد.
تجارت با آمریکا برای شرکتهای بزرگ جذابتر است
این کارشناس مسائل بینالمللی خاطرنشان کرد: از طرف دیگر ما باید بپذیریم که آمریکا قدرت عمده اقتصادی جهان را در اختیار دارد و یکی از بزرگترین بازارهای مصرف جهان را به خود اختصاص داده است؛ از همین رو برای شرکتهای تجاری و سرمایهگذاری جذابیت داشته و همین پیوند بیشتری را میان آنها با آمریکا نسبت به ایران به وجود آورده است.
استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی اظهار کرد: کشورهای اروپایی، هند، چین، ترکیه و ... که تمایل به ادامه برجام دارند در سطح دولتی و حوزه سیاسی شاید تا حدودی بتوانند در راستای برجام حرکت کنند(اگرچه این اراده سیاسی هم چندان جدی به نظر نمیرسد) اما باز هم به دلیل بسترهای اقتصادی و نقش شرکتهای غیر دولتی، محدودیتهای جدی در بخش تجاری برای ایران چندان هم غیرطبیعی نیست.
میرترابی با بیان اینکه اگرچه قدرت آمریکا رو به افول است اما این کشور همچنان به عنوان یک هژمون در زمینههای مختلفی همچون فناوری و اقتصاد مطرح است، تصریح کرد: منطق داد و ستد در عرصه بینالمللی ریسک ارتباط با ایران را نمیپذیرد.
امنیت ملی همه کشورها به تداوم جریان نفت وابسته است/نفت ایران به راحتی قابل جایگزینی نیست
وی، حوزه نفت را اما جدا از سایر مباحث تجاری دانست و استدلال کرد: بازار نفت حالتی الیگوپولی(شبه انحصاری) دارد و کشورهای زیادی در زمینه عرضه آن حضور ندارند و همین جایگزینی تولید کنندگان از جمله ایران را دشوار کرده است بنابراین چون نفت مستقیماً به امنیت ملی و دوام شیوه زندگی در جامعه تمامی کشورها ارتباط دارد؛ این موضوع با حساسیت بیشتری دنبال میشود، بنابراین برخلاف بخش تجاری، دولتها در موضوع نفت مستقیماً وارد میشوند ممکن است همراهی آنان با آمریکا نسبت به بخش تجاری کمتر باشد.
میرترابی در خصوص میزان درآمدهای ایران از محل فروش نفت گفت: با احتساب فروش روزانه 2.5 میلیون بشکه با قیمت فعلی، ایران سالانه 50 میلیارد دلار درآمد نفتی دارد که این رقم 10 درصد از تولید ناخالص داخلی و 50 درصد از درآمد ارزی را تشکیل میدهد.
80 درصد درآمد ارزی ایران از نفت تأمین میشود
وی افزود: بحثی که وجود دارد این است که از 10 قلم کالای صادراتی که در حوزه صادرات غیرنفتی قرار دارد باز هم صادرات هفت قلم مستقیماً به تولید نفت وابسته است و اگر بخواهیم اینها را نیز در حوزه درآمدهای نفتی قرار داد میتوان گفت که 80 درصد درآمد ارزی ایران از محل تولید و صادرات نفت و گاز است؛ بنابراین نفت نقش زیادی در حیات اقتصادی ایران دارد.
تنگه هرمز را ببندیم خودمان چکار کنیم!؟
این استاد دانشگاه خوارزمی این موضوع را در پیوند با بحث بستن تنگه هرمز مطرح کرد و گفت: بیش از 90 درصد تجارت ایران یعنی صادرات و واردات از طریق تنگه هرمز انجام میشود؛ بستن این تنگه سناریوهای متعددی دارد که یکی از آنها مینگذاری است که با این کار جریان تجارت برای خود ما نیز بسته خواهد شد.
وی افزود: سناریوی دیگری هم که مطرح میشود این است که به شیوههای مختلفی جریان تجارت برای ایران باز و برای سایرین مسدود گردد که قطعاً این کار موضع منفی بسیاری از کشورهای جهان را در پی خواهد داشت که به سود ما نیست.
میرترابی از تلاش عربستان برای دور زدن خلیج فارس به وسیله خطوط لوله نفتی از سواحل خلیج فارس به بندر ینبع در سواحل دریای سرخ هم اشاره کرد و گفت: عربستان روزانه حدود 7.5 میلیون بشکه تولید نفت دارد و ادعا کرده از طریق این خط لوله قادر است 5 میلیون بشکه نفت را در روز جابجا کند.
وی اظهار کرد: اینکه عربستان واقعاً قادر به چنین کاری هست یا خیر مشخص نیست اما عنوان کرده که این کار به اتمام رسیده و جابجایی این میزان نفت ظرفیتسازی شده و اگر نیاز شود انتقال نفت از این خطوط را آغاز خواهد کرد؛ این موضوع طرح بستن تنگه هرمز را تحت تأثیر قرار داده است اما چیزی که اخیراً برای عربستان ایجاد مشکل کرده فعالیت حوثیها و حملاتی است که بعضاً به تأسیسات نفتی این کشور میشود.
انتهای پیام/