Performancing Metrics

اموال نامشروع بود/ از واژه مصادره استفاده نکنید | اتاق خبر
کد خبر: 8411
تاریخ انتشار: 27 مهر 1390 - 11:43
اتاق نیوز- علینقی خاموشی رییس سابق اتاق ایران که بیش از 27 سال بر مسند ریاست بزرگترین تشکل مدنی اتاق ایران بود  و البته چهره ای که خیلی ها  شاید به اشتباه وی را سنتی بازار می نامند این روزها به میز مدیریتی خود در شرکت سرمایه گذاری ایرانیان تکیه زده و همه تلاشش بر این است که سهم خود از شکوفایی اقتصاد ملی را افزایش دهد. او نه تنها خسته نیست بلکه ایده های جدیدی برای سرمایه گذاری و ورود به بخش های جدید اشتغالزایی در سر دارد. خاموشی به فضای سرمایه داری و ارزش بودن ثروت بسیار خوشبین است و می گوید با ابلاغ سیاستهای اصل 44 فضا عوض شده و دیگر از هجمه های سنگین مقطع انقلاب  مبنی بر ضد ارزش بودن ثروت و سرمایه داری خبری نیست. وی کارشناسی دانشگاه تکنولوژی بلکبرن را در کارنامه علمی خود دارد و هم اکنون علاوه بر شرکت سرمایه گذاری ایرانیان که در واقع هلدینگی برای مشارکت در خرید شرکت های در حال واگذاریست؛ سهم عمده ای از شرکت بازرگانی پتروشیمی را نیز در اختیار گرفته و در حوزه تولید نیز ریاست کارخانه های  پوشاک مطهری و جامه،  را بر عهده دارد درابتدا می خواهیم نظر شما را درباره اخلاق سرمایه داری ازنگاه بازاربدانیم واینکه آیا ازمیان رویکرد سنتی ویا مدرن به بازار در شرایط فعلی کدام یک بهتر است و دیدگاه اسلام در این خصوص چه قدر تاثیر گذاری داشته است؟ موضوع سرمایه وسرمایه داری واصولا دارا بودن دردین اسلام وعقاید اسلامی ما ناپسند نیست وحتی افراد به کاروتلاش هم تشویق شده اندتاعلاوه بر برآورده کردن احتیاجات اجتماع خود؛ازاین مقوله استفاده برده وبه سود بیاندیشند.معتقدم اگرازین زاویه به آیات قرآنی نگاه کنیم کیفیت ثروت ونحوه مصرف مطرح است که نگاه بازار هم همین بوده وبرگرفته از آموزشهای دینی است؛یعنی ثروتی که افراد به دست می آورند ازچه راهی به دست آمده؟حلال است یا حرام ویا احیانا مکروه. بنابراین دراسلام مقدار ثروت مطرح نیست بلکه کیفیت آن اهمیت دارد وحتی نگاه دینی به ثروت درنحوه هزینه کردن آن هم اهمیت داشته وآن را امانتی در دست صاحبان ثروت می داند.واین که ثروت را درچه راهی خرج کنیم نیز مهم است.چنانچه درراه انفاق وشکوفایی خدمات اجتماعی واقتصادی باشدکه نتایج خوبی خواهدداشت اما اگردرامورغیرمشروع مثل قمار،رباوامثال آن باشد مصرف حرام است. خب درشرایط فعلی علاوه بر نگاه دینی چه رویکردی به مقوله ثروت در کشورمان می بینید؟ دیدگاه دیگری که وجوددارد از نظراخلاقی و روشی است که ازآیات قرآن استخراج می شودبه این مفهوم که داشتن ثروت برای اشخاص تکبرونخوت نسبت به دیگران به دنبال داشته باشدکه درآیات مختلف قرآن مضموم ذکر شده است. البته درادبیات امروزی ازآن به عنوان اختلاف طبقاتی تعبیر می شود ودروافع فخرفروشی داراها نسبت به ندارهارا درجامعه باب می کندکه ازدیداخلاق سرمایه داری است وباکمیت هم سروکارندارد. ازسویی اخلاق سرمایه داری وثروت ازدیداسلام علاوه برحقوق واجبه ازخمس وذکات نیزتشکیل شده که درزمان خودبایدازسوی صاحبان ثروت پرداخت شود.ازسویی مضوع انفاق به مفهوم کوک به همنوعان نیزازاهمیت بالایی برخوردار است که دلیل مستحب بودن آن نیز درواقع انسان سازی است. همانگونه که می دانید در سالهای قبل وبعدازانقلاب اقداماتی درخصوص دستگیری و مصادره برخی اموال سرمایه داران صورت گرفت ونگاه چپ سوسیالیستی ازاول انقلاب تااواخردهه 90هم حاکم بوده است.لطفابفرماییدنظرشمادراین زمینه چیست وآیامبارزه باسرمایه دار هایی که بعضابه آنهازالوصفت نیزخطاب می شد ازدهه70 به بعدتغییرکرده است؟ درباره اتفاقاتی که قبل وبعدازانقلاب افتاده است بایدبگویم که یکی ازوظایف اصلی حکومت اسلامی ایجاد عدالت دراجتماع ورسیدگی به حقوق صنایع شده وازمردم است.بنابراین اگردرحکومت اسلامی مشاهده واثبات شدکه بنده به عنوان سرمایه گذاربه حقوق کسی تجاوز کرده ام وطرف مقابل من قدرت بازپسگیری حقوق خودراندارد،این وظیفه حکومت اسلامی است که حق اوراازمن بازستاند.البته این مطلب تنهادراسلام مطرح نیست بلکه درقوانین بسیاری ازکشورها هم موجوداست.برای مثال دراسلام ثروتی که ازطریق رباکسب شودبرای صاحب ثروت مالکیت نمی آوردودرچنین شرایطی اگربرای حکومت اثبات شودثروت را ازمن می گیردوبه صاحبانش مستردمی کندویا چنانچه ثروت ازراه رشوه دادن یادزدی وغیره جمع شده باشد بازهم مالکیتی برآن مطرح نیست وچنانچه صاحب اصلی ثروت مشخص نشوداین ثروت به انفال وغیره تعلق می گیرد. حال درمقطع انقلاب هم اموال نامشروعی دردست یک عده ای بودکه بخشی ازآنها باتکیه براجرای فانون توسعه حفاظت صنایع وبخش دیگری هم از طریق دادگاههای انقلاب استرداداموال شد.به این معناکه اموال وزمین های نامشروعی که من مالکش نبودم مسترد شدبنابراین بهتراست واژه مصادره رابکارنبریم. بنابراین می توان نتیجه گرفت که روش اتخاذشده راتاییدمی کنید. این روش درانقلاب حالت انفلابی به خودگرفته بودامانکته اینجاست که روش مذکوردراسلام پیش بینی شده وحتی هم اکنون هم درجمهوری اسلامی اگردولت ودادگاه بااسنادی به این نتیجه برسندکه اموال بنده نامشروع است وظیفه دارد که مستردکند. درزمان انقلاب؛تقریبا یکسال قبل ازپیروزی انقلاب اسلامی ؛لیست بلندبالایی ازسوی کارمندان بانک مرکزی منتشرشدکه حاوی اسامی افرادی بود که پولهای کلانی راتحت عنوان انتقال سرمایه ازکشورخارج کرده بودند.درهرصورت بنده معتقدم که مشخص شدن تکلیف این اموال جزءلاینفک انقالاب بود.برای مثال مشروب فروشی ها،کاباره ها،قمارخانه ها وفعالیت هایی که ازنظر اسلام مالکیت نمی آوردبسته شدوتاحدممکن نیز نسبت به استرداداموال نامشروع اقدام شود. فضای سرمابه گذاری وسرمایه داری بعدازانقلاب راچگونه ارزیابی می کنید؟ طبیعی است که هرچه ازکانون انقلاب دورشدیم قاعدتااقداماتی چون استرداداموال وغیره کمترشدودیگرباحجم عظیم روبرونبود.ازسویی دادگاههای انقلاب هم روبه کمترشدن گذاشت وعادی شدکه البته معتقدم این احکام حتی زمان رژیم سابق هم اجرامی شدوچون ازنظراسلامی مشخص بود که چه چیزی حلال است وچه چیزی حرام بنابراین اقدامات صورت گرفته تنهابه خاطروقوع انقلاب نبود. البته هدفگیری وراهبرداینست که قوانین اسلامی به صورت دقیق اجراشوداما نمی توان انکارکردکه دراجرا شاید اشتباهاتی رخ دهدکه دراین خصوص هم قانون راه را بازگذاشته که درصورت بروز مشکل به سازمان دیگری شکایت شده وموضوع موردبررسی قرارگیرد.خب آقای خاموشی اسلام که نگاه سوسیالیستی نداردوقطعااگربخواهیم بین سوسیالیست ولیبرال هم یکی راانتخاب کنیم قطعادرتعالیم اسلامی به لیبرال بیشتراشاره شده وثروت وبخش خصوصی وحاکمیت فردی محترم شمرده شده است امابه نظرمی آیددرزمان انقلاب به این نکته توجه کمتری صورت گرفته است؛ نظر شما چیست؟ از لحاظ اقتصادی انقلاب ماحل مختلفی را طی کرد و معتقدم در مقطعی که اوج آن بود اقتصاد به مرحله سیاسی وارد شد و دیگر بحث دین و مذهب مطرح نبود و اگر هم در جایی به عنوان مذهب به مقوله ثروت و اقتصاد ورود پیدا می کردند بحث سیاسی- مذهبی بود. این شرایط ا باید اینگونه توضیح دهم که جامعه ما در مقطع انقلاب با ایدئولوژیهای متنوعی روبرو بود که همگی در سرنگونی نظام سلطنتی هم عقیده و هم نظر بودند. برای مثال سوسیالیستها، لیبرال¬ها، کمونیست¬ها، منافقین، ملی گراها و مذهبی ها همگی با رهبر انقلاب مدیریت شدند. به عبارتی گروه منسجم یا مقتدری نبود که رژیم سلطنتی را نابود کرد بلکه جمعی از همه گروهها بود که هدف مشترکی را دنبال می¬کردند. سپس هم با رهبری امام خمینی(ره) گروه مذهبی به آرامی برای پیاده کردن نظام الامی قدرت گرفت و منسجم شد. لذا در اوایل انقلاب در داخل کشور با افکار مسمومی از طرف گروههای مختلف روبرو بودیم، برای مثال هنوز انقلاب به سرانجام نرسیده بود که برروی در و دیوار شهر می نوشتند که " تجارت خارجی ملی باید گردد"!  حال اینکه چه کسی این فکر را ترویج می داد و یا نفوذ کدام فکر بود؟ کسی نمی دانست.! از سویی شعارهای شدید چند سرمایه داری مینی بر اینکه اصلا" وجود سرمایه دار نیاز نیست! نیز در کشور باب شد. در این خصوص به یادم هست که در یک میتینگ بنی صدر در دانشگاه شریف که مجاهدین برای وی ترتیب داده بودند و اطراف خیابان هم بسته بود و ما هم بالاجبار شنونده بودیم؛ بنی صدر با هیجانات خاصی فریاد می¬زدند این لیوانی که در دست من است از چه چیزی تشکیل شده است؟ معلوم است یکی سیلیس و بعدی زحمت کارگر! پس سرمایه دار این وسط چه می گوید؟ جمعیت هم هورا می کشیدند که بعد هم همین فرد مدتی رئیس جمهور شد. بنابر این افکار مختلف و متنوع بود و رهبر اسلامی باید جامعه را آرام می کرد در حالیکه پایه با شعارهایی شروع شد که قطعا" پایه اصلی نظام اسلامی نبود و ارزش و ضد ارزش¬هایی هم در جامعه رایج شد که برای گرفتن میدان از دیگر گروهها بود و کاربرد دیگری نداشت اما همین کاربرد های کاخ نشین و کوخ نشین و یا توب قانون حفاظت در شورای انقلاب در جامعه ریشه دوانید که متاسفانه با بیش از آمدن جنگ تحمیلی فرصتی برای حل آن داده نشد. لذا مجبور بودیم که در مقابل برخی چیزها سکوت کنیم، چون در چند جبهه به طور همزمان نمی شد جنگید اما همانگونه که می دانیم به تدریج از برنامه اول ، دوم، سوم و چهارم توسعه تندروی اصلاح شد. -اما باز هم می بینیم که در ایران سال 90 هم هنوز نگاه به پولدارها خوب نیست در حالیکه سرمایه داران هم گله مند هستند که ما کارآفرین هستیم و باید محترم شمرده شویم؟ در حال حاضر در شرایطی به سر می بریم که طبق ابلاغیه مقام معظم رهبری داشتن ثروت ارزش است. البته ثروتی که در خدمت جامعه باشد؛ به این معنا که هر کس سهم بیشتری در اقتصاد ملی داشته باشداز ارزش بالاتری برخوردار است ئو محترم شمرده می شود. هر کس شغل بیشتری ایجاد کند و مردم  در زیر سایه سرمایه وی فعالیت و اشتغال داشته باشند ارزشمند است. معتقدم که در شرایط حاضر دیگر سرمایه گذار باید مفتخر باشد که تمام سازمانهای دولتی به وی احترام می گذارند و جایگاه خاص و ارزشمند خود را در اجتماع پیدا  می کند. اما همین افکار و عقاید هم هنوز در گوشه کنار جامعه مخالف خونه¬هایی هم دارد. آقای خاموشی شما می گوید شرایط برای سرمایه داران بهتر شده است اما من مثالی می زنم؛ اگر به خاطر داشته باشید چندی پیش گزارشی از 30 میلیاردر کشور منتشر شد که در آن چهره­های معروف کارآفرینی معرفی شده بودند. اما شما هم می دانید که کنش ها و عکس العمل­های نه چندان مطلوبی یافت؟! خب، آن موضوع کلا" دروغ بود. پشت پرده آن را هم خوب می دانم. نکته اینجاست که من خاموشی از این نمی ترسم که سهام عهده شرکت سرمایه گذاری ایران یا بازرگانی پتروشیمی را دارم. از این ناراحت  می شوم که دروغ بنویسند، یعنی یک عدد نوشته و جلوی آن صفرهای متعدد قرار دهند. به هر حال اینکه به دست آوردن اطلاعات مشکل است دلیل کافی برای دروغ نوشتن هم نیست. با همه این تفاسیر در حال حاضر شرایط برای انتشار لیست ها یا اقدام شبیه به این چندان هم آماده نیست. اما دستگاه امنیتی کشور قرار است از سرمایه و سرمایه گذار حمایت و دفاع کند که اگر درست باشد ترس هم معنایی نخواهد داشت. یعنی شما به عنوان یک سرمایه گذار و کارآفرین با انتشار چنین مطالبی که معرف کارآفرینان و سرمایه گذاران باشد مخالفید؟ صحت و سقم مطالب در بسیاری موارد در کشورمان مخدوش بوده اما اگر صحت مطالب روشن باشد و روشن هم بیان شود تبعاتش هم کمتر خواهد بود. مطالب و دارایی¬های همه شرکت¬ها روزنامه رسمی     می شود و چیز مخفی وجود ندارد اما بحث بر سراینست که این مطالب چگونه بیان می¬شود. برای مثال     می نویسند که: " فلان آقا اینقدر دارایی دارد در حالی که زیر دستانش گرسنه هستند!" این یک تخریب است و باید جلوی آن گرفته شود و اگر سرمایه دار هم تمایلی به بیان خیلی چیزها ندارد؛ علت آن ریشه در جلوگیری از تخریب است اما اگر تعریف شود کسی بدش نمی آید. بنابراین، این نحوه برخورد است که اهمیت دارد. پرداخت مالیات یا فرار مالیاتی را چگونه می بینید؟ آیا قبول دارید که فرار مالیاتی صاحبان ثروت در کشور ما آمار بالایی دارد؟ سیستم مالیاتی ما اشتباه است. به این معنا که پیدا کردن مشتری¬های مالیاتی ضعیف است. در سیستم گردش اقتصادی به لحاظ قانونی ابزارهایی برای شناسایی مالیات دهندگان پیش بینی شده اما استفاده نمی شود، در واقع سیستم شفاف نیست واقتصاد زیرزمینی درصد بالایی دارد و قاچاق هنگامه می کند که همگی جزو ضایعات اقتصادی است. برای مثال در حال حاضر 20 سال است که نصب اتیکت قیمت برروی کالاها و صدور فاکتور فروش اجباریست اما پیاده نشده است و سیستم کنترل و نظارت بر روند اجرای مالیات بر ارزش افزوده نیز با مشکل و نارسایی مواجه است. قطعا" اگر کنترل ها افزایش یابد فرار مالیاتی به شدت کاهش خواهد یافت. از سویی اگر مشخص شود که کسی فرار مالیاتی داشته است باید برخورد محکمتری با وی صورت گیرد. برای مثال در حال حاضر در آمریکا چه بسیار کسانی هستند که به دلیل فرار مالیاتی حق ورود به کشور از آنها سلب شده است. ستاره بختیاری ـ همشهری ماه
مطالب مرتبط
نظرات
ADS
ADS
پربازدید