اينجا اما حالوهواي ديگري دارد از سيل خبري نيست؛ اما با هر قطره باراني سيل میهمانان نوروزي پناه ميگيرند. اين روزها مسافران زيادي از دریا، زمین و هوا به جزيره هفتگانه خليج فارس پا گذاشتهاند؛ مسافراني كه تبوتاب سيل را هم با خود دارند.
سيلي كه از شمال تا جنوب را در هم تنيده و هر لحظه بيم آن ميرود كه مسافران جزيره قشم را هم با خود راهي كند. هر قسمتی از جزيره را كه بنگريد، نشاني از مسافران نوروزي به چشم ميخورد كه همه اين جزيره هفتگانه را پر كرده است. قشم پر است از چادرهاي رنگي مسافران كه سطحي مسقف و بلندي را براي اسكان موقت انتخاب كردهاند، هتلها پر شدهاند و گنجايش اين همه مسافر را ندارند اما در کرانههای خلیج فارس که باشی فصل بهار را گم خواهی کرد و چشم بر ماسههای نرم ساحل خواهی دواند تا مگر رد پایی از او بیابی. اينجا چهار فصل بهار است؛ در کرانههای خلیج فارس همه فصلها به رنگ آبی است. آبی رنگ همه فصلهاست نه از سفيدي زمستان خبري است و نه از زردي پاييز. اينجا جزیره قشم است؛ کویری تشنه میان دریای شور با مردمانی صبور.
مردمانی که همه دارايشان هزاران هزار کیلومتر آبی آرام و گرم خلیج فارس است.
مردمانی که هنوز دوست دارند کویر را با شتر طی کنند و دریا را با لنج چوبی؛ لنجهايي که صبورانه در ساحل صف کشیدهاند تا به دل دريا بزنند و منبع درآمدي باشند، ماهيگيري كنند و مسافر به بندر ببرند؛ اما در اين ميان زنان جزيره هم بيكار ننشستهاند حصيربافي و سبدبافي ميكنند نقش حنا ميزنند و صدف درست ميكنند؛ البته كه زندگی مردم جنوب با نخل گره خورده و انگار این مردمان در هیچ کجا دوریاش را طاقت ندارند.
حصیربافی و سبدبافی در جزیره قشم پیشینه طولانی دارد که شاید پیشینهاش برسد به روزی که چشم زنان جزیرتی برای اولینبار به برگهای شاخهشاخه نخل افتاد.
قشم معروف است به دره ستارههايش، ژئوپارك جهانی قشم، سرزمین پر رمز و راز، جزاير نازش، به غار خورمسش، به پارك دلفينهايش و به قلعه پرتغاليهايش؛ در اطراف قلعه پرتغالیهای قشم تعدادی از توپهای جنگی از آن روزگار به یادگار مانده است و خود قلعه مکانی برای گردشگران و البته عبرت کسانی است که به این دیار چشم طمع دارند.