
به گزارش اتاق خبر، به نقل از آرمان، با اقدام ایالات متحده آمریکا در خصوص عدم تمدید معافیتهای ۸ کشور از خرید نفت ایران بیشتر تحلیلها به آینده سخت و پیچیده اقتصادی و معیشتی کشور در سال پیش رو اشاره دارد، اما در عین حال برخی از کارشناسان معتقدند که این تحریمها میتواند فرصت خوبی را در اختیار کشور برای تغییر نگاه در ساختار اقتصادی قرار دهد. اما سوال اینجاست که آیا در شرایط بحرانی کنونی اقتصادی میتوان در این رابطه گام برداشت؟ «دیپلماسی ایرانی» برای بررسی این مسأله، گفتوگویی را با محمد کهندل، اقتصاددان و استاد دانشگاه صورت داده است که در ادامه از نظر میگذرانید:
با توجه به عدم تمدید معافیتهای تحریمی ۸ کشور از خرید نفت ایران اساساً اقتصاد و معیشت کشور در سال جاری دچار چه اقتضائاتی خواهد بود؟
باید این نکته را گفت که اقتصاد ایران آنچنان که آمریکا میخواهد، نخواهد شد، چون ابتدا به ساکن مسأله به صفر رساندن فروش نفت ایران در سایه این فشارها عملا امکان تحقق ندارد، در ثانی حتی اگر صادرات و فروش نفت ایران به صفر هم برسد باز ایران تسلیم خواستههای آمریکا نخواهد شد، چون اقتصاد ایران دارای ظرفیتهای بیشماری است که یقینا با یک برنامهریزی دقیق و در عین حال کارآمد میتوان شرایط اقتصادی را به نقطهای رساند که به کاهش و در گام بعدی عدم وابستگی به صنعت نفت را منجر شود. من معتقدم که اتفاقا این تصمیم ایالات متحده آمریکا میتواند یک فرصت بسیار مغتنم را در اختیار ایران قرار دهد تا به صورت جدی از وابستگی به فروش نفت رهایی پیدا کند. اگر ایران به این نقطه برسد، آمریکا و دیگر کشورها دیگر نمیتوانند مسأله فروش نفت را به عنوان اهرم فشار به کار برند.
ولی نکته اینجاست که آیا در کوتاه مدت میتوان وابستگی به فروش نفت را کاهش داد و یا حتی آن را نادیده گرفت؟
بله. این امکان وجود دارد. چرا که مسأله هدفگذاری برای ایجاد اقتصاد بدون نفت از امروز و امسال انجام نگرفته است. ما در سالهای قبل از انقلاب با جمعیتی نزدیک به ۳۶ میلیون نفر حدود ۴ میلیون بشکه نفت صادر میکردیم، ولی در سال ۹۷ با جمعیتی نزدیک 82 میلیون نفر تنها یک تا یک و نیم میلیون بشکه نفت میفروشیم. حتی در مقاطعی ما زیر یک میلیون بشکه نفت صادر کردهایم. پس کاهش فروش 3 میلیون بشکه، آن هم در شرایطی که جمعیت کشور هم بیش از دو برابر شده در طول این سالها روی واقعیت به خود گرفته است. آیا این مسأله نشان از این دارد که جمهوری اسلامی ایران توانسته است به تدریج وابستگی خود را به فروش نفت کاهش دهد؟ پس میتوان باز هم این میزان وابستگی را کاهش داده و حتی آن را به نقطهای رساند که دیگر تأثیری در اقتصاد ایران نداشته باشد. اگر دولت فقط در حوزه ارشادی و نه حوزه حمایت ریالی برنامههای جدی در خصوص تولید صنعتی اجرایی کند، یقین بدانید که میتوان تنها با دریافت مالیات از گروه صنعتی و تولیدی خلأ درآمد حاصل از فروش همین یک میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه نفت را هم پر کرد.
اما شاخص رشد اقتصادی ایران در سال گذشته به منفی 8/3 درصد با احتساب نفت و منفی 9/1 درصد بدون نفت رسیده است. این ارقام رسمی مرکز نشان داد که تحریمها تا چه اندازه اثر خود را بر معیشت و اقتصاد ما داشته است. آیا این ارقام در تقابل با نگاه شما قرار ندارد؟ اساسا در این وضعیت میتوان به سمت کاهش وابستگی به نفت گام برداشت؟
متاسفانه زمانی که دولت مسأله رشد اقتصادی 7/11 درصد را مطرح کرد آن را بر اساس گرهگشایی در فروش نفت بعد از حصول برجام برنامهریزی کرد. یعنی مسأله رشد اقتصادی کشور به درآمدهای حاصل از نفت گره خورد. به عبارت دیگر تمام ادعای دولت در خصوص این رقم برای رشد اقتصادی کشور به واسطه گشایشهای بعد از توافق هستهای بود. لذا در همان زمان مسأله افزایش فروش نفت این باور غلط را ایجاد کرد که میتوان رشد اقتصادی را در این مسیر پیگیری کرد، ولی متاسفانه امروز ما شاهد هستیم که این برنامهریزی غلط دولت شرایط اقتصادی را به اینجا کشانده که ما با رشد منفی اقتصادی روبه رو هستیم، در صورتی که اگر ما در این سالها برای تولید به حمایت جدی از گروه صنعتی کشور برنامههای جدی اعمال میکردیم امروز شاهد این میزان از لطمات اقتصادی نبودیم که چالشهای بیشمار معیشتی را برای کشور فراهم کرده است. ما باید در طول این سالها بسترها و فضای مناسب را به گونهای ایجاد میکردیم که مسأله فروش نفت شاخص رشد اقتصادی تلقی نشود. با این وصف امروز هم در سایه این میزان از رشد منفی باز میتوان در کوتاه مدت و میان مدت به سمت افزایش تولید گام برداشت ولی افسوس که نگاه دولت اینگونه نیست. اگر ما بتوانیم زیرساختها را فعال کنیم بخش خصوصی خواهد توانست شرایط را برای گشایش اقتصادی شکل دهد.
اما مسأله درآمد دولت و وابستگی آن به ارز را چگونه تحلیل میکنید؟
متاسفانه این مسأله اکنون به یکی از چالشهای جدی اقتصاد ایران بدل شده است، چون اقتصاد دولت به گونهای از نگاه مسئولان برنامهریزی شده است که بیشترین وابستگی را به ارز و درآمدهای ارزی دارد. در سایه این میزان از وابستگی به ارز یقینا فضا برای دلال بازی ارزی شکل گرفته و به تبعش سفتهبازیهای ارزی سبب شده است در یکی دو سال اخیر بیشترین لطمات و آسیبها را از این حوزه بر اقتصاد کشور شکل گیرد. پس مادامی که دولت نخواهد در این خصوص کاری انجام دهد متاسفانه باز هم شاهد تکرار تجربیات تلخ سال 97 خواهدیم بود. در سال گذشته دیدید که نوسانات ارز چه بلایی بر معیشت مردم آورد و تورم را به چه نقطهای رساند. برای جلوگیری از این مسأله ما حتی اگر بتوانیم فروش نفت را از طریق بورس انرژی و به صورت ریالی پی بگیریم، تاکید دارم به صورت ریالی، یقینا میتوان مسأله وابستگی به فروش نفت را از طریق ارز کاهش دهیم. در نتیجه هر چقدر بتوانیم در این خصوص موفق عمل کنیم و شرایطی را فراهم شکل دهیم که وابستگی دولت به ارز کاهش پیدا کند، میتوان مسأله سایه سنگین دلار را از روی اقتصاد کشور برداشت. بازهم متاسفانه اینجا نگاه دولت است که این شرایط را برای کشور شکل داده است. به عبارت دیگر اقتصاد ما اکنون وابسته به ارز نیست، بلکه نگاه دولت است که کشور و معیشت را وابسته به دلار و ارز کرده است. ضمن اینکه در حملات اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران که به قول آقای ظریف تروریسم اقتصادی در حال وقوع است نباید در داخل به مشکلات دامن بزنیم و با حمله بیمنطق به دولت سیاهنمایی کنیم.
