به گزارش اتاق خبر، اين طرح که سوي برخي از چهرههاي سياسي و اقتصادي مطرح شده بود موافقان و مخالفان سفت و سختي هم داشت. موافقان که بيشتر خودروسازان بودند ميگفتند که اينکار ميتواند به رشد توليد و سرمايهگذاري و تامين منابع آنها کمک کند ولي مخالفان معتقد بودند در شرايطي که خودروسازان نميتوانند عرضه و تقاضا را پاسخ دهند و به تعادل برسانند و اقتصاد نابسامان است اين کار روشي غلط براي مديريت بحران در اين صنعت است و ميتواند آسيب بيشتري به مردم وارد کند. با همه اين بحثها تصميم نهايي اعلام شد رئيس شوراي رقابت از منتفيشدن اين طرح خبر داد. در همين رابطه «آرمانملي» گفتوگويي با فربد زاوه، کارشناس صنعت خودرو، داشته که در ادامه ميخوانيد.
طرحي مطرح شد تا براساس آن خودروسازان بتوانند محصولاتشان را به بورس عرضه کنند، حالا بنا به دلايل مختلفي مثل اينکه عرضه و تقاضا با هم برابر نيست و توان خودروسازي نميتواند پاسخگوي نيازها باشد، فعلا منتفي شده است. چرا چنين طرحي مطرح ميشود؟
بهنظر من عرضه خودرو در بورس لجاجت است براي اينکه اثبات کنند حرفي که درباره قيمتگذاري زده شده و شکست خورده، درست بوده است. اين يکي از خواص سياستمداراني است که مبتني بر درآمدهاي نفتي قدرت ميگيرند و نياز به تحول و کارآمدي ندارند. وقتي اين درآمدها از بين ميرود همچنان با لجاجت سعي ميکنند سيستم را به شکل نادرستي مديريت کنند و متعاقبا همه چيز دچار بحران ميشود. الان در حوزه خودرو هم همين اتفاق افتاده است. واقعيت اين است که ارتزاق وزارت صنعت، شوراي رقابت، سازمان حمايت و تمام نهادهاي درگير اين موضوع از جمله قطعهسازان و خودروسازان از محل بودجه نفتي بوده است. حالا که اين ارتزاق قطع شده سعي در ارائه راهحل جديد هستند که با با اين راهحلها مشکلي را حل کنند که حل نخواهد شد. عرضه خودرو در بورس فرقي با عرضه در بازار و قيمت روز بازار ندارد با اين تفاوت سازوکار اين کار را هم ندارد درحاليکه بازار سنتي اين سازوکار را دارد و به همين دليل هم در هيچ جاي دنيا خودرو را در بورس عرضه نميکنند خودرو را قيمتگذاري ميکنند، اگر مردم بخواهند ميخرند و انحصار را رفع ميکنند. ميتوان با پيشفرض انحصار مشکلات را حل کرد. بنابراين اين روش اجرايي نبوده و منتفي شدن آن زياني ندارد و اتفاقا اجرا شدن آن زيان زيادي داشت.
عرضه خودرو در بورس آيا با محدوديتهايي هم ميتوانست همراه باشد يا دلالبازي و از اين دست اتفاقاتي که در بازار خودرو شاهد هستيم؟
حرف و حديثهاي زيادي در اين طرح وجود داشت، مثلا اگر يک نفر وارد بورس ميشد و پنج هزار خودرو ميخريد آيا فردا به جرم اختلال در بازار خودرو محاکمه نميشد؟ يا مثلا کسي يک خودرو ميخواهد بايد از بورس ميخريد؟ اين يک طرح ناکارآمد و فکر نشده بود که منتفي شد.
با وجود اشکالاتي که به اين طرح وارد شده موافقاني هم در دولت و هم در بين خودروسازان داشته که آنها معتقد بودند که با اين کار سرمايه اوليه يا سرمايه مورد نياز خودروسازها براي افزايش توليد تامين ميشده، چرا چنين نگاهي به اين طرح شده است؟
خودروسازان از بازار عادي هم ميتوانند سرمايه مورد نياز خود را تامين کنند، چرا اينکار را نميکنند؟ چرا برخي به مفيد بودن اين طرح اصرار دارند؟ مسلما همانطور که گفتم از لجاجت، براي اينکه وزارت صمت، شوراي رقابت، رئيس جمهور لجوج هستند، وقتي يک راهکار عادي وجود دارد ولي آن را قبول نميکنند، همين اتفاق ميافتد.
با توجه به اينکه خودروسازي از گذشته مشکلات زيادي داشته و دارد و به ارز وابسته است، چه کاري ميتوان براي بهبود وضعيت اين صنعت انجام داد؟
همه اقتصاد ايران، اقتصاد نفتي است و زمانيکه نفت در آن تزريق نشود، اقتصاد به هم ميريزد و زمانيکه نفت فروخته ميشود هم نيازي به مديران آگاه نيست چون نفت همه چيز را درست ميکند، وقتي نفت نيست معلوم است که مدير ناآگاه نميتواند وضعيت را بدون نفت اداره کند. سازمان برنامه و بودجه اعلام کرده که تنها هشت درصد درآمدهاي نفتي کشور محقق شده است و ديگر يک قطره هم نميتوان فروخت، پس چطور آن را در بودجه ديده است؟ وقتي دقت برنامهريزي کشور در حد هشت درصد است يعني در اين حوزه نقص وجود دارد. اگر دولت از بانک مرکزي استقراض نميکند چرا نقدينگي و پايه پولي زياد ميشود؟ مشکل اين است که مديران اقتصادي به مدت 70 سال عادت کردهاند که از چاه ويل ثروتي بهنام نفت تغذيه کنند و حالا که اين ثروت مانند قبل وجود ندارد اين مديران قادر به مديريت اقتصاد بدون نفت نيستند. شايد برخي معتقد باشند که در حال حاضر اقتصاد بدون نفت اداره ميشود ولي مردم عادي چنين نظري ندارند.
به طور کلي اگر خودروسازي با لجاجتي که وجود داشت، وارد بورس ميشد چه اتفاقي ميافتاد؟
با ورود خودرو به بورس کالا احتمالا بايد شاهد تيرهتر و فاسدتر شدن اين بورس ميبوديم و اتفاق ديگري در آن نميافتاد. احتمالا مانند فولاد خودرو سهميهبندي ميشد و خريداران بايد ثابت ميکردند که تا کنون خودرو نخريدند و رويهاي که در بازار و فروش فوري و ثبت نام و ... وجود داشت در اين بورس هم رقم ميخورد. در مورد بورس سهام واقعيت اين است فقط تورم وارد آن شده است، شاخص قيمتها در کل اقتصاد ايران ظرف دو سال گذشته بهطور متوسط پنج برابر و در برخي موارد 10 تا 12 برابر شده است. معناي اين اتفاق رشد بورس نيست و معناي آن اين است که ارزش همه کالاها يک عدد ثابتي است. ارزش ذاتي را ميتواند با مثلا هزار واحد پولي يا يک ميليون واحد پولي شمارش کرد. وقتي تعداد ثابت است و با يک ميليون واحد شمار ميشود شاخص قيمت هزار برابر زماني ميشود که با هزار واحد شمارش صورت ميگيرد. مثلا در کشور عنوان شاخص نرخ ارز حدود 10 برابر درهم است ولي همه قيمتها يک دهم قيمتها در امارات است. يعني هر چيزي در امارات 10 درهم است در عمان يک ريال است. در مورد اقتصاد ايران هم همين است تا زمانيکه رشد اقتصادي براي بزرگ شدن کيک اقتصادي وجود ندارد، سهمدهي اقتصاد کند شده و رشد منفي نه و شش داشتيم ولي پايه پولي پنج برابر شده نشان ميدهد که قيمتها افزايش خواهد يافت. اينها اصول اوليه اقتصاد است.