به گزارش اتاق خبر، حمید بعیدینژاد سفیر ایران در لندن چند روز پیش در توئیتی نوشت: وزیر خارجه انگلیس در نشست ویژه پارلمان اعلام کرد که بهرغم تنش با ایران در خصوص تانکرهای نفتی انگلیس با سیاستهای آمریکا در برابر ایران مخالف است و لذا به ابتکار ترامپ در مورد تشکیل یک ائتلاف نظامی برای حفاظت از نفتکشها در تنگه هرمز نمیپیوندد و برای حفظ برجام تلاش میکند. در همین رابطه «آرمان ملی» با مهدی مطهرنیا گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
رفتار لندن در قبال مساله اخیر نفتکشها را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظر من نظم نوین جهانی در حال پشت سرگذاشتن دوران گذار است و قصد دارد وارد شکلدهی و آرایش شکلی و محتوایی جدید شود که در آن اتحادیه اروپا، آمریکا و چین رقبای اصلی برای شکلدادن به نظم آینده جهانی هستند، اما گرهی میان سه قدرت بزرگ در شکلدهی به نظم اینده جهانی، در حد فاصل میان تنگه هرمز و خلیج عدن شکل میگیرد و هر سه قدرت جهانی و حتی روسها، فرنسویها و آلمانها بهعنوان اعضای قدرتمند اتحادیه اروپا همچون انگلستان خواهان حضور در این منطقه برای گرفتن امتیازدر بزنگاه تاریخی هستند که از منظر فکری و تجربی احساس میکنند که به آن نزدیک شدهاند. در زمان محمود احمدینژاد و تونی بلر این میوه که امروز اینچنین رسیده شده است به رسیدگی برای چیدن نزدیک نشده بود، لذا اکنون ما شاهد آن هستیم که به بهانه توقیف نفتکش انگلستان زیردریایی اتمی خود را به طرف منطقه خلیج فارس گسیل میدارد. این زمانی است که ایالت متحده آمریکا حجم عظیمی از نیروهای خود را که در تاریخ بیسابقه است در این منطقه گسیل داشتهاند. از سوی دیگر در بحرین تلاش میکند که یک نظم حقوقی جدید در ارتباط با تضمین نقل و انتقال انرژی از تنگه هرمز را به جهان دیکته کند. بدین ترتیب ما شاهد آن هستیم که انگلیسیها حتی در زمان ترزا می که دولت متزلزلی داشت بهرغم ایجاد یک پیمان دوجانبه بین آمریکا و انگلستان در جهت تضمین رفتوآمد کشتیها از تنگه هرمز، در نهایت با توجه به اقدام ایران، وارد بازیای که هماکنون در منطقه وجود دارد، میشوند. بالطبع وجود چنین بهانهای میتواند زمینهپرور حضور نظامی بیشتر انگلستان در منطقه برای افکار عمومی مردم خود از یکسو و از سوی دیگر کشورهای دیگر و لایههای فراملی خود باشد. لذا این از یکسو به بافت موقعیتی انگلستان و از سوی دیگر به بافت زمانی تغییر و تبدل از دوران گذار به نظم نوین جهانی و رقابت کشورهای اروپایی با ایالت متحده آمریکا در ضمن اتحادی که با آمریکا دارند برخورد میکند.
همانطور که میدانید وزرای خارجه آلمان و انگلستان اعلام کردهاند که نمیتوانند از آمریکا پیروی کنند. البته ژاپن نیز از همراهی آمریکا در ائتلاف برای امنیت خلیج فارس سرباز زده است.
ترامپ هم اعلام کرد که بهعنوان رئیسجمهور آمریکا نمیتوانم این وعده را بدهم که ما تضمینکننده امنیت نقل و انتقال انرژی در منطقه خواهیم بود و کشورهای اروپایی خود باید هزینه آن را پرداخت کنند. آمریکا در حال حاضر به نفت صادراتی از تنگه هرمز نیاز ندارد، چراکه به بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده نفت در جهان تبدیل شده و اکنون آمریکا بازار نفت را جبران کرده و تلاش میکند با بالارفتن قیمت نفت در عین تحریم نفتی ایران به سود بیشتری دست پیدا کند. لذا انگلستان مجبور است که خود به میدان بیاید، اما در عین حال که انگلستان به میدان آمده است چنان عجلهای برای حلوفصل مساله نفتکشها از خود نشان نمیدهد، چراکه با حلوفصل آن توسط ایران و بازگشت آن به هر ترتیب بهانهای برای حضور نظامی بیشتر پیدا نمیکند. لذا تمام قدرتهای بزرگ جهانی در دوران گذار نهتنها به فکر حفظ وضع موجود هستند بلکه استفاده بیشتر از وضع موجود برای انجام تغییراتی هستند که بتوانند امتیازات بیشتری در دوره آینده نظم نوین جهانی برای خود به وجود آورند. به نظر من نقطه اصلی گرفتن امتیاز در دوره آینده هندسی جهان قدرت در منطقه خلیج فارس تا خلیج عدن و تنگه بابالمندب رقم میخورد. لذا حضور هرچه بیشتر این کشورها در این منطقه میتواند برگ برندهای برای گرفتن امتیازات بیشتر شود. دولت انگلستان تجربه گرانسنگی در تاریخ روابط بینالملل داراست و از تجارب گذشته نیز برای گرفتن امتیازات آینده بهرهبرداری میکند.
این تغییر رویه انگلستان میتواند به نفع ایران باشد؟
ایران اعلام کرده است که یک نوع انحراف از معیارهای قانونی در قوانین محیط زیستی توسط نفتکش انگلیسی اجرا شده و ایران در چارچوب این قوانین نفتکش فوق را مصادره کرده و در چارچوب قانون است؛ هرچند برخی اعلام کردند که ما باید بگوییم که این یک عمل متقابل در برابر نفتکش ایرانی در جبلالطارق است. بنابراین اگر این امر رخ داده، یک اقدام متقابل در برابر توقیف نفتکش ایران در تنگه جبلالطارق از طرف ایران بهطور رسمی اعلام نشده است و این میتواند تا حدود زیادی موثر در نوع موضعگیری انگلستان باشد.