اتاق خبر - در اين گزارش كه در شماره سه شنبه 21 ارديبهشت 1395 هجري خورشيدي به قلم احمد ميرخدائي منتشر شد، مي خوانيم: بازار فرش عباسآباد تهران كه روزگاري مهد فرش دستباف بود، به بازاري براي عرضه منسوجات توليدي كشورهاي چين و تركيه تبديل شده است و فرشفروشها بهجاي فرش، لباس زير يا روسري ميفروشند. گويي اين تغيير شغل حتي براي فرشفروشان بزرگ و قديمي هم ناگزير شده است بهگونهاي كه برخي از آنها ترجيح ميدهند بهجاي فروشگاه فرش، فروشگاه موادغذايي تأسيس كنند.
از ديگرسو در بازارهاي جهاني نيز، فرشهاي رقيب، به نصف قيمت فرش ايراني عرضه ميشوند و برند پرشينكارپت يا همان فرش ايراني پرافتخار، ديگر آوازه تاريخي و مثالزدني خود را ندارد. در اين شرايط كه فرشفروشهاي داخلي به كسادي خوردهاند و صادرات هم چنگي به دل نميزند، فرشهاي دستباف ايراني كنج خانهها و كارگاهها خاك ميخورند و چراغ اميد كارگران قاليباف، كمسوتر و كمرمقتر شده است.
به گفته سيدرضي حاجيآقاميري، ما در پنجسال گذشته بسياري از مواضع را در بازار فرش از دست داديم و حالا به جايگاهي رسيدهايم كه بايد از صفر شروع كنيم و در سطوح مختلف به بازاريابي بپردازيم؛ يعني هم بنگاههاي بخش خصوصي كه صادرات فرش را برعهده دارند، هم عمدهفروشاني كه مسئول توزيع فرش در كشورهاي خارجي هستند و هم خردهفروشان فرش، بايد در حد توان خود تبليغات و بازاريابي انجام دهند تا مگر اندكي از بازار ربودهشده فرش ايراني باز به دست آيد.
دراينميان دولت وظيفه خطيرتر و سنگينتري در حوزه بازاريابي دارد چه كه هم هزينه تبليغ و بازاريابي گسترده در توان بخش خصوصي نيست و هم امكانات محدودتري نسبت به دولت دارد. حاجيآقاميري عقيده دارد مصرفكننده خارجي بايد بداند چه فرشي ميخرد و زواياي پنهان ذهنش با تبليغات رسانههاي غيرانتفاعي و مورداعتماد خارجي روشن شود اما زمينهسازي براي اين مهم برعهده دولت است. وقتي تحريمها پاي فرش ايراني را از بازار آمريكا كوتاه كرد، عملا تبليغ فرش ايراني هم ممنوع شد و اگر كسي حرفي از فرش ايراني ميزد، احتمالا متهم به قاچاق ميشد چراكه ورود قانوني اين كالا به آمريكا ممنوع بود. در اين شرايط علاوه بر حذف فيزيكي فرش ايراني از بازار آمريكا، حذف معنوي آن هم شدت گرفت. علاوهبراين ممنوعيت ورود فرش ايراني به آمريكا باعث شد فروشگاهها و نمايشگاههاي فرش كاملا تكراري جلوه كنند درحاليكه فروشگاه فرش بايد مجموعه متنوعي به مشتري عرضه كند و دست او را براي انتخاب باز بگذارد.
**برند پرشين كارپت در محاق
آنگونه كه نايبرئيس اتحاديه توليدكنندگان و صادركنندگان فرش دستباف ايران ميگويد، بعد از تحريمها، فرش ايراني در بازار آمريكا به محاق رفت و فرصت بيبديلي براي فرشهاي رقيب ايجاد شد. در اين شرايط فروشندگان فرش براي تنازع بقا ترجيح دادند فرشهاي ديگري را بهجاي فرش ايران عرضه كنند و مصيبت از اينجا شروع شد؛ فرش ايراني امكان واردات و تبليغ نداشت اما فرشهاي رقيب مهلت عرضه و تبليغ گسترده يافتند. او گريزي به گذشتهها ميزند؛ زمانيكه پرشينكارپت يا همان فرش ايراني، برندي معروف در جهان بود. او حرف از دهههاي ابتدايي قرن بيستم ميزند؛ زماني كه فرش ايراني رقيب سرسختي نداشت. ميگويد حالا وضع فرق كرده؛ نه از آن نسل قديمي كه به برند فرش ايراني اهميت ميداد اثري مانده و نه از آن برند. پرشينكارپت بايد دوباره احيا شود وگرنه توهم اينكه فرش ايراني چون زماني معروف بوده پس مورد تمناي جهان است، فايدهاي ندارد.
ما ٤٠ سال پرچالش را پشتسر گذاشتهايم و حالا با تبليغات منفي ٤٠ ساله عليه ايران، مصرفكننده جهاني تصوير مثبتي از پرشينكارپت ندارد مگر اينكه دوباره اين برند را با روشنگري زنده كنيم. حاجيآقاميري در پاسخ به اين سؤال كه مگر رقبا چه دارند كه توانستهاند فرش ايراني را كنار بزنند، اول به قيمت ميپردازد. به گفته او در افغانستان كارگراني هستند كه گاه در ازاي غذا يا پوشاك فرش ميبافند و همين مسئله توانسته قيمت فرش آنها را به نصف فرش توليدي در ايران برساند. جالب اينجاست كه اين كارگران يا استاد اين كارگران در ايران و توسط خود ما آموزش ديدهاند و همه تكنيكهاي فرشبافي ما را ميدانند. ضمن اينكه رنگ، پشم، نقشه و ديگر مواد اوليه مورد نياز براي توليد فرش هم از ايران به آنجا ميرود و فرش بافتهشده با فرش ايراني فرق زيادي ندارد.
به گفته حاجي آقاميري شركتهاي زيادي به حوزه توليد فرش دستباف در كشورهاي رقيب ايران وارد شدند. دراينميان، شركت اتريشي اريتپ (ORITOP) از شركتهاي مقتدري است كه در افغانستان به فعاليت پرداخته است. از ديگر سو پس از تحريم صادرات فرش ايران به آمريكا، بهدليل قطع ارتباط فعالان فرش ايران با فعالان فرش در آمريكا، شركتهاي دومليتي آمريكايي- افغانستاني و آمريكايي- هندي وارد حوزه فرش در كشورهايي مانند هند و افغانستان شدند. حتي در كشور تركيه، كارگران مهاجر سوري زير نظر يك شركت با مليت ايراني- آمريكايي (ايرانيان مقيم آمريكا و فعالان آمريكايي) فرش دستباف توليد ميكنند.
او ميگويد ما چطور بايد انتظار رعايت كپيرايت فرش ايراني در جهان را داشته باشيم درحاليكه خودمان با نقشه و برند فرش دستباف ايراني فرش ماشيني توليد ميكنيم و در نمايشگاههاي بينالمللي، ديواربهديوار غرفه فرش دستباف ايران، اين كپيها را با يكبيستم قيمت به خريداران ميفروشيم. او معتقد است اگر استراتژيهاي جديدي براي بازار فرش ايران تعريف كنيم و به آن پايبند باشيم شايد چهار، پنجسال ديگر جايگاه مناسبي بيابيم وگرنه با روال فعلي، تقريبا هيچگاه وضع بهتر نميشود.
**فرش بافي در ازاي غذا
رئيس اتحاديه فروشندگان فرش دستباف تهران به «شرق» ميگويد: بازار فرش دستباف، به دليل گرانبودن آن، خراب اندر خراب است و همين مسئله باعث شده فعالان اين حوزه ترجيح دهند بهجاي فروش فرشهاي گرانبها، تغيير شغل داده و منسوجات توليدي كشورهاي ديگر را بفروشند. به گفته سيدمجتبي عراقچي، حدود ٨٠ درصد قيمت فرش دستباف، هزينه دستمزد بافنده آن است و وقتي دولتها سالانه با توجه به رشد نرخ تورم، چنددرصدي حداقل دستمزد را بالا ميبرند، افزايش هزينه دستمزد هم تغيير قابلتوجهي روي قيمت فرش ميگذارد تا جايي كه مثل اين دو، سهسال، گرانشدن قيمت نهايي فرش باعث ميشود براي صادرات قدرت رقابت نداشته باشيم و بازارهاي خود را دودستي به هند و افغانستان و پاكستان تقديم كنيم.
عراقچي اظهار ميكند: در نهايت ٩٠ درصد فرش دستباف صادر ميشود و وقتي از او ميپرسم منظور شما از «در نهايت» چيست، موضوع را به علاقه خارجيها براي خريد فرش پاخورده ربط ميدهد كه باعث رونق فرشهاي كهنه شده و به همين دليل سرنوشت اغلب فرشهاي دستباف ايراني، به صادرات ختم ميشود. به قول رئيس اتحاديه فروشندگان فرش دستباف تهران، فرش ايراني هميشه در عرصه جهاني زبانزد بوده و بخش عمده آن به كشورهاي ديگر صادر ميشده است اما حالا در رقابت با فرشهاي توليدي كشورهاي رقيب مانند هند، پاكستان و اخيرا افغانستان، كم آورده و از بازار وامانده است چراكه در اين كشورها كارگر بسيار ارزان است و گاهي افراد در برابر غذا كار ميكنند و همين امر قيمت پاياني فرش آنها را پايين ميآورد.
عراقچي تأكيد ميكند فرش دستباف ايراني از جنبه هنري، هنوز هم حرف اول را در جهان ميزند و مشتريان خارجي براي خريد فرشهاي نفيس ايراني كاري با قيمت آن ندارند، اما بخش عمده فرشهاي توليدي ايران فرشهاي تجارتي است كه قيمت آنها برابر با فرشهاي رقيب است و به دليل همين گرانبودن، قدرت رقابت ندارند و درنتيجه صادرات فرش بسيار ضعيف شده است.
گويا وضع بازار داخلي فرش دستباف هم چندان با بازار خارجي توفير ندارد. رئيس اتحاديه فروشندگان فرش دستباف تهران گفن: فرش دستباف در سبد كالاي خانوار ايراني جايي ندارد و جزء كالاهاي ضروري نيست و مشتريان كمي دارد چراكه مردم اول مايحتاج ضروري خود را ميخرند و بعد از آن اگر بودجه اضافي داشتند و فرش دستباف خواستند، به سراغ آن ميروند گرچه با توجه به افت شديد قدرت خريد مصرفكنندگان ايراني، فرش ماشيني و كفپوشهاي ديگر جزء رقباي سرسخت فرش دستباف در بازار داخلي محسوب ميشوند.
عراقچي با بد توصيفكردن حالوروز بازار داخلي فرش دستباف، از منصرفشدن مشتريان قديمي اين بازار از خريد فرش نو هم خبرهايي ميدهد و ميگويد: كساني هم كه در كشور مشتريان پروپاقرص و قديمي فرش دستباف بودهاند و اكنون قصد تعويض فرش كهنه خود با فرش نو را دارند، از اين كار منصرف ميشوند، چراكه در روال بازار فرش دستباف، فرشهاي كهنه به دليل مرغوبيتي كه دارند، از فرش نو گرانتر هستند اما حالا كه فرش نو صادر نميشود فرش كهنه بسيار ارزان شده است. او اظهار ميكند صادرات فرش دستباف وقتي گسترده شد كه فرشهاي كهنه روي دست فروشندگان فرش ماند و تلاش كردند آنها را به دست مشتريان خارجي، كه ازقضا خاطرخواه اين فرشها نيز بودند، برسانند.
بهگونهاي كه سهم فرشهاي كهنه در صادرات ايران ممكن است تا ٥٠ درصد هم برسد بنابراين حتي فرشهايي كه توسط مردم خريده ميشود نيز عاقبت صادر ميشود و بدون صادرات، بازار داخلي اشباع باقي ميماند، چراكه قدرت خريدها كم شده و مشتريان جديد زيادي به اين بازار نميآيند. وقتي فرش دستباف ايراني بهواسطه تحريم از بازار آمريكا محروم شد، فرش هندوستان بازار را قبضه كرد. اكنون فرش دستباف ايراني با همه ابهت و پيشينهاي كه دارد، بايد دوباره اين بازار را از هنديها پس بگيرد و اين توان را هم دارد اما از نظر قيمتي قادر به رقابت نيست. رئيس اتحاديه فروشندگان فرش دستباف تهران معتقد است راهكار رونق صادرات فرش دستباف، كمك دولت است. بهعبارتي دولت بايد به صادركنندگان و توليدكنندگان فرش دستباف يارانه صادرات دهد.
مثلا وقتي فرش صادر ميشود ارز حاصل از آن را با قيمت بالاتري بخرد يا اعلام كند در ازاي صادرات فرش، امتياز واردات اقلامي مانند خودرو ميدهد. بهگونهاي كه اگر كسي ميخواهد خودرو وارد كند، مجوز صادرات فرش بگيرد. در اين فرايند صادركننده فرش ميتواند مبلغي را از واردكننده خودرو بگيرد و از آن طرف قيمت فرش در خارج را كم كند.
عراقچي به حمايتهاي دولتي از صادرات فرش ايراني با عنوان جايزه صادراتي هم اشاره ميكند كه صادركنندگان فرش به آن لقب «جبران خسارت صادركنندگان» ميدادند، به اين صورت كه وقتي فرش صادر ميشد، دولت پنج درصد مبلغ جواز صادراتي فرش را بهعنوان جايزه صادراتي به صادركننده پرداخت ميكرد كه البته از حدود شش، هفت سال پيش، دولت احمدي نژاد بهدليل كسري بودجه ديگر اين مبالغ را نپرداخت و اين روال قطع شد.
او راهكار ديگر براي كمك به بازار فرش را حذف ماليات فروشندگان فرش عنوان ميكند كه هزينهها را كاهش ميدهد. فعلا توليدكنندگان و صادركنندگان فرش از صادرات معاف هستند؛ اما در اين چرخه، كسي كه قرار است فرش را از توليدكننده بگيرد و به صادركننده بفروشد، بايد مالياتهاي سنگين بدهد، در نتيجه رغبت كمتري براي اين كار دارد و اين بيرغبتي كسادي بازار را تقويت ميكند. عراقچي، تعطيلي فرشفروشيها را از عقبههاي مالياتستاني سنگين ميداند و ميگويد: شرايط بهگونهاي شده كه سودي به فروشندگان فرش دستباف نميرسد، براي همين روزبهروز فرشفروشها، كسبوكارشان را رها ميكنند و به كاسبيهاي ديگري كه هنوز از رونق نيفتادهاند روي ميآورند. براي نمونه بازار عباسآباد تهران كه زماني مهد فروش فرش دستباف بود، حالا به مجموعهفروشگاههاي لباس زير كه از تركيه، مالزي و چين ميآيد تبديل شده است. اين بازار كه روزي دسترنج بافندگان ايراني را دادوستد ميكرد، اكنون براي كارگران خارجي اشتغالزايي ميكند.
**فرشفروشان بيوارث شدند
آنطور كه از صحبتهاي عراقچي برداشت ميشود، پديده تعطيلي فرشفروشيها و تبديلشدن آنها به فروشگاههاي منسوجات وارداتي ادامه دارد و در آخرين مورد، دو روز پيش، با بستهشدن يك فروشگاه دودهنه فرشفروشي در خيابان دولت، يك فروشگاه روسريهاي وارداتي افتتاح شده است. او ميگويد اصطلاحي در بازار فرشفروشها رايج شده مبني بر اينكه شغل فرشفروشي ورثه ندارد، چون بچههاي آنها وارد اين كسبوكار كساد نميشوند و نسل فروشندگان فرش منقطع ميشود؛ البته بيرونقي بازار فرش فقط دامن فروشندگان را نگرفته و در قدم اول دارهاي قالي خانهها و كارگاهها و در نتيجه كارگران آنها را بيكار كرده است، فرشهاي بافتهشده روي دست توليدكنندهها مانده و ميزان توليد بسيار كم شده است بهگونهاي كه حالا تعداد كارگران قاليباف از حدود سه ميليون نفر در سه سال پيش، به دو ميليون نفر يا حتي كمتر از اين ميزان رسيده است. به گفته او، از وقتي كه تورم در دولت دهم به بالاي ٤٠ درصد رسيد، استارت بدشدن اوضاع بازار فرش زده شد و بعد از آن با افزايش قيمت تمامشده فرش ايراني، فرشهاي هند، پاكستان و افغانستان بازارها را قبضه كردند. در اين دوران كشورهايي مانند چين، روسيه و برزيل به جرگه مصرفكنندگان فرش اعلاي ايراني پيوستند و بهعنوان خريداران جديد تابلوفرشهاي اعلا و فرشهاي ابريشمي ممتاز ايراني ظاهر شدند؛ اما اين فرشها درصد كمي از توليدات ايران را به خود اختصاص ميدهد و گشايشي در صادرات فرش محسوب نميشود.
*منبع: روزنامه شرق
94110