Performancing Metrics

برخی فکر می‌کنند قرار است از آسمان تهران دلار ببارد! | اتاق خبر
کد خبر: 447708
تاریخ انتشار: 4 بهمن 1399 - 13:32
گفت‌وگو با مسعود دانشمند، دبيرکل خانه اقتصاد ايران
اقتصاد کشور ما درگير مشکلات عديده‌اي است که به دلايل مختلفي ايجاد شده و به همين دليل هم برطرف‌شدن آن نيازمند هماهنگي بين دستگاه‌ها و سازمان‌هاست.

به گزارش اتاق خبر، هرچند که بانک مرکزي سياست‌هاي پولي و مالي را تنظيم مي‌کند، اما به‌تنهايي قادر به کنترل همه‌ امور نخواهد بود و نيست. در همين زمينه،‌ «آرمان‌ملي» گفت‌وگويي با مسعود دانشمند، دبيرکل خانه اقتصاد ايران، داشته که در ادامه مي‌خوانيد.

رئيس کل بانک مرکزي ايران گفته با توجه به اقداماتي که اين بانک انجام داده دلار به 50 هزار تومان و به تورم 120 تا 150 درصد نرسيد، ارزيابي شما از عملکرد اقدامات بانک مرکزي چگونه است؟

اين در شأن و شخصيت بانک مرکزي نيست که چنين صحبت‌هايي را مطرح کند، بانک مرکزي، مدير بازار پولي است و بازار پولي، بازار سرمايه و توليد بخش‌هاي مختلف اقتصاد کشور هستند و يک نفر نمي‌تواند بگويد چون بازار پولي را مديريت مي‌کنم پس تورم را کنترل کردم! اينگونه نيست. تورم به عوامل مختلفي بستگي دارد که عمده مساله آن توليد است. اگر توليد به تبع آن اشتغال داشته باشيم و مردم امکان خريد کالا داشته باشند، آن زمان است که مي‌توان گفت اقتصاد رونق گرفته است.

با توجه به اينکه وضعيت اشتغال، تورم و ساير بخش‌ها در اقتصاد چندان مناسب نيست، چه اقداماتي مي‌توان براي رونق توليد انجام داد؟

ما بايد فقط و فقط بر رشد توليد تمرکز داشته باشيم،‌ اينکه مرکزي مي‌تواند ابزارهاي مالي و پولي را به گونه‌اي تعريف کند که در جهت ارتقا و افزايش توليد و به‌تبع آن افزايش اشتغال در کشور باشد،‌ مي‌توان گفت بانک مرکزي مي‌تواند چنين کاري را انجام دهد به شرطي که نيت و اراده‌ و هماهنگي‌اي بين اين بانک و وزارت صمت براي افزايش و رونق توليد وجود داشته باشد. براي رسيدن به اين نقطه هم نياز به ابزار است که بازرگاني خارجي، بازار پول، سرمايه در گردش واحدهاي توليدي و سياست‌هاي ارزي از جمله اين ابزارها به‌شمار مي‌روند، هماهنگي بين اين ابزارها بايد اتفاق بيفتد تا بتوان تورم را کنترل کرد، سوال من اين است که اگر بانک مرکزي مي‌توانسته دلار 50000 توماني را به تعبيري به 21 هزار تومان برساند چرا زمانيکه به سمت 30 يا 40 هزار تومان مي‌رفت جلوي آن را نگرفت؟ اگر مي‌تواند چرا آن زمان اين کار را نکرد؟ اگر نمي‌تواند الان هم نمي‌تواند!

آيا اين صحبت‌ها تاثيري در کنترل تنش و جو رواني بازارها دارد؟

جو‌هاي رواني و هيجاني يکي دو روز در بازار اثرگذار است و بعد از اين مدت باز هم مردم به شرايط قبلي برمي‌گردند، مثل جو هيجاني انتخاب بايدن که هنوز هم ادامه دارد و برخي فکر مي‌کنند که قرار است از آسمان تهران دلار ببارد! اصلا چنين خبرهايي نيست. ما بايد منطقي به قضايا نگاه کنيم. چيزي را که بايد به‌عنوان واقعيت درنظر بگيريم اين است که نبايد متوهم بود، رئيس‌جمهوري آمريکا، رئيس‌جمهوري آمريکاست، رئيس‌جمهوري ايران نيست! او بايد براي منافع ملت خودش کار کند کمااينکه رئيس‌جمهور ما هم بايد براي ملت خودش کار کند و غير از اين هم نيست، ممکن است که جايي منافع ما و آنها خط مشترک پيدا کنند که اگر بتوانيم خيلي زيرکانه بازي کنيم مي‌توانيم منافع بيشتري براي خودمان به‌دست بياوريم. وگرنه چه فرقي مي‌کند! عراق، پاکستان، افغانستان، ترکمنستان، آذربايجان، ارمنستان، ترکيه، کويت، عمان، امارات، قطر يا بحرين در کنار خليج فارس همسايه ما هستند که هر کدام در روابط با ما سعي مي‌کنند، منافع بيشتري براي مردم خودشان کسب کنند ما هم بايد براي مردم خودمان کسب کنيم. بنابراين اينکه فکر کنيم رئيس‌جمهوري آمريکا عوض شده و همه زندگي ما تغيير مي‌کند و غيره،‌ اصلا از اين خبرها نيست و نبايد وعده‌هاي بي‌خودي به خودمان و مردم بدهيم. کاري که ما بايد بکنيم اين است که توليد را تقويت کنيم تا اشتغال رشد کند. به زبان ساده در‌نظر بگيريد در يک خانواده پنج نفري يک نفر کار يا توليد مي‌کند پنج نفر هزينه مي‌کنند، اگر اشتغال در کشور افزايش پيدا کند در همين خانواده پنج نفري دو نفر کار کنند يعني دو نفر توليد و و پنج نفر مصرف مي‌کنند، فکر کنيد فردي که کار مي‌کند ماهي 10 ميليون تومان حقوق بگيرد، اين 10 ميليون خرج پنج نفر مي‌شود يعني نفري دو ميليون تومان براي هزينه‌کرد خواهند داشت که شامل موارد مختلف هزينه‌هاي سبد خانوار، آموزش و بهداشت و درمان مي‌شود، فکر کنيد که در همين خانه دو نفر سرکار بروند يعني 20 ميليون دريافت کنند،‌ پس بنابراين نفري چهار ميليون تومان براي هزينه‌کرد، دارند. وقتي پول بيشتري داشته باشند کالاي بيشتري مي‌خرند، وقتي کالاي بيشتري بخرند،‌ چرخه اقتصادي در بازار شروع به حرکت مي‌کند و از حالت رکود که اقتصاد دارد،‌ خارج مي‌شود. وقتي سرعت توليد افزايش پيدا مي‌کند طبيعتا قيمت‌ها کاهش پيدا خواهد کرد، يعني واحد توليدي اگر با 100 درصد ظرفيت خود کار کند قيمت تمام شده‌شان کاهش پيدا مي‌کند و زمانيکه اين اتفاق رخ دهد قيمت‌ها در بازار کاهش مي‌يابد در نتيجه قدرت خريد مردم بيشتر مي‌شود و بيشتر مي‌خرند، اين چرخه باعث مي‌شود که خودش، خودش را تقويت کند و با سرعت بيشتري بچرخد.

بانک مرکزي بارها و بارها در مورد کنترل نقدينگي که به رشد تورم انجاميده صحبت کرده و بارها گفته شده اين نقدينگي بايد به سمت توليد هدايت شود ولي اينطور نشده است،‌ در رسيدن نقدينگي به توليد، مشکل کجاست؟ آيا مشکل از مسير، سيستم يا بانک‌هاست؟

قانون شوراي پول و اعتبار و بانک مرکزي همين است، از همان ابتداي انقلاب و جنگ تحميلي ما هر ساله رشد نقدينگي قابل توجهي داشتيم و اين ارتباطي به حسن روحاني، احمدي‌نژاد و ... هم ندارد و هميشه در اين سال‌ها اين موضوع وجود داشته است. هيچ سالي هم اين نقدينگي به توليد اختصاص پيدا نکرده است. مشکل اصلي در اين زمينه اين است که سيستم بانکي ما مشکل دارد. دليل اينکه چرا نقدينگي به سمت توليد نرفته اين است که به دليل نبود سياست همگن و متوازن اين پول به معوقه تبديل مي‌شود. اشکال معوقه شدن اين است که پول به نظام بانکي برنمي‌گردد! پولي که از بانک خارج مي‌شود بايد به بانک برگردد و در چرخه قرار بگيرد.

 
نظرات
ADS
ADS
پربازدید