به گزارش اتاق خبر، تا زمانيکه نتوانيم تعادلي بين توليد، صادرات و واردات برقرار و اين چرخه را درست کنيم، مشکل کاهش ارزش پول ادامه خواهد داشت و هيچ تغييري نخواهد کرد. چه از واحد پولي صفر کم شود چه اضافه، در اين وضعيت تغييري حاصل نميشود. بنابراين به جاي اينکه به واحد پول فکر کنيم بايد سعي کنيم توليد را افزايش بدهيم. وقتي توليد افزايش پيدا کند در نتيجه اشتغال افزايش پيدا ميکند، افزايش توليد و اشتغال شاخصهاي اقتصادي کلان يعني توليد ناخالص داخلي، سرانه و ... را بالا ميبرد، توليد افزايش يابد صادرات بيشتر ميشود، صادرات افزايش يابد ارز وارد کشور ميشود. بالاخره در اينجا ممکن است تعادلي اتفاق بيفتد و بتوان تورم را کنترل کرد. يکي از اصليترين راههاي کنترل تورم، توجه به توليد و اشتغال است، وقتي توليدي صورت نگيرد و اشتغال هم نداشته باشيم، دولت درآمدي ندارد و در اين صورت ناچار به چاپ پول خواهد بود و وقتي پول چاپ کند افزايش نقدينگي و پايه پولي ايجاد ميشود که اينها خود موجب افزايش تورم خواهند شد. تورم بيکاري ايجاد ميکند و بيکاري مجددا دولت را مجبور به چاپ پول ميکند و دقيقا مثل چيزي که در اين سالها اتفاق افتاده و اين سيکل معيوب همچنان ادامه مييابد. دليل اينکه چرا دولت به توليد توجه نميکند اين است که اصولا دولت ما در هيچ زماني به توليد اهميت نداده است و هر زمانيکه پول داشتيم بازرگاني کرده و هيچگاه توليد نکردهايم. اگر در طول زمان به اقتصاد ژاپن و آلمان و خودمان نگاه کنيم و به جلو بيايم و آمارها را در کنار هم قرار دهيم ميبينيم که ما هيچ وقت توليدکننده خوبي نبوديم ولي هرگاه پول داشتيم بازرگاني کرديم يعني پول نفت را داديم جنس وارد و مصرف کرديم. الان مشکل ما اين است که توليد هميشه فداي بازرگاني شده است، چرا؟ به اين دليل که دولت هر زمان پول دارد ميخواهد سريعا دلار را به ريال تبديل کند و براي تبديل دلار به ريال بايد بازرگاني خارجي را توسعه دهد و براي توسعه بازرگاني خارجي بايد کالا وارد و آن را طوري تعرفهگذاري کند که مردم قدرت خريد داشته باشند. در نتيجه مهم نيست که کارخانجات يخچالسازي ما تعطيل شدند، مهم اين است که يخچال چيني با قيمت ارزانتر وارد بازار کنيم تا مردم بخرند و چرخه بازرگاني بچرخد نه چرخه توليد. با اين اقدام چرخه توليد متوقف و کارخانه ارج و آزمايش تعطيل و يخچال ايراني به فراموشي سپرده ميشود و يخچال چيني در خانه مردم جاي ميگيرد. بهجاي اينکه صنايع داخلي خودمان را توسعه بدهيم سادهترين راه اين است که صنايع را رها کرده و بازرگاني کنيم. کاري که هميشه دولتها انجام دادهاند. دولت از محل بازرگاني درآمد بهتر و سريعتري دارد. براي اينکه در بدو ورود کالا در گمرک نه درصد ماليات ارزش افزوده و حقوق و عوارض دولتي بسته به تعرفه کالا را نقدا ميگيرد و وارد خزانه ميکند.
آرمان ملی