به گزارش اتاق خبر، با اين وجود تغييرات لحظهاي، مسئولان در ردههاي مختلف مالي و اقتصادي هنوز نتوانستند تصميمات درستي براي مديريت اقتصاد داشته باشند. برخي از کارشناسان اقتصادي معتقدند تحريم، نقص در مديريت اقتصادي، ديپلماسي ضعيف اقتصادي و سياسي منطقهاي و بينالمللي ايران با کشورهاي همسايه و جهان باعث شده با کاهش تجارت و صادرات؛ منابع ارزي کشور نيز کم شود. کرونا هم که مزيد بر علت شد تا آنچه از اقتصاد باقي مانده بود دچار آسيب شود. در اين ميان سکوت بانک مرکزي در قبال نوسانات ارزي و مشکلات باعث شده تا ارزش پول ملي کشور به پايينترين حد خود در 40 سال گذشته برسد و بدين ترتيب دلار ديروز با قيمت 25 هزار تومان رکورد جديدي را ثبت کرد. شواهد و قرائن نشان ميدهد که سياستهاي اتخاذ شده دهها سال اقتصاد ايران درست نبوده و حالا امروز بايد نتيجهاش را ببينيم. در همين زمينه «آرمانملي» گفتوگويي با هادي حقشناس، اقتصاددان، داشته که در ادامه ميخوانيد.
روز گذشته نرخ ارز و سکه به بيسابقهترين حد ممکن رسيد، با توجه به رويه موجود آيا بايد منتظر قيمتهاي بالاتري باشيم؟ چه اتفاقي افتاد که قيمتها اينچنين در مسير افزايش قرار بگيرد؟
در ابتدا بايد بگويم که تکليف بازار مشخص است تکليف مردم مشخص نيست. وقتي که به هر دليل در اقتصاد نقدينگي وجود دارد و اصلا مهم نيست که منشأ آن دارايي خارجي يا افزايش بدهي دولت به شرکتها يا بدهي شرکتها و دولت به بانک مرکزي، فرارسيدن سررسيد اصل و فرع اسناد خزانه سالهاي گذشته، بخشي از پول در پروژههاي نيمه کاره به شکل غيرمولد است که به بهرهبرداري نرسيده، کاهش حجم صادرات واردات، هزينههاي دولت به هر دليلي صعودي و منابع تامين بودجه نزولي، فروش نرفتن دارايي دولت و اسناد خزانه در بازار يا به هر دليل ديگري باشد، نتيجه آن اين ميشود که نقدينگي هر از چندگاهي به يکي از بازارها هجوم ببرد.
با افت شاخص بورس نگرانيهايي پيرامون خروج نقدينگي از اين بازار و حرکت آن به سمت ساير بازارها شکل گرفت، آيا با توجه به شرايط موجود ميتواند چنين اتفاق رخ دهد؟ تبعات آن چيست؟
بازار سرمايه، خودرو، مسکن، سکه و ارز فرقي نميکند به شکل متناوب پناهگاه نقدينگي داراييهاي مختلف شده است، اما بعد از اينکه بازار سرمايه رشد غيرطبيعي داشت و شاخص آن به بالاي دو ميليون واحد رسيد و به هر دليلي اين شاخص متوقف شد، نقدينگي شروع به خروج از بازار سرمايه کرد. قطعا ارزش بازار سرمايه ايران بيش از شاخص فعلي است. بهعنوان مثال ارزش دارايي بسياري از شرکتها بيش از ارزش امروز آنهاست ولي به اين دليل که اين داراييها مولد نيستند يا بهرهوري و کارايي آنها مطلوب نيست سهام آنها واقعي نميشود. در اين شرايط و با کسبوکار پر رونق حتما شاخص بازار سرمايه ميتواند بيش از وضعيت فعلي رشد پيدا کند، اما به دلايلي اين شرايط فراهم نيست و وقتي نقدينگي از اين بازار خارج ميشود؛ ارز و سکه اولين پناهگاه نقدينگي ميشوند دليل آن هم اين است که مردم با سرمايههاي بسيار کوچک ميتوانند سکه و ارز بخرند ولي براي خريد دارايياي نظير مسکن، سرمايه بيشتري نياز دارند. امروز سهامداران خرد بيشتر از بازار خارج و حقوقيها در اين بازار ميمانند. وقتي سهامداران خرد از بازار خارج ميشوند بلافاصله ميخواهند اين پول را به سرمايهاي ديگر تبديل کنند و به اين دليل است که سکه و ارز در معرض نوسان هستند و جواب اين سوال که آيا ارز به اين قيمت ميارزد اين است که «حتما خير». همچنان که دارايي برخي از شرکتها به اين قيمت نميارزد و قيمت آنها بيش از شاخص بورس است.
دليل رخداد چنين اتفاقاتي در اقتصاد کشور ما چيست؟
وقتي که اقتصاد شرايط عادي نداشته باشد نميتوان انتظار داشت که رفتار فعالان اقتصادي هم عادي باشد. به عبارت ديگر رفتار فعالان اقتصادي نشات گرفته از شاخص و متغيرهاي بنيادي اقتصاد نيست. به زبان ساده وقتي همه حرف از فروش ميزند بخش زيادي از اين حرف تبعيت ميکنند و وقتي روز بعد ميگويند بخريد بازهم بخشي زيادي از فعالان اقتصادي از آن تبعيت ميکنند. تبعيت عمده فعالان بازار سرمايه و حتي بازار ارز نشات گرفته از يک بحث کارشناسي يا متغيرهاي بنيادي اقتصاد نيست بلکه ناشي از رفتار اکثريت فعالان بازار سرمايه يا ساير بازارها است.
با توجه به اينکه با افزايش نرخ ارز ضربههاي زيادي به بخشهاي مختلف اقتصادي بهويژه توليد وارد ميشود، ميتوان پيشبينياي از وضعيت بازار در روزها و هفتههاي آينده داشت؟
به اين دليل که حجم تجارت يعني صادرات و واردات ايران در سال جاري به حداقل ممکن رسيده نوسانات دلار تاثيري در اين حجم از مبادلات ندارد، چراکه مبناي افزايش و کاهش تجارت ما امروز نرخ دلار نيست و متغيرهاي ديگري است به همين دليل معتقديم که اين نرخها نميتوانند دوام بياورند.
دولت ميتواند کاري براي مديريت نرخ ارز و آرامسازي بازار انجام دهد؟
بهترين کاري که دولت ميتواند و بايد انجام دهد اين است که مداخله نکند، معمولا مداخلات وضعيت را بدتر ميکند. اگر امروز به جاي ارز نيمايي، ارز بازار آزاد، 4200 توماني و ارز کالاهاي ضروري و ... با ارز تک نرخي مواجه بوديم و انواع و اقسام نرخ ارز را نداشتيم حتما وضعيت ارز بهتر بود.
با توجه به اينکه سياست بانک مرکزي حذف ارز نيمايي و رسيدن به ارز تک نرخي است، ميتواند به اين بازار کمک کند؟
هر سياستي که منجر به اين شود که ما يک نرخ ارز در بازار داشته باشيم باعث بهبود وضعيت خواهد شد. حداقل اثرگذاري اين اقدام اين است که اگر کسي خواست دلار بخرد تصميم واقعبينانهتري ميگيرد. مهمترين متغير در اقتصاد اين است که قيمت واقعي باشد. بهعنوان مثال وقتي نرخ بهره واقعي نيست ماهها مردم در صف گرفتن تسهيلات ميمانند. وقتي نرخ ارز واقعي نيست صدها نفر در صف دولت براي گرفتن ارز و واردات کالا ميمانند، وقتي نرخ قيمت برق واقعي نيست اتلاف منابع اتفاق ميافتد، قميت تعيين کننده سياستهاي کلان است و به فعالان اقتصادي علامت ميدهد که وارد کدام بازار بشوند.