Performancing Metrics

درس حکومتی کرونا | اتاق خبر
کد خبر: 440475
تاریخ انتشار: 12 فروردین 1399 - 11:52
صدرا محقق

 ‌کرونا با خودش بحران و مرگ‌ومیر آورد؛ اما انصافا درس‌هایی که تا همین الان به همه ما چه جمعی و چه فردی داده نیز کم نبوده‌اند‌. چه از همان روزهای اولی که کرونا به ایران رسید و هنوز در سایر کشورها به‌‌ویژه مغرب‌زمین این‌طور گسترده نشده بود و چه اکنون که همه‌جا را درنوردیده و پشت بسیاری کشورها را به خاک رسانده، هر وقت با دوستان و خبرنگاران ایرانی که در این سو و آن سوی کره‌زمین زندگی می‌کنند حرف زده‌ام، چیزی که بیشتر از همه در حرف‌هایشان نظرم را جلب می‌کرد و حتی گاهی حسرتی هم در دلم می‌نشاند، این اعتماد و اطمینانی بود که به ساختارها و تصمیم‌های کشورهای محل زندگی‌شان داشتند. به یک شکل حسادت‌آوری، با خیالی آسوده از تصمیم‌های دولت‌ها حرف می‌زنند که انگار آب توی دلشان تکان نخورده است. فرقی نمی‌کند از ژاپن و کره و تا همین ترکیه همسایه یا در اروپا از فرانسه، ایتالیا و... تا آمریکا و کانادا با هر دوست ایرانی ساکن این کشورها حرف زده‌ام، تقریبا و تلویحا چیزی که دست‌کم من از نکاتی که می‌گفتند، درمی‌یافتم این نکته بود که «کشور محل زندگی ما دارد خوب مدیریت می‌کند و حواسش به همه‌چیز هست» یا دست‌کم تجربه و تحلیل من از هم‌صحبتی با دوستانم این‌طور بود. نگاهی به شبکه‌های اجتماعی و تحلیل محتوای نوشته‌های دیگر ایرانیان ساکن این کشور‌ها هم البته مشابه چنین پیامی را می‌رساند. نکته‌ای که از آن حرف می‌زنم لزوما مربوط به بازه زمانی خاصی نیست، یعنی نگاه‌های همراه با اعتماد و اطمینان به تصمیم‌های ساختار اجرائی این کشورها، چه قبل از شیوع و چه بعد از آن در این کشورها، همچنان همان‌طور است که بود؛ یعنی تاجایی‌که من دیده‌ام، آن ایرانی‌ای که مثلا در ایتالیا زندگی می‌کند، چه آن روزها که تعداد مبتلایان و قربانیان ویروس در مجموع به ۱۰ هزار نفر نمی‌رسید و چه حالا که فقط تعداد قربانیان به حدود ۱۱ هزار نفر رسیده و تعداد افراد مبتلا از چین هم بیشتر شده، همچنان با حالتی مطمئن و دل‌گرم درباره ساختار حرف می‌زند. در فرانسه هم چه آن موقع که همه‌چیز آزاد بود و خطر را اصلا جدی نگرفته بودند و چه حالا که حتی خروج از خانه برابر است با جریمه چند صد یورویی و خبر آمده ظرفیت بیمارستان‌های پاریس و حومه کاملا پر شده، این دوستان از برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری درست دولت حرف می‌زنند و ستایش‌گونه تمجیدش می‌کنند.
شاید لازم به تکرار نباشد روایت تجربه دیگر کشورها و حس‌و‌حال ساکنان آنها، به‌ویژه ساکنان ایرانی‌شان؛ اما مایلم یک مثال دیگر هم بزنم، مثال از آمریکا که همه اخبار و مستندات از آنجا حکایت از بحرانی‌بودن وضعیت و چشم‌انداز پیش‌رو دارد؛ اما باز هم با آن‌دسته از دوستان ساکن این کشور که حال‌و‌احوال کرده و پرسیده‌ام چه خبر از وضعیت، پاسخ‌ها نشان از دلگرمی‌شان به تصمیم‌های دولت دارد و ته دلشان انگار به چیزی قرص است، حتی اگر ماسک و ژل ضدعفونی که هیچ حتی دستمال کاغذی و مواد خوراکی هم سهمیه‌بندی شده باشد و با سختی و در صف‌های طولانی و گاه چند کیلومتری پیدا شود.
واقعیت این است که شواهد و آمار نشان می‌دهد این حس دل‌گرمی و اطمینان نه فقط شامل حال دوستان ایرانی ساکن این کشورها می‌شود که حس‌و‌حال غالب خود اهالی این کشورها نیز هست. کافی است نگاه کنید به آمار میزان محبوبیت رهبران دو کشور فرانسه و ایتالیا که در همین یک هفته گذشته منتشر شد و در هر دو به میزانی بی‌سابقه‌ محبوبیت رئیس‌جمهور امانوئل مکرون و نخست‌وزیر جوزپه کونته بیشتر شده است. من واقعا نمی‌دانم علت چیست؛ اما چیزی که می‌بینم این است که در آن کشورها، مثلا در ایتالیا، حتی اگر روزانه نزدیک به ۷۰۰ تا یک هزار انسان هم به‌دلیل ابتلا به کرونا کشته شوند و کشور به تعطیلی کامل برود و چشم‌انداز آینده خبر از بحرانی بزرگ‌تر بدهد یا در فرانسه که طبق نقد متخصصان، دولت دیر اقدام به برنامه‌ریزی و‌ جدی‌گرفتن محدودیت‌ها کرد و این روزها هم تعداد مبتلایان و قربانیانش روزبه‌روز و انفجاری در حال افزایش است یا در دیگر کشورها، مثل آمریکا که به روایت خبرنگار نیویورک‌تایمز در پولدارترین شهر پولدارترین کشور جهان پرستاران بیمارستان به‌دلیل کمبود امکانات مجبور هستند برای خودشان با کیسه زباله لباس محافظتی در برابر ویروس تهیه کنند؛ باز هم این حس اطمینان و اعتماد و پشت‌گرمی به ساختار وجود دارد، چیزی که در ایران ذره‌ای از آن هم غنیمت است (منظورم لزوما حکومت و حاکمیت به معنای سیاسی آن نیست، ساختار اجرائی است) و حتی وقتی جایی مثل ارتش که نه اهل نمایش و کارهای پرطمطراق است، بیمارستانی با دو هزار تخت نقاهتگاهی و تجهیزات دیگر را ۴۸ساعته در پایتخت راه‌اندازی می‌کند، حجم واکنش‌های تردیدآمیز و طعنه‌زننده به آن در فضای شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ای بر همه ابعاد دیگرش غلبه می‌کند. یکی از درس‌هایی که ابتدای این نوشته از آن حرف زدم، همین است، به نظر می‌رسد مثلا در موضوعی مثل بحران کرونا که تجربه مشترک همه کشورهاست، مسئله لزوما تعداد مبتلایان و کشته‌های کشور شما، نوع رساندن و تأمین امکانات و مایحتاج مردم، نحوه مدیریت وضعیت و... نیست. در جایی ممکن است روزانه صدها قربانی هم ثبت شود و ارتش پای کار بیاید برای جمع‌کردن جنازه قربانیان، ولی پشت‌گرمی به ساختار روزبه‌روز بیشتر هم بشود و محبوبیت دولت افزایش پیدا کند و در جایی دیگر هر کاری که ساختار و سیستم بکند، حتی کار مثبتش هم منفی و نامقبول روایت شود. به نظر می‌رسد مشکل و علت آن را باید در جای دیگری جست. در این شرایط احتمالا باید پذیرفت مقبولیت و پشت‌گرمی حتی به نظر می‌رسد به نوع عملکرد نیست و به چیز دیگری وابسته است؛ چیز دیگری که سیستم حاکم بر ایران باید در پی یافتن و تقویت آن باشد.

 
نظرات
ADS
ADS
پربازدید