Performancing Metrics

نهضت پيرايش عزاداري‌ها | اتاق خبر
کد خبر: 399709
تاریخ انتشار: 30 شهریور 1396 - 09:16
سيد علي ميرفتاح

باز هم تاكيد مي‌كنم كه من خودم هياتي هستم و به تمام آداب و رفتار هيات‌ها در محرم و صفر وقوف دارم. فكر نكنيد از سر بي‌اطلاعي يا خدايي نكرده بي‌عقيدگي انتقاد مي‌كنم. نه، اتفاقا از سر عشق و ارادتي كه به سيدالشهدا دارم و از سر عقيده‌اي كه به تكريم و تعزيت عاشورا دارم، قلم به اعتراض مي‌چرخانم كه اين رسم عزاداري نيست. بله من هم معتقدم كه در ايام عزاداري بايد شهر رنگ و بوي عزاداري به خود بگيرد اما نه اينكه كوچه‌ها را ببندند، سر و ته كوچه اكو چنگ چنگ بگذارند با آخرين ولوم و بر طبل غول‌آساي خود بكوبند. هر بار كه بر طبل مي‌كوبند. پنجره‌هاي خانه ما مي‌لرزد و اضطرابي عجيب و غريب در دل ما مي‌افتد. وقتي منِ بچه جنوب شهري تاب تحمل اين سر و صداهاي عجيب و غريب را نداشته باشم شما حساب كن مردم بيچاره‌اي كه اهل اين قضايا نيستند در اين دهه و دهه‌هاي بعد چه بر سرشان مي‌رود. به قول سعدي تو كه قرآن بدين نمط‌خواني/ ببري رونق مسلماني. آخر اين چه كاري است كه نه شرع ما را بدان دستور داده و نه عرف آن را قبول مي‌كند. من در انگيزه عزاداران تشكيك نمي‌كنم و خدمت دوستان جوانم جسارت نمي‌كنم اما در بعضي مناطق و در نزد بعضي اشخاص محرم و چهارشنبه‌سوري فرقي با هم ندارند؛ آن يكي را هم همه ملت، همه عقلا، همه متدينين مي‌گويند نكنيد، اينها مي‌كنند. در اين قصه هم از شهيد مطهري تا مسيح مهاجري و حتي رحيم پورازغدي مي‌گويد نكنيد و اينها مي‌كنند، از حرص‌شان بيشتر و پرسروصداتر و شديدتر و غليظ‌تر هم مي‌كنند؛ گويي تعزيت بر سيدالشهدا موضوعيت ندارد بلكه قصه رو كم‌كني است و هر طوري هست دسته فلاني بايد روي دسته بهماني را كم كند و آنها را سر جايش بنشاند. رقابت عيبي ندارد، از قديم تا من يادم هست رقابت بود. اگر اين هيات عَلَم دوازده تيغه بيرون مي‌آورد، آن يكي روي دست او بلند مي‌شد و بيست و چهار تيغه بيرون مي‌آورد. يادم هست كه چند بار هم قبل از اينكه بتوانند رو به حضرت عبدالعظيم سلام بدهند و داخل شوند، رقابت تبديل به دعوا شد و  دعوا بين عزاداران حضرت برپا خاست. اما هر چه بود در حال و هواي انقلاب اسلامي آنقدر «مرگ سرخ» موضوعيت پيدا كرد و ظلم‌ستيزي امام حسيني‌ها مهم شد كه عاشورا و تاسوعا تبديل به حركت‌هاي انقلابي شدند و از دل‌شان مبارزه با يزيد و يزيديان بيرون آمد. اما رفته رفته توجه به فرعيات و ظواهر آنقدر زياد شد، آنقدر قضاياي جنبي پررنگ شدند كه پيام عاشورا تحت‌الشعاع قرار گرفت. خرافات و تظاهرات و سر و صداهاي تجملاتي چنان بلند شدند كه فضا را براي بازخواني داستان عاشورا و توجه به حقيقت اين «ما اعظم مصيبتها» تنگ شد. حالا در بيشتر جاها شعرهايي مي‌خوانند كه بهره‌اي از حقيقت ندارد.
براي گريه انداختن ملت داستان‌هايي نقل مي‌كنند كه ساختگي‌اند. صداي همه دلسوزان درآمده حتي پاي صحبت هياتي‌هاي باصفا كه بنشيني مي‌بيني خون گريه مي‌كنند. از درهم آميختن موسيقي‌هاي مبتذل لس‌آنجلسي يا اشعاري كه معلوم نيست از كجا ساخته و پرداخته شده‌اند. باور كنيد بايد شروع كنيم به پيرايش عزاداري‌ها، بايد دلسوزان و امام حسيني‌ها دور هم جمع شوند و نهضتي راه بيندازند و جلوي اين تحريفات را بگيرند... از آن طرف تلويزيون و نهادهاي دولتي / حكومتي هم خوب كار نكردند. تلويزيون هم خودش در ترويج خرافه‌ها و گزافه‌ها بي‌تاثير نيست. بعضي نهادها هم دانسته يا ندانسته با مداخله‌هاي غيرضروري خود عزاداري‌هاي محرم را كه تمام و كمال ملي و مردمي بودند تبديل كردند به امور تشريفاتي، حتي شنيده‌ام كه بعضي از نهادها مداخله مالي و لجستيكي مي‌كنند و امكانات و هزينه‌ها را پرداخت مي‌كنند كه نبايد بكنند. از زمان آل بويه، مردم در اقدامي خودجوش دور هم جمع مي‌شوند و براي امام حسين خرج مي‌كنند و اشك مي‌ريزند، ياد شهدا را زنده نگه مي‌دارند نه احتياج به بند آوردن خيابان داشته‌اند نه لازم بوده وسط كوچه بنشينند. اين همه مسجد، اين همه تكيه، اين همه حسينيه، آيا هنوز براي عزاداري جا كم داريم كه بايد وسط خيابان فرش بيندازيد؟
اين كار خوب نيست و باعث خلوت‌تر شدن مساجد مي‌شود كه نه خدا را خوش مي‌آيد و نه امام حسين(ع) را... اما بگذاريد بگويم كه برخي از علما هم بي‌تقصير نيستند؛ همين علمايي كه قبل از انقلاب نقش روشنگري داشتند و رازهاي عاشورا را براي ملت باز گفتند رفته رفته تن به وضع موجود دادند و دست به خواب قالي عوام‌الناس كشيدند و جلوي تحريفات و خرافات سكوت كردند و... نه خدا را خوش مي‌آيد نه امام حسين را.

 

نظرات
ADS
ADS
پربازدید