از آنجا که جنگ بهنفع هیچکس نخواهد بود، کسی دنبال جنگ در منطقه خلیج فارس نیست. اگر جنگی بین ایران و آمریکا صورت بگیرد که این اتفاق خیلی بعید است، منطقه شاهد چالشهای بسیار جدی خواهد بود. مسئولان هر دو کشور هم تابهحال اعلام کردهاند دنبال جنگ نیستند و جنگی در منطقه اتفاق نمیافتد. البته برخی در منطقه بدشان نمیآید که بین ایران و آمریکا برخوردی صورت بگیرد. اسرائیل، عربستان و امارات دنبال این برخورد هستند. شاید در ظاهر عربستان و امارات اعلام کنند دنبال جنگ آمریکا و ایران نیستند اما این کشورها در این راستا تلاش و آمریکاییها را تحریک کردهاند. درحقیقت بعید به نظر میرسد در گفتارشان صادق باشند. این سیاست اعلامی آنهاست و سیاست اعمالی آنها در راستای این است که فتنه جدیدی در منطقه ایجاد شود و در این مسیر حرکت کردهاند. البته کشورهایی مثل امارات یا عربستان میدانند درگیری آمریکا با ایران هزینههای زیادی برایشان دارد و آنها قطعا در این درگیری احتمالی، درگیر خواهند شد و از این لحاظ نگران هستند. به هر حال حالت نوعی خوف و رجا نسبت به شکلگیری جنگ در منطقه دارند. از یک طرف مشتاق جنگ در منطقه هستند و این جنگ را در راستای منافع خود ارزیابی میکنند اما از طرف دیگر از قدرت ایران در منطقه هم در هراس هستند و میترسند دامنه جنگ، دامنگیرشان شود. در مجموع به نظر میرسد آمریکاییها فعلا در این مرحله، دنبال جنگ نیستند و دنبال این هستند که فشارها را بیشتر کنند و میخواهند از دیپلماسی قایق توپدار علیه ایران استفاده کنند. میخواهند تا جایی که ممکن است فشارها را علیه ایران افزایش دهند تا بتوانند در عرصه دیپلماسی از ایران امتیاز بگیرند. آنها امیدوارند تا با فشار بیشتر، ایران تن به مذاکره دهد اما فشارهای وارده تابهحال، نتیجه عکس داشته و ایران از مذاکره رویگردان بوده و تمایل چندانی نهتنها نسبت به مذاکره نداشته بلکه با فشارهای آمریکا عزمش برای عدم مذاکره و پرهیز از آن جدیتر شده و آمریکا نتوانسته به اهدافش برسد. اما اینکه آیا این فشارها بیشتر از این ادامه مییابد یا خیر، به نظر میرسد که همچنان ادامه داشته باشد. از طرفی به نظر میرسد آمریکا نگران افزایش حضورش در منطقه نیز است که باعث ایجاد نوعی تنش با ایران شود. گاهی اوقات بحران و کنترل مدیریت جنگ از دست خارج میشود و کنترل و مدیریت جنگ دست دو طرفی که به جنگ کشیده میشوند، نیست. در تحلیل جنگهای بزرگ و جهانی میبینیم که بعضا این جنگها پیش آمدهاند و از قبل برنامهای برای درگیری وجود نداشته است. مثلا جرقه جنگ جهانی اول با قتل آرشیدوک فرانتس فردیناند، ولیعهد اتریش به دست یک جوان صرب زده میشود و جنگی آغاز میشود که کشورهای مختلف در اروپا و خارج از قاره اروپا درگیر میشوند. آمریکا تا حدودی نگران این مساله بوده اما دنبال فشار بر ایران نیز است. درواقع ترامپ از یک طرف وعده داده که آمریکا وارد جنگ دیگری در منطقه خاورمیانه نشود و بیشتر سیاست جنگ اقتصادی را دنبال میکند و ورود به عرصه یک جنگ و اقدام نظامی علیه ایران، تبعات منفی برای اقتصاد آمریکا به همراه دارد که با توجه به روحیه ترامپ مطلوبش نیست. از طرف دیگر وعدههای دیگری هم در جریان انتخابات مطرح کرده از جمله اینکه آنچه در ارتباط با ایران است اصلاح کند. برجام را یک توافق بد تلقی کرده و آن را برهم زده و دنبال این است که توافق مطلوب خود را بر ایران تحمیل کند. ترامپ با اینکه انواع فشارها را استفاده کرده ولی به نتیجه نرسیده. از آنجا که استراتژی ترامپ همچنان بر مبنای فشارهای اقتصادی استوار است بعید به نظر میرسد که فعلا برنامهای برای درگیری نظامی با ایران در دستور کار آمریکا باشد. با توجه به روحیات ترامپ در ارتباط با اولویت دادن به مسائل اقتصادی جنگ بین ایران و آمریکا هم یک جنگ اقتصادی خواهد بود. اعلام برخی کشورهای منطقه هم که دنبال جنگ نیستند در این راستاست که جدا از اینکه از تبعات جنگ برای خودشان در هراسند، شاید به این دلیل است که آنها هم نسبت به روحیه ترامپ آشنایی دارند و میدانند که در منطقه به دنبال چیست.
* استاد دانشگاه