اتاق خبر: امروزه گردشگری به عنوان یک صنعت درآمدزا در دنیا مطرح است و رشد سریع جهانگردی به مثابه صنعت موجب شده تا بسیاری از کشورها، جهانگردی را مولفه مهمی در رشد و توسعه اقتصاد ملی بنگرند.
پدیده گردشگری که به قدمت تاریخ بشر سابقه دارد از ابعاد مختلف مورد توجه مراکز علمی و پژوهشی قرار گرفته است و به قدری گردشگری و جهانگردی دارای زوایای ناشناخته است که دانشمندان و صاحبنطران این عرصه در پیشناخت ماهیت این پدیده بشری برآمدهاند.
درباره اهمیت و ضروت پرداختن به گردشگری و آثار و پیامدهای مثبت گردشگری گفتوگویی با نادر جعفری؛ عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق علیهالسلام انجام شد که وی در این گفتوگو با اشاره به لزوم توجه جدی به گردشگری فرهنگی در سیاستگذاریها و طراحیهای حوزه گردشگری، یکی از مهمترین آثار گردشگری را صدور پیام انقلاب اسلامی به جهانیان و تقویت وجهه ملی دانست؛ در ادامه مشروح این گفتوگو تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم شده است:
به عنوان سؤال نخست؛ بفرمایید که چرا مسأله گردشگری و جهانگردی از اهمیت و جایگاهی ویژهای برخوردار است؟
پدیده گردشگری را باید موشکافانه مورد بررسی قرار دهیم و به اصل و ماهیت پدیده گردشگری توجه کنیم و آن را به خوبی مورد بررسی قرار بدهیم؛ این مساله به قدری اهمیت دارد که برخی از اندیشمندان غربی برگشتهاند تا پدیده گردشگری را بهتر بشناسند و از زوایه مباحث فرهنگی و مردمشناسی این پدیده را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادهاند.
از جمله کسانی که ماهیت گردشگری را ماهیتی فرهنگی میداند پرفسور جعفر جعفری است که در سطح دنیا در زمینه گردشگری مطرح است و اتفاقا دکتری مردمشناسی دارد، کاملا به این حوزه با دید فرهنگی نگاه میکند؛ درباره اهمیت و ضرورت جهانگردی هم باید گفت امروز برای انتقال پیام انقلاب اسلامی ایران به دنیا، بهترین ابزارها همین رسانهها مانند ماهوارهها، خبرگزاریها، شبکههای اجتماعی و ... هستند و واقعیت این است که امروزه ما به دلائل مختلف از استفاده مطلوب و حداکثری از این ابزار برخوردار نیستیم و جریان غالب رسانهای حاضر به شنیدن پیام ما نیست و برای ما نیز ارزش خاصی قائل نیست.
از این رو باید سراغ ابزارهای دیگر رفت که مهمترین این ابزارها برای رساندن پیام انقلاب اسلامی، استفاده از ارتباطات میان فرهنگی و به خصوص گردشگری و جهانگردی است؛ فرصت ارتباطات میان فرهنگی فرصت تعامل میان فردی خوبی برای انتقال پیام است.
به مساله جهانگردی فرهنگی اشاره داشتید؛ نگاه جنابعالی به این پدیده چگونه است و آثار و پیامدهای توجه به این گونه از گردشگری چیست؟
نگاه بنده به پدیده جهانگردی بهخصوص گونه جهانگردی فرهنگی، ذیل مباحث ارتباطات میان فرهنگی است و یکی از مهمترین آثار این گونه گردشگری تقویت و اعتلای هویت ملی است؛ در توضیح بیشتر باید گفت یکی از نظریات حوزه فرهنگ و ارتباطات این است که هویت ملی را در ارتباطات میداند؛ بر این اساس انسانها به تنهایی هویتی ندارند و هویت انسان در بستر ارتباطات شکل میگیرد از این رو هر چه ارتباط انسان بیشتر باشد هویت بیشتری را حس خواهد کرد و غنای هویتی بالاتری خواهد داشت.
از دیگر آثار مثبت توجه به گردشگری فرهنگی، تقویت وجهه ملی است؛ پژوهشهای انجام شده در خصوص موضوع وجهه ملی و برندسازی کشورها نشان میدهد که یکی از ابزارهای مهم برای ساخت برند ملی کشور، بهرهگیری از جهانگردی است؛ امروزه نیز اصولا یکی از وظایف مهم سازمانهای ملی جهانگردی کشورها، توسعه یا حفظ تصویر ذهنی جهانگردان از مقصد و جاذبه مدنظر است.
این تصویر ذهنی مجموعهای پیوسته از باورها و نگرشها را عرضه میکند که بر اساس تبلیغات میانفردی، مراجع تصویری، رسانههای نوشتاری، شنیداری یا دیداری و انواع رسانه های الکترونیکی نوین به وجود آمده است.
چرا تصویر و گفتمان غالبی که درباره گردشگری در فضاهای علمی و تخصصی وجود دارد، تصویر و گفتمان غیرواقعی از گردشگری و عمدتا مسائل جنسی است؟
این که گفته شود معمولا از گردشگری صحبت به عمل می آید ذهن انسان متبادر به گردشگری جنسی میشود و علت آن نیز غلبه گفتمان غربی حاکم است، سخن درستی است و ولی باید دقت داشت حتی کشورهای اروپایی نیز از این مرحله عبور کردهاند و گفتمان حاکم بر آن کشورها بیشتر گردشگری فرهنگی است و ما نیز باید در این زمینه به لحاظ علمی و رسانهای کار کنیم تا گفتمان حاکم بر کشور در زمینه جهانگردی و گردشگری، گفتمان گردشگری فرهنگی باشد.
حتی مشاهده میکنیم بر اساس سندهای موجود، گردشگری ایران در قبل از انقلاب اسلامی برای گردشگران خارجی که ایران سفر میکردند، الگوی گردشگری فرهنگی بوده است و این در قوانین نیز بیان شده بود و حتی تصریح شده بود دولت در راستای گردشگری فرهنگی و برای جذب گردشگران خارجی باید به معماری نگاه ویژهای داشته باشد و مناسک و آداب و رسوم را پررنگ و برجسته کند البته ممکن است در اجرا این هدف محقق نشده باشد ولی منظور این بود که مساله گردشگری فرهنگی در کشور ما جزء قانون بوده است ولی این مساله در گردشگری داخلی وجود نداشته است و نگاه فرهنگی حاکم نبود و بیشتر گردشگری به منظور زیارت، گردشگری طبیعت و طبیعت گردی و ... بوده است.
اشاره کردید کشورهای اروپایی از گردشگری به معنای غیراصیل آن عبور کردهاند و بنای آنها بر مساله گردشگری فرهنگی قرار گرفته است؛ به نظر شما علت این پدیده چیست؟
علتهای مختلفی را برای این مساله میتوان درنظر گرفت ولی عمدهترین دلایل رشد و بلوغ فکری آنها بوده است؛ در حال حاضر مشاهده میکنیم بسیاری از کشورها به خصوص کشورهای اروپایی مانند ایتالیا، فرانسه، آلمان و ... در مساله برندینگ گردشگری خود به مسائل فرهنگی توجه ویژه کرده و برند گردشگری خود را بر اساس مباحث فرهنگی تعریف کردهاند و نکته جالب اینکه این گونه کشورها ابا دارند از اینکه برند گردشگریشان، با گردشگری جنسی و غیراصیل در دنیا شناخته شود به عنوان مثال میتوان به کشور آذربایجان اشاره کرد که این کشور برند گردشگری خود را «سرزمین آتش» انتخاب کرده که این برند برداشتی از اعمال مناسکی و عبادی مردمان این کشور است.
به نظر جنابعالی جمهوری اسلامی ایران در مقوله گردشگری در کجای راه قرار دارد؟
باید این مساله را مثل یک پاره خط در نظر گرفت؛ در ابتدای این پاره خط، پذیرش این پدیده است، جلوتر که میرویم ابعاد غیراصیل گردشگری برجسته میشود مثل گردشگری فراغتی و تفریحی و اقتصادی و این نیمه اول گردشگری است اما نیمه دوم گرشگری آن است که نگاهها متکاملتر میشود و بیشتر به سمت درک ماهیت اصیل و حقیقی گردشگری متمایل میشویم که همان عمق بخشیدن به کاربستهای فرهنگی در پدیده گردشگری و جهانگردی است.
با توجه به اهمیت سیاستگذاری در عرصه گردشگری، چرا تاکنون سند بالادستی و جامع در این زمینه تدوین نشده است؟
تلاش کردهایم که سند جامع گردشگری داشته باشیم ولی به دلائل مختلف اجرایی نشده است؛ از عوامل عمده آن غلبه داشتن نگاههای سیاسی به پدیده گردشگری است یعنی اگر چنانچه در همین دولت سند جامع گردشگری تدوین شود ممکن است دولت بعدی اعتقادی به این سند نداشته باشد مگر اینکه چنین سندی در زمره اسناد بالادستی محسوب شود که باید توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام تدوین و توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شود.
دلیل دیگر نیز آن است که برخی از بازیگران این عرصه مانند حوزههای علمیه هنوز نگاه مثبت چندانی به این پدیده ندارند و آن را بستر گسترش ارتباط میان مسلمانان نمیدانند و یا لااقل این مساله به گفتمان رایج تبدیل نشده است.
جنابعالی وضعیت و فضای موجود سیاستگذاری جهانگردی و گردشگری را چگونه تحلیل میکنید؟
برای جواب دادن به این سوال باید ابتدا سراغ بازیگران مقوله گردشگری و جهانگردی رفت؛ به طور کلی در فضای گردشگری و جهانگردان امروز جمهوری اسلامی ایران سه دسته بازیگر قرار دارد: دسته اول بازیگران نهادهای دینی مثل مرجعیت و حوزه علمیه قرار دارند و به تبع آن نهادها و سازمانهای تاثیرگذار مانند سازمان اوقاف و امور خیریه، سازمان تبلیغات و ... هستند و دسته دوم سیاستگذاران و مدیران و دسته سوم بازیگران مراکز علمی پژوهشی و دانشگاهها قرار دارند.
دسته اول بازیگران عرصه گردشگری که نهاد مرجعیت و حوزههای علمیه قرار دارند به دلیل نو و جدید بودن پدیده گردشگری زیاد متمایل نیستند که وارد شناخت اصل پدیده گردشگری شوند و این پدیده را همان عنوان زیارت در نظر میگیرند و دایره گردشگری را خیلی مضیق در نظر گرفتهاند و وارد اصل موضوع نشدهاند.
البته نباید از این دسته بازیگران انتظارات زیادی داشت، همین قدر که اصل گردشگری فرهنگی را پذیرا باشند، کافی است و نباید انتظار داشت به صورت کاملا فراگیر نگاه مثبت شود؛ همین قدر که اطمینان حاصل کنند گفتمانی که پیگیری میشود با گفتمان غالب گردشگری در دنیا که نگاه اقتصادی دارد، همرنگ نیست کفایت میکند اما باید به این نکته هم توجه داشت که باید با ذکر مثالها و مصادیق متفاوت مثل اربعین و اردوهای راهیان نور ثابت کنیم گردشگری فرهنگی دارای چه ظرفیتهای عظیمی است و در این صورت ما شاهد همراهی این دسته از بازیگران خواهیم بود.
بازیگران دسته دوم که دانشگاه ها و مراکز علمی و پژوهشی هستند به پدیده گردشگری اغلب نگاه اقتصادی دارند و برخی اساتید به صراحت اشاره میکنند که باید در مساله گردشگری نگاه صرفا مادی و اقتصادی باشد و توسعه این رشته نیز توسط خروجیها و شاگردان همین طیف مراکز علمی صورت گرفته است البته باید گفت در دانشگاهها هم نگاههای فرهنگی وجود دارد و اساتیدی هستند که با نگاه فرهنگی به مقوله گردشگری نگاه کنند ولی اغلب نگاههای اقتصادی حاکم است.
دسته سوم بازیگران نیز دولت و سیاستگذاران است که معمولا نگاه دولتها به گردشگری نگاه اقتصادی است زیرا که سازمان مدیریت و برنامهریزی که عهدهدار جهتدهی به برنامهها و سیاستهاست معمولا در تمامی دولتها نگاه اقتصادی بر این سازمان حاکم است و طبیعی است که به سایر بخشها با نگاه اقتصادی نگریسته شود و از جمله این بخشها گردشگری است و متاسفانه این سازمان دارای عقبه فرهنگی نیست و همیشه اصالت را صرفا به نگاه های اقتصادی میدهد اما متاسفانه باید گفت بین این بازیگران نقطه مشترک وجود ندارد و با یکدیگر هماهنگ نیستند.
وظیفه ما برای اینکه همه بازیگران عرصه جهانگردی و گردشگری به نقطه اشتراک برسند، چیست؟
از جمله وظایف اصلی، گفتمانسازی برای تقویت جریان گردشگری فرهنگی به خصوص در مراکز علمی و دانشگاهها و رسانهها است و در این باره رسانهها و دانشگاهها نقش عمدهای ایفا میکنند علاوه بر این، برگزاری همایشها، مباحثات دانشجویی و ... میتواند در تقویت این جریان نقش مهمی داشته باشد و باید رسانه به این مساله خیلی بیشتر از این بپردازند تا زمینه ورود دانشگاهها به این بحث فراهم شود.
منبع: تسنیم
94104