به گزارش اتاق خبر، به نقل از ساعت 24 - حسن روحانی تا پیش از اینکه رئیس دولت در ایران شود یک دوره طولانی را در بالاترین نهادهای امنیتی سپری کرده بود اما در منصب ریاست جمهوری با واقعیتهای بزرگی روبه رو شد که هرگز تصور نمیکرد.
یکی از این واقعیتهای سرسخت در موضوع اقتصاد بود و هست. برخلاف تصوری که سیاستمداران دارند، متغیرهای اقتصادی با همه نرم و سبک بودن اما هرگز تن به خواسته آنها نمیدهد. رفتار هزاران هزار بازیگر اقتصادی در سطوح گوناگون با امیال، اراده و آرزوها و خواستهای خودشان سازگار میشود و کاری به این ندارند که رئیسجمهور چه میخواهد.یک کارگر میخواهد با کمترین ساعت کاری بیشترین مزد را دریافت کند و در همین مسیر میاندیشد و عمل میکند، یک صاحب کارخانه نیز علاقه شدید دارد کمترین مزد را پرداخت کند و کالایش را با بیشترین قیمت در بازار بفروشد و کمترین مالیات را پرداخت کند. یک کشاورز میخواهد گندم یا چغندر یا عدس تولیدی خود را با بالاترین قیمت بفروشد و در مقابل کود، سم و بذر را با کمترین قیمت خریداری کند. این داستان را میتوان برای کارمندان عالی رتبه دولت و کارمندان و مدیران میانی صدها دستگاه دولتی نیز تکرار کرد که هر کدام علاقمندند بیشترین فایده را ببرند و کمترین زحمت را بکشند. رئیس دولت ایران شاید در 6 سال تازه سپری کرده با هیچ کدام از اقشار کارگر، صاحب کارخانه، کشاورز یا مدیر برخورد رودررو نداشته است اما آثار و پیامدهای آن را در عمل و در رفتار متغیرهای اقتصادی دیده است.
روحانی در پیام نوروزی خود در سال 1397 روزهای آفتابی را برای اقتصاد و سیاست ایران ترسیم کرد و تاکید کرد در سال 1397 – همانند سال 1396 – دو هدف کاهش نرخ بیکاری و کاهش نرخ فقر است. روحانی تصریح کرد میخواهیم در سال 1397 و تا پایان دولت دوازدهم مبارزه با فقر ادامه پیدا کند. اما این آرزوی روحانی شوربختانه هرگز عملی نشد و به دلیل از دست رفتن قدرت خرید میلیونها شهروند به دلیل رشد قیمت ارز و قیمت کالاها، فقر گستردهتر شد. آیا رییس جمهور ایران درحالی که درسال 1397 درموقعیت بهتری بود اما با کنارگذاردن دانش اقتصاد روزگار را سخت کرد امسال با علم اقتصاد آشتی می کند؟ نامه اتاق بازرگانی در شماره اسفند ماه خود برخی از اقدامها و تصمیم های ضددانش اقتصاد روحانی را بررسی کرده است که میخوانید
دلار و سرگردانی رئیس
بدون تردید یکی از چالشهای اصلی حسن روحانی به عنوان رئیس دولت در سال 1396 سیاست ارزی بود و این داستان تا آخر اسفند ادامه داشت. درحالیکه در اعضای کابینه به ویژه آنهایی که رفتند با صراحت گفتند توزیع دلار ارزان در فضای داغ بازار آزاد دلار از اندیشههای شخص رئیسجمهور بود اما او در دی ماه 1397 در یک نشست اداری در استان گلستان تاکید کرد: «من به طور شخصی مخالف توزیع هر دلار به قیمت 4200 تومان بودم اما چون 30 اقتصاددان روی آن اجماع داشتند آن را پذیرفتم. بعدها، مسعود نیلی دستیار ارشد اقتصادی رئیسجمهور و یکی از افرادی که در مظان اتهام دلارپاشی بود از رئیسجمهور خواست محتوای مذاکرات روزی که درباره دلار تصمیمگیری شد را به اطلاع افکار عمومی برساند که این کار انجام نشد.
روحانی و واردکنندگان
حسن روحانی در شروع فعالیت تبلیغاتی خود در سال 1392 توانست محمد نهاوندیان رئیس وقت اتاق بازرگانی ایران را همراه خود کند و با استفاده از موقعیت و نفوذ کلام وی همراهی فعالان خصوصی را برای خود دست و پا کند. بر اساس رفتار و به ویژه گفتارهای روحانی وی یک دوره ماه عسل را به ویژه در حرف و نظر با بخش خصوصی داشت و این ماه عسل البته دوام زیادی نداشت و در سال 1397 به مجادله رسید. حسن روحانی رئیس دولت ایران به دلیل نوع نگاه خود یا به دلیل تاثیرپذیری از سیاستهای همکارانش در نهادهای اصلی اقتصاد به ویژه در نیمه دوم سال 1397 یا به دلیل فشارهای سیاسی که از ناحیه رقبا بر او وارد شد سرانجام توپ رشد نرخ تورم را به زمین بازرگانان انداخت و گفت واردکنندگان از دولت و بانک مرکزی دلار 4200 تومانی گرفتند اما با این ارزها کالا وارد نکردند یا وارد کردند و به قیمتهای روز فروختند و این یک عامل اصلی گرانی است.
روحانی و صادرکنندگان
رییسجمهور ایران پس از آنکه بر توزیع دلار به قیمت 4200 تومان اصرار کرد و دید که نتایج خوبی نداشته است و قیمت کالاها همچنان روند فزآینده را تجربه میکنند تلاش کرد نرخ دلار را در بازار آزاد کاهش دهد. یکی از کارهایی که وی کرد و بر روی آن پافشاری میکند اجبار صادرکنندگان به فروش ارزهای حاصل از صادرات به قیمت دولت ساخته در شبکههای نیما و سما است. نیما و سما دو شبکه و دو نهاد تأسیس شده از سوی بانک مرکزی بوده و هستند که برای خریداری ارز صادرکنندگان تأسیس شدند. این نهادهای فنی – اطلاعاتی اما با اقبال صادرکنندگان حتی در سطح صادرکنندگان بزرگ پتروشیمی قرار نگرفت و آنها از این کار امتناع کردند. او تصریح کرد: «امروز در بازار ارز التهاب وجود دارد و بخشی از این التهاب به خاطر آمریکا است، اما من به عنوان رئیس دولت اعلام میکنم بخشی از تنش ها ی بازار ارز ازداخل است. صادرکننده چه دولتی یا خصولتی، ارزی را که باید دراختیار شبکه نیما قرار دهد بعدها ارائه میکند و این کار خیانت به کشور است. حدود 40 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داریم، 6 ماه از سال گذشته است و باید 20 میلیارد دلار به بانک مرکزی و در سامانه نیما میآمد، چقدر آمده؟ بله آنها جنایتکارند و جنایت میکنند اما خودمان چه کردهایم.» به این ترتیب حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور صادرکنندگان را جنایتکار نامید که ارز خود را به شبکه نیما نمیفروشند و موجب میشوند که در درون دولت تغییرات صورت بگیرد.
روحانی و قیمتها
یکی از بزرگترین رخدادهای اقتصاد ایران در سال 1397 در حوزه قیمت نسبی کالاها یا تحولات نرخ دلار بود. نرخ هر دلار آمریکا از نیمه دوم فروردین ماه در خط استارت افزایش قرار گرفت و در یک دوره زمانی کوتاه هر دلار حتی به 19 هزار تومان نیز رسید. نرخ ارز با آمدن همتی به بانک مرکزی تا اندازهای آرام گرفت اما بار دیگر در بهمن ماه در مدارافزایش افتاد. در هر دو مقطع تابستان 1397 و زمستان 1397 تولید و عرضه کالا تحت فشار نرخ ارز در مسیر افزایشی قرار گرفت و شاهد جهش قیمتها بودیم. حسن روحانی اما به جای اینکه این موضوع را به مثابه یک درد درمان ناشدنی از ضعف ریال به پول تلقی کند و راهی برای آرام کردن پرتاب دلار پیدا کند و به ویژه در مواجهه با شهروندان رعایت ناراحتی آنها را کند در یک سخنرانی عمومی گفت قیمت کالاها در ایران در مقایسه با قیمت کالاها در کشورهای دیگر ارزان است و به همین دلیل قاچاق میشود اما این سخن رئیس دولت با انتقاد مواجه شد و شمار زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی سخن وی را غیرکارشناسانه خواندند. روحانی اما توجه نکرد که چگونه است گوشت مرغ و گوشت گوسفند و گوساله از برزیل و استرالیا با هواپیما به تهران میرسد و با قیمت پایینتر عرضه میشوند. رئیسجمهور حسن روحانی بدون توجه به مقایسه دقیق و کارشناسانه قیمتهای نسبی تولید کالا در ایران و سایر کشورها نقد منتقدان را غیرکارشناسی تلقی کرد.
ناشناسی اقتصاد
واقعیت این است که حسن روحانی همانند رئیسجمهور قبلی در شرایط دشوار که قرار گرفت به جای استمداد از اقتصاددانان به مسخره کردن آنها پرداخت و تصریح کرد آنچه در دنیای واقعی میگذرد با آنچه در ذهن اقتصاددانان وجود دارد تفاوت دارد و گفت تئوریهای اقتصاد در شرایط ایران جواب نمیدهد. این داوری روحانی نشان داد که سیاستمداران با هر گرایش و با هر آیندهنگری تابآوری کمی در برابر رخدادهای اقتصادی که خارج از اراده آنها حرکت میکند نشان میدهند و در گفتار و رفتار واکنشهایی نشان میدهند که حاکی از ناشناس بودن تحولات در روندها و اندیشههای اقتصادی است.